جمعه, ۸ تیر, ۱۴۰۳ / 28 June, 2024
![ماجرای دیدار پدر و پسر در معراج شهدا](/news/u/2024-06-24/isna-thdfa.jpg)
۴ روز قبل / خبرگزاری ایسنا / وبگردی
ماجرای دیدار پدر و پسر در معراج شهدا
انگار که ابراهیم با خیال آسوده خوابیده بود و کسی حق نداشت بیدارش کند. لب هایش سوخته و ترک خورده بود، ولی لبخندی گرم روی چهره سردش نشسته بود.
ماجرای دیدار پدر و پسر در معراج شهدا
انگار که ابراهیم با خیال آسوده خوابیده بود و کسی حق نداشت بیدارش کند. لب هایش سوخته و ترک خورده بود، ولی لبخندی گرم روی چهره سردش نشسته بود. به گزارش ایسنا، جهان نیوز نوشت: خاطرات ابراهیم، یک به یک از جلوی چشمانم رد می شد. اشک چشمانم تنها التیام برای قلب زخم خورده ام بود. ناگهان در اتاقمان را زدند.
جوانی بود که خبر شهادت ابراهیم را به ما داد.
به او گفتم: «ابراهیم کی شهید شده؟»
«دیروز صبح، قبل از اینکه شما به سوریه بیاید.»
«پس چرا همون دیروز به ما اطلاع ندادید؟ چرا این قدرما رو معطل کردید؟»
«جناب اسمی، دیروز من توی هتل بودم. دو بار هم تا در اتاقمون اومدم تا خبر شهادت را به شما بدم؛ ولی انگار خود شهید جلوم رو گرفت و گفت راضی نیستم الان ماجرا رو بگی! بذار پدر و برادرم زیارت و استراحت بکنن، بعد خبر رو بده.»
سخنش را پذیرفتم. ابراهیم همیشه به فکر آسایش و حال روحی خانواده اش بود.
بعد از چند ساعت، راهی معراج الشهدا شدیم. ابراهیم در تابوتی دراز کشیده بود. اولین بار بود که ابراهیم در حضور من پاهایش را دراز کرده بود. جلوتر رفتم تا بغلش کنم، ولی مسئول آنجا گفت: «جناب اسمی، خواهش می کنم به پیکر دست نزنید. سم داخل بدن شهیده، ممکنه مسری باشه.»
انگار که ابراهیم با خیال آسوده خوابیده بود و کسی حق نداشت بیدارش کند. لب هایش سوخته و ترک خورده بود، ولی لبخندی گرم روی چهره سردش نشسته بود. یاد اولین لبخند داخل قنداقه اش افتادم که مثل فرشته ها خندید. امروز هم همان لبخند را روی لبش داشت.
برگرفته از کتاب «اسمی از تبار ابراهیم» روایت هایی از زندگانی شهید ابراهیم اسمی
راوی: مجید اسمی، برادر شهید
انتهای پیام دبیر منصوره زالی لینک کوتاه برچسبها: کتاب « اسمی از تبار ابراهیم مجید اسمی لینکستان خرید برنج ایرانی مستقیم از کشاورز با کف قیمت بازار آخرین قیمت انواع برنج ایرانی در سال 1403 دانلود آهنگ خرید بلیط هواپیما ساناپرس بوکینگ مبلمان اداری دانلود آهنگ سویل موزیک جمینجا خرید سی پی ارزان آپ موزیک موزیکفا سایت تخصصی فیلم و سریال بلیط هواپیما فلایتودی بلیط هواپیما تور دبی روغن هیدرولیک سرور مجازی ایران طراحی سایت پیوان قیمت ملیگرد امروز خرید هاست فروشگاه تخصصی تشک و تخت عطاری آنلاین لیفت صورت با نخ در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:-لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.-«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.- ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.- نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود. نظرات شما در حال پاسخ به نظر « » هستید. × لغو پاسخ لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید ارسال
انگار که ابراهیم با خیال آسوده خوابیده بود و کسی حق نداشت بیدارش کند. لب هایش سوخته و ترک خورده بود، ولی لبخندی گرم روی چهره سردش نشسته بود. به گزارش ایسنا، جهان نیوز نوشت: خاطرات ابراهیم، یک به یک از جلوی چشمانم رد می شد. اشک چشمانم تنها التیام برای قلب زخم خورده ام بود. ناگهان در اتاقمان را زدند.
جوانی بود که خبر شهادت ابراهیم را به ما داد.
به او گفتم: «ابراهیم کی شهید شده؟»
«دیروز صبح، قبل از اینکه شما به سوریه بیاید.»
«پس چرا همون دیروز به ما اطلاع ندادید؟ چرا این قدرما رو معطل کردید؟»
«جناب اسمی، دیروز من توی هتل بودم. دو بار هم تا در اتاقمون اومدم تا خبر شهادت را به شما بدم؛ ولی انگار خود شهید جلوم رو گرفت و گفت راضی نیستم الان ماجرا رو بگی! بذار پدر و برادرم زیارت و استراحت بکنن، بعد خبر رو بده.»
سخنش را پذیرفتم. ابراهیم همیشه به فکر آسایش و حال روحی خانواده اش بود.
بعد از چند ساعت، راهی معراج الشهدا شدیم. ابراهیم در تابوتی دراز کشیده بود. اولین بار بود که ابراهیم در حضور من پاهایش را دراز کرده بود. جلوتر رفتم تا بغلش کنم، ولی مسئول آنجا گفت: «جناب اسمی، خواهش می کنم به پیکر دست نزنید. سم داخل بدن شهیده، ممکنه مسری باشه.»
انگار که ابراهیم با خیال آسوده خوابیده بود و کسی حق نداشت بیدارش کند. لب هایش سوخته و ترک خورده بود، ولی لبخندی گرم روی چهره سردش نشسته بود. یاد اولین لبخند داخل قنداقه اش افتادم که مثل فرشته ها خندید. امروز هم همان لبخند را روی لبش داشت.
برگرفته از کتاب «اسمی از تبار ابراهیم» روایت هایی از زندگانی شهید ابراهیم اسمی
راوی: مجید اسمی، برادر شهید
انتهای پیام دبیر منصوره زالی لینک کوتاه برچسبها: کتاب « اسمی از تبار ابراهیم مجید اسمی لینکستان خرید برنج ایرانی مستقیم از کشاورز با کف قیمت بازار آخرین قیمت انواع برنج ایرانی در سال 1403 دانلود آهنگ خرید بلیط هواپیما ساناپرس بوکینگ مبلمان اداری دانلود آهنگ سویل موزیک جمینجا خرید سی پی ارزان آپ موزیک موزیکفا سایت تخصصی فیلم و سریال بلیط هواپیما فلایتودی بلیط هواپیما تور دبی روغن هیدرولیک سرور مجازی ایران طراحی سایت پیوان قیمت ملیگرد امروز خرید هاست فروشگاه تخصصی تشک و تخت عطاری آنلاین لیفت صورت با نخ در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:-لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.-«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.- ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.- نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود. نظرات شما در حال پاسخ به نظر « » هستید. × لغو پاسخ لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید ارسال
انتخابات ریاست جمهوری انتخابات ریاست جمهوری 1403 انتخابات انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم پرسپولیس انتخابات 1403 فوتبال مسعود پزشکیان استقلال سعید جلیلی یورو 2024 ایران