
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، هفتمین شماره «از تقدیر تا تیراژ» به اثری اختصاص دارد که بجز درخشش در یازدهمین دوره جایزه جلال آلاحمد، توانست جایگاهی ویژه در میان خوانندگان پیدا کند و حضور پررنگی در بازار کتاب ایران داشته باشد.
رمان «رهش» رضا امیرخانی با تمرکز بر توسعه شهری تهران، نقد مدیریت شهری و بازنمایی پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن، به یکی از مهمترین تجربههای ادبی در پیوند ادبیات و نقد شهرسازی تبدیل شده است. استقبال گسترده مخاطبان، جشنهای امضا و بازتاب رسانهای گسترده، این اثر را به پدیده فرهنگی سالهای اخیر بدل کرده است.
رضا امیرخانی نویسندهای شناخته شده در ادبیات معاصر ایران است که آثارش اغلب با مسائل اجتماعی، فرهنگی و هویتی ایران گره خوردهاند. او پیش از «رهش» با رمانهایی مانند «منِ او»، «بیوتن» و «قیدار» طیفی وسیع از مخاطبان را جذب نثر خود کرده بود. در «رهش» امیرخانی با انتخاب زاویه دیدی تازه و تمرکز بر روایت یک زن میانسال، به نقد توسعه شهری و شکافهای طبقاتی پرداخت و خود این اثر را «رمان معمارانه» نامید.
درباره رهش
«رهش» داستان زن و مردی است که هر دو معمارند، هر دو نگاهی با مرزبندیهای ویژه خودشان به مسائل عمده زندگی دارند و هر دو در زندگی مشترکشان در یک فاصله مشخص از هم ایستادهاند.
این زن و مرد به نام علا و لیا هر دو یک رنج مشترک دارند که آن هم بیماری فرزندشان ایلیا است. این دو که روزی با عشق و چشماندازی روشن نسبت به آینده خود، تصمیم به زندگی مشترک با هم گرفته بودند، حالا با گذشت زمان و تغییر دیدگاهشان، جهان پیشرو و مسیر مقابل را از یکدیگر متفاوت میبینند. علا و لیا تلاش میکنند یکدیگر را دوباره بشناسند، اما تلاشهایشان برای ایجاد تعادل میان کار و حرفه و رابطه عاطفی از دسترفتهشان به نتیجهای که باید نمیرسد.
امیرخانی با انتخاب راوی زن، زاویه دیدی تازه به مسائل شهری میدهد و شکافهای طبقاتی، جابهجاییهای جمعیتی و پیامدهای فرهنگی و روانی پروژههای شهری را به زبان داستانی و در عین حال گزارشی بازنمایی میکند. عنوان «رهش» همزمان اشارهای به «رهیدن» و وارونگی واژه «شهر» دارد؛ نشانهای روایی-نمادین از تلاش برای گریز از چرخههای معیوب توسعه و بازاندیشی نسبت ما با شهر.
از تقدیر تا تیراژ
بر اساس اطلاعات درج شده در بانک اطلاعاتی خانه کتاب و ادبیات ایران «رهش» نخستین بار در سال ۱۳۹۶ با شمارگان سه هزار نسخه توسط نشر افق منتشر شد. چاپ دوم تا چهاردهم آن نیز در همین سال و هرکدام با شمارگان سه هزار نسخه در دسترس مخاطبان قرار گرفت. چاپ بیستویکم این کتاب نیز سال ۱۴۰۳ روانه کتابفروشیها شد. استمرار تجدیدچاپها در فاصلهای کوتاه نشاندهنده جایگاه ویژه این اثر در بازار کتاب ایران است؛ و امروز در کنار این روایتها نام رضا امیرخانی در مناجاتهای ایرانیان نیز به کرات شنیده میشود و جملگی از خداوند منان صحت و سلامتی او را – که به سبب حادثهای در بیمارستان روزگار به سر میکند – خواستارند. امید آنکه دوباره برخیزد و قصههای تازهای از رهیدن و زیستن به ارمغان بیاورد. همانگونه که شهر زخمی تهران در رمانش به امید رهایی چشم دوخته بود، اکنون دلهای بیشمار نیز چشمانتظارند تا نویسندهاش بار دیگر از میان سایهها برخیزد و روشنایی کلماتش را به زندگی بازگرداند.
منبع : خبرگزاری دانشجو

















































