
همشهری آنلاین، شقایق عرفینژاد: بهار امسال اولین فصل از وحشی ساخته هومن سیدی منتشر شد و تماشاگران زیادی هم داشت. آنقدر که هم توانست در شاخصهایی مثل تعداد بازدید، ترافیک و کاربران رکوردشکنی کند و علاوه بر آن در هر هفته، رکورد هفته قبل خودش را هم پشت سر بگذارد. سریال داستان جوان کارگری به نام داود اشرف است که ناخواسته و بدون این که دخالت مستقیم داشته باشد، باعث مرگ دو کودک و یک مرد سالخورده میشود. ادامه سریال گرفتار شدن او در زندان است و آشناییاش با خانم وکیلی که بعدها میگوید بدون این که بخواهد باعث تصادف و مرگ همسرش شده است. بین این دو رابطه پیچیدهای شکل میگیرد و در آخرین قسمت، وکیل داود ضد او شهادت میدهد و داود را کتکخورده و خونین در بهداری زندان میبینیم که در مرز واقعیت و رویا با وکیلش روبهرو میشود. فصل اول نقدهای مثبتی دریافت کرد و در باره آن نوشتند: «وحشی تماشاگر را با چهره زخمخورده عدالت مواجه میکند؛ سریالی که با جسارت، طبقه کارگر را به خط اول روایت میآورد، اما درگیر درامسازی کلاسیک نمیشود. این اثر بیش از آنکه سرگرمکننده باشد، هشداریست از جنسی که سینمای اجتماعی ایران که در سالهای اخیر کمتر به آن پرداخته است.»
حالا با پخش قسمت اول از فصل دوم هم نقدها تحسین کننده سریال هستند.
جزییات نجاتدهندهاند
منتقدی از پرداختن به جزییات در این سریال نوشته و معتقد است: «همین ریزهکاریهاست که وحشی را تبدیل به سریال خوبی کرده است. هومن سیدی به این جزییات فکر کرده است.»
منتقد دیگری نوشته: «در فصل اول از همان قسمت اول دچار اضطرابی میشویم که تا قسمت آخر گریبان مخاطب را میگیرد. فکر میکردم فصل اول وقتی با آن پایانبندی تلخ تمام میشود، سطح تنش و استرس در فصل بعدی بالا میرود. اما این اتفاق نیفتاده است. احتمالا هومن سیدی متوجه شده که باید از آن میزان استرس کم کند تا مخاطب همراه شود.»
در این فصل از وحشی خود هومن سیدی هم بازی کرده و واکنشهای مختلفی گرفته است. منتقدی نوشته: «هومن سیدی اگر در کارش بازی میکند، سعی میکند نقش کوتاهی داشته باشد، اما شخصیتهایی هستند که جالبند. در کنار آن در تیزرها و تبلیغات هم کاری میکند که این شخصیتها جذاب باشند. اسم شخصیتی که بازی میکند، یعنی خسرو، در قسمت صفر فصل دو که خلاصه ده دقیقهای از فصل یک است، آورده میشود.»
دیگری شخصیت داود اشرف را در فصل یک و دو مقایسه کرده است: «در فصل اول ورود داود اشرف به زندان را داریم. از همان اول حال داود بد است. اما در فصل دوم از آن زندان ترسناک که داود اشرف انگار در آن دارد خورده میشود، خبری نیست. حالا دیگر دوستانی پیدا کرده است. حتی از جوانی که تازه وارد زندان شده، حمایت میکند.» او نوشته: «در فصل اول داود یک آدم ترسوست که در زندان همه چیز را به رئیس زندان لو میدهد. اما این جا در تنهایی میایستد و جان دادن یک زندانی در حمام را تماشا میکند. مهم نبودن زندگی برای داود و این که همه چیزش را از دست داده آرامآرام به مخاطب القا میکند تا زمانی که وحشی میشود، باورپذیر باشد.»
منتقدی هم از شباهت بین قسمت اول هر دو فصل نوشته است: «قسمت اول فصل یک و قسمت اول فصل دو شباهتهای زیادی به هم دارند. در هر دو قسمت اول یک نفر را غرق در خون میبینیم. اما یک تفاوت عمده دارند. در فصل اول یک کودک بیگناه را غرق خون میبینیم؛ کودکی که از ماشین داود اشرف خودش را بیرون پرتاب کرده است. اما در قسمت دوم فردی که غرق در خون میبینیم آدم بدی است. این تفاوت بین دو فصل را نشان میدهد. در فصل اول مدام نگران داود اشرف هستیم. چون بی گناه است. در دوم ورق برمیگردد. احتمالا با یک قصه پلیسی جنایی رو به رو خواهیم بود که باید دید فصل دوم موفقیت فصل اول را تکرار می کند یا نه»
منتقد دیگر اما کارگردانی فصل اول را موفقتر دانسته است: «در فصل یک کارگردنی فکرشدهتر و متمرکزتر بود. در فصل دوم پلانها خیلی نزدیک به سریالهای معمول است. دیگر از پلانهای جذاب سینمایی حداقل در قسمت اول خبری نیست.»
او معتقد است: «سرعت اتفاقات بر خلاف فصل یک که کند پیش میرفت، خیلی بالاست. وارد زندگی داود اشرف میشویم که ۵ سال است در زندان است و حالا به دنبال این است که از زندان بیرون بیاید و بیرون هم میآید. به نظرم باید این اتفاق کمی دیرتر رخ میداد.»

















































