
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، علیاصغر صفری، زادهی بهار ۱۳۶۴ در دیار نصفجهان، مسیر زندگی خود را با پیوند میان دانش و تعهد آغاز کرد. او که تحصیلات خود را با جدیت در هنرستان و سپس دانشگاه فنی به پایان رسانده بود، مسیر پیشرفت را نه در رفاه شخصی، بلکه در اعتلای توان دفاعی کشور جستوجو کرد. با پوشیدن لباس سبز نیروی هوافضای سپاه، تخصص فنی او به ابزاری برای ایجاد بازدارندگی و امنیت برای مردم ایران تبدیل شد.
یک ماه پیش از شهادت، خوابی صادقه، خبر از سرنوشت سرخ او میداد. او در عالم رویا، خیمهای نورانی و جمعی از دوستان شهیدش را دیده بود که هر کس دستش به دست امام زمان (عج) میرسید، آسمانی میشد. در آن رویا، علیاصغر هنوز مانده بود؛ انگار مأموریتی ناتمام در زمین داشت. او با کسب رضایت از پدر و با قلبی آرام، آخرین گامهای حضور دنیویاش را برای ادای این تکلیف نهایی برداشت.
فرزندان شهید صفری، پدر را نه یک مقتدر نظامی، که یک «باغبان» میشناختند. او که در جریان عملیاتهای غرورآفرین «وعده صادق» نقشآفرینی مؤثری داشت، هر بار که خسته و غبارآلود به خانه بازمیگشت، در پاسخ به پرسشهای کودکانه فرزندانش با لبخندی متواضعانه میگفت: «رفته بودم باغبانی.» این واژه، نمادی از روح بزرگ مردی بود که امنیتِ باغِ وطن را با خون دل حفظ میکرد.
روح لطیف این مجاهد اصفهانی، فراتر از مرزهای جغرافیایی میتپید. نزدیکانش روایت میکنند که او پس از مشاهده تصاویر شادی کودکان فلسطینی در پی پاسخهای تنبیهی ایران، اشک شوق ریخت و زیر لب زمزمه کرد: «خدایا، اگر ذرهای در این شادی نقشی داشتهام، آن را در نامه عملم ثبت کن.»
سرانجام در ۳۱ خردادماه ۱۴۰۴، در پی حمله تروریستی رژیم صهیونیستی، پاسدار رشید اسلام علیاصغر صفری به آرزوی دیرین خود رسید. پیکر مطهر این شهید والامقام در گلستان شهدای اصفهان، در کنار دیگر ستارگان درخشان این دیار به خاک سپرده شد. امروز اگرچه «باغبان» رفته است، اما امنیتی که او و همسنگرانش با دانش و خون خود کاشتند، تا همیشه سایهگستر ایران اسلامی خواهد بود.
منبع : خبرگزاری دانشجو

















































