
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، برنامه «برمودا» با اجرای کامران نجفزاده، در فضایی شکل گرفته که تلویزیون بیش از هر زمان دیگری با بحران مخاطب و فرسودگی فرمهای برنامهسازی مواجه است. در چنین شرایطی، انتخاب یک تاکشوی مبتنی بر گفتوگوی آرام و معنادار، آن هم در شبکهای که مأموریت اصلیاش سرگرمی تعریف شده، تصمیمی کمریسک نیست؛ اما «برمودا» آگاهانه این مسیر را برگزیده است.
آنچه از همان دقایق ابتدایی برنامه جلب توجه میکند، فاصلهگیری آن از کلیشههای رایج تاکشوهای مناسبتی است. «برمودا» نه بر شوخیهای پیاپی متکی است و نه بر ایجاد هیجانهای لحظهای؛ بلکه تلاش میکند با تکیه بر گفتوگو، شنیدن و ایجاد فضای امن روانی، مهمان را به روایتگری دعوت کند. این رویکرد، بیش از هر چیز، ریشه در شخصیت و سابقه رسانهای کامران نجفزاده دارد؛ مجریای که پیشتر نیز نشان داده گفتوگوی عمیق را بر اجرای نمایشی ترجیح میدهد.
نکته قابلتوجه در شکلگیری این رویکرد متفاوت، به پیشینه حرفهای کامران نجفزاده بازمیگردد؛ چهرهای که پیش از تثبیت جایگاهش در مقام مجری، سالها بهعنوان خبرنگار و گزارشگر شناخته میشد. همین سابقه خبرنگاری، امروز در اجرای او در «برمودا» قابل ردیابی است؛ از نوع پرسشها و شیوه مواجهه با مهمان گرفته تا تأکید بر شنیدن روایت و پرهیز از شتابزدگی در هدایت گفتوگو. نجفزاده در این برنامه، بیش از آنکه از هویت پیشین خود فاصله بگیرد، آن را در قالبی تازه بازتعریف کرده و تجربه خبرنگاری را به پشتوانهای برای اجرای یک تاکشوی گفتوگومحور تبدیل کرده است.
نجفزاده در «برمودا» نه در نقش یک مجری مسلط و همهچیزدان ظاهر میشود و نه سعی دارد با کنترل افراطی فضا، گفتوگو را به مسیر دلخواه خود بکشاند. او بیشتر تسهیلگر دیالوگ است؛ با مکثهای بهجا، گوش دادن فعال و پرسشهایی که از دل روایت مهمان بیرون میآیند. همین ویژگی باعث شده سکوتهای کوتاه و لحظات تأمل، نه بهعنوان ضعف، بلکه بهمثابه بخشی از هویت برنامه عمل کنند.
از دیگر نقاط تمایز «برمودا»، انتخاب مهمانان است. برخلاف بسیاری از برنامههای تلویزیونی که در مناسبتها به سراغ چهرههای تکراری میروند، این برنامه سعی دارد سراغ افرادی برود که هرکدام بهنوعی در حافظه جمعی جامعه حضور دارند؛ چهرههایی که روایتشان واجد معناست و صرفاً برای پر کردن آنتن دعوت نشدهاند. این انتخاب آگاهانه، سطح گفتوگوها را از شوخیهای گذرا فراتر برده و به سمت تجربههای زیسته و روایتهای کمتر شنیدهشده سوق داده است.
از منظر ساختاری نیز «برمودا» نشان میدهد که بر اساس یک نقشه راه مشخص پیش میرود. گفتگوها دارای آغاز، میانه و پایان هستند و برنامه از تبدیل شدن به یک دورهمی شلخته و بیهدف پرهیز میکند. استفاده سنجیده از تصاویر آرشیوی، تدوین دقیق و طراحی صحنهای که در خدمت گفتگو قرار دارد، به حفظ ریتم و انسجام برنامه کمک کرده است؛ بدون آنکه تصویر، مزاحم کلام شود.
البته این رویکرد، بیچالش هم نیست. طبیعی است که بخشی از مخاطبان عادتکرده به ریتم تند و سرگرمیهای دمدستی، «برمودا» را کند یا کمهیجان تلقی کنند. با این حال، همین انتخاب نشان میدهد سازندگان برنامه ترجیح دادهاند کیفیت گفتگو را فدای جلب رضایت حداکثری نکنند. در فضایی که تلویزیون اغلب به دنبال نسخههای امتحانپسداده است، چنین رویکردی را میتوان نشانهای از جسارت و احترام به شعور مخاطب دانست.
در مجموع، «برمودا» تلاشی قابلتوجه برای بازتعریف تاکشوی تلویزیونی در قاب رسانه ملی است؛ برنامهای که میکوشد بهجای تولید هیجانهای مصرفی، بر معنا، روایت و ارتباط انسانی تمرکز کند. هرچند این مسیر، محدودیتها و دشواریهای خاص خود را دارد، اما نشان میدهد هنوز هم میتوان در تلویزیون، برنامهای ساخت که متفاوت باشد و مخاطب را نه صرفاً بیننده، بلکه شریک یک گفتوگوی جمعی بداند.
منبع : خبرگزاری دانشجو

















































