
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو ؛ حسن روحانی که از آخرین حضورش درعرصه سیاسی بصورت رسمی شاید یک دهه گذشته باشد، این روزها برای «ریبرندینگ» خود دم از مردمی میزند که سابقه او و سیاستهای دولتش بیشترین آسیب را بر ایشان وارد کرده است.
او که دولتش تجسم و تبلور ناکارآمدی و بیعملی بوده، در ایام پساجنگ ۱۲ روزه در کسوت یک گوشهنشین توصیهگر ظاهر شده است که گویی هیچگاه سهمی از قدرت نبرده است و حتی از ۱۰۰ کیلومتری پاستور نیز گذر نکرده است. این اظهارات اگرچه همان گونه که بیان شد یک مقصود ریبرندینگسازی را در خود نهفته دارد، اما از سوی دیگر نشان از فراری روبهجلو نیز خواهد داشت.
یادتان رفته؟
حسن روحانی در اظهارات تازه خود در۲۶ آذرماه، در دیدار جمعی از معاونان وزیران و معاونان رئیسجمهور در دولتهای یازدهم و دوازدهم اظهار داشته است: «شوخی است اینکه ما اینجا بنشینیم و بگوییم این طرح یا این برنامه را تصویب میکنیم یا در این موضوع تصمیم میگیریم، در حالی که مردم از آن تصمیم راضی نباشند. اگر طبق خواسته مردم نباشد هیچ تصمیمی در جامعه عملیاتی نخواهد شد.»
در واقع این بیان که البته صرفا در حرف مردم گراست و تلاش میکند خود را طرف مردم نشان دهد اگرچه جذاب است، اما باید اذعان کرد که این لباس، به شخصی همانند حسن روحانی با سوابق امنیتی مشخص و به عنوان کسی که روزی حتی علیه ارتش و در راستای انحلال آن سخنورزی کرده بود، بدون آنکه ذرهای به خواست مردم اهمیت بدهد، زیادی زار میزند.
برای او که طنز قیمتگذاریِ ارز جهانگیریاش که روزهایی نقل و نبات خندهی برخی محافل بوده، حرف زدن از مردم و رضایت ایشان و اینگونه حرفها عملا چیزی جز «خودگویی و خودخندی» نیست.
در واقع اگر هر سیاستمداری در ایران بتواند از مردم و رضایت ایشان سخن بگوید، بیانات شخص روحانی درباره مردم و رضایت ایشان در حالی که در دوره او بدون رضایت مردم یک شبه بنزین گران شد و فاجعه آبان ۹۸ را رقم زد، عملا و مشخصا محلی از اعتبار نخواهد داشت.
به خصوص پس از افشاگریهایی که از سوی اسحاق جهانگیری مطرح شد و نشان میداد که اتفاقا در آن سال دولت قصد داشته تا به صورت مخفیانه قیمت بنزین را افزایش دهد، اما ناگهان با افشاگری رسانههای منتقدِ دولت مواجه شده و پروژهشان را بر هوا برده است. پس از آن ماجرا نیز بنا میشود که بنابر تصمیم رئیس جمهور، برای تعیین زمان اجرای طرح، وزیر کشور با هماهنگی شخص رئیس جمهور تصمیم بگیرند.
همه این شواهد و قرائن که توسط جهانگیری، معاون اول روحانی در کتاب خاطراتش مطرح شده، نشان میدهد که «من هم صبح جمعه فهمیدم» که توسط روحانی در آبان ۹۸ مطرح شد، دروغی بیش نبوده است. حال با وجود این تجارب تاریخی که اذهان ملت ایران هنوز هم از یاد نبرده است، حرف زدن از مردم و رضایت ایشان توسط رئیسجمهور اسبق ایران تنها در حد یک طنز تلخ است .
مردم؟ پس به میان شان بروید!
علیرغم اینکه روحانی از مردم بهکرات سخن میگوید، اما آخرین برههای که روحانی در میان مردم بوده است دیگر در یاد همان مردم نیز نمیباشد. در واقع او که روزی خود اذعان کرده بود که «روزانه نظرسنجی میکند» و البته همچنین بیان کرد که شیوه این نظرسنجی نگاه کردن به مردم از پشت شیشههای ماشین است، حتی دیگر تصویری از آن نظرسنجیهای ماشینیاش هم منتشر نمیشود! همان تصویری که تنها عصبانیت مردم را پس از مشاهده وی برانگیخته بود!
در حقیقت اگرچه حسن روحانی در بیان و حرف لفظ مردم از دهانش نمیافتد، اما آنگاه که بنا بر ورود به میانه جمعیت آحاد ملت باشد حرفی برای گفتن نخواهد داشت. اینچنین مردمگفتنها بیش از آنکه از سر دلسوزی باشد چیزی جز ریبرندنیگی پوپولیستی نخواهد بود.
فرار رو به جلو ممنوع!
روحانی که پس از جنگ ۱۲ روزه بیش از پیش فعال شده، خود با اینگونه حرفهای پارادوکسیکالِ در برابر اعمالش، نشان میدهد که به دنبال تصویری موجه از خود برای مردم است. اما مسئله اینجاست که او چرا چنین هدفی را دنبال میکند؟
در حقیقت اگر بنا بر خواست مردم باشد که روحانی این روزها بیش از هر چیزی که از آن حرف میزند، رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم میبایست به جای طمع برای مقاصد غیرقابل وصول آینده، به گذشتهای بپردازد که آکنده از ابهام و عدم پاسخگویی و سیاستهای ضدمردمی علیه ملت است.
روحانیِ امروز باید پاسخگوی دیروز خود و دولتش باشد و نه مجری اعمال و بیانکننده حرفهای مشکوکی که نشان از فراری رو به جلو است ؛ فراری رو به جلو که تنها فرافکنی برای عدم پاسخگویی در برابر گذشته نا امید کننده او و دولتش خواهد بود.
منبع : خبرگزاری دانشجو

















































