
باشگاه خبرنگاران جوان؛ زهرا بالاور - حسین جمشیدی، کارگردان دهه هشتادی، از ورود خود به دنیای سینما گفت: «من در دوران کودکی و نوجوانی به تئاتر علاقهمند بودم. اولین اثر من، برحسب اطلاعات عمومی و به وسیله یک گوشی ساده ساخته شد. همان تجربه ساده با اینکه خروجی حرفهای نداشت، اما باعث شد متوجه شوم که ساخت فیلم از هرچیزی لذتبخشتر است. بعد از آن بهصورت حرفهایتر وارد ماجرا شدم. در نوجوانی از طریق فراخوانی با یک دوره آموزشی آشنا شدم و در آن شرکت کردم. آن زمان تصورم از فیلمسازی یک کار بسیار سخت وسنگین بود؛ برای همین فکر میکردم این اولین و آخرین فیلم زندگیام باشد. تصمیم داشتم همین یک اثر را بسازم تا فقط در آینده به خانواده بگویم که من یک زمانی فیلمساز بودهام. اما بازخوردهای مثبت باعث شد متوجه شوم این مسیر ارزش ادامهدادن دارد.»
او افزود: «در آن دوره، اولین فیلم خود را ساختم و همان نخستین تجربه تبدیل به نقطه تحولی برای من شد. از همان لحظه، خلق کردن را برای مسیر اصلی زندگیام برگزیدم. وقتی در فرآیند ساخت فیلم قرار گرفتم، متوجه شدم با کارگردانی میتوان یک خالق بود و بازیگری تنها مانند آجری از ساختمان یک کارگردان است. بعد از اولین تجربه فیلمسازیام متوجه شدم بازیگری درخدمت روایت شخص دیگری است، اما کارگردانی یعنی خلق کردن یک اثر. فیلمسازی برای من عرصه تمرین حرف زدن است. من تلاش میکنم نصیحتهایی که کسی دربرابر شنیده شدنشان صبوری نمیکند را در قالب فیلم مطرح کنم.»
جمشیدی از شکلگیری ایده اثر کاپیتان تورس گفت: «علاقه من به سینما همواره با دغدغههای تاریخی و اجتماعی همراه بود. من علاقه دارم از قهرمانان واقعی بگویم، از مردمی که در دل روزمرگی، کارهای بزرگی میکنند. ایده «کاپیتان تورس» هم از همین دغدغه شکل گرفت. ما در تاریخ، چهارمیلیون نفر از مردم کشورمان را در اثر قحطی که انگلیس باعث آن بود از دست دادیم. در دنیای واقعی نتوانستیم حق این چهارمیلیون را از آنان بگیریم و هیچ غرامتی بابت جان آنها دریافت نکردیم؛ این حق را نمیتوان با حرف یا متن گرفت، اما من تلاش کردم این فاجعه تاریخی را در این اثر بهگونهای نشان دهم تا مخاطب با دید بازتری متوجه شود که انگلیس با ایران چه کرده است.»
جمشیدی به عنوان یک کارگردان دهه هشتادی درباره چالشهای ورود به عرصه فیلمسازی بیان کرد: «بزرگترین چالش ما اعتماد دیگران به ما و هم اعتماد خودمان به همنسلیهای خودمان است؛ امروزه آثار بهشکلی حرفهای ساخته میشوند و فضای جامعه به دهه هشتادیها و نسل جوان اعتماد نمیکند همین امر کار را برای ما جوانها سخت کرده است. من تصمیم گرفتم برخلاف این جریان عمل کنم و به هم نسلیهای خودم باور داشته باشم. از همان ابتدا تلاش داشتم تیم تولید را با همنسلهای خودم تشکیل داده تا به یکدیگر تکیه کنیم؛ چراکه باور دارم اگر خودمان به هم اعتماد نکنیم، دیگران نیز به ما اعتماد نخواهند کرد.»
این کارگردان از تجربه همکاری خود با یک گروه دهه هشتادی گفت: «این تجربه بسیار لذتبخش بود. واقعیت این است که نسل ما، برخلاف نسلهای قبل، ریسکپذیرتر و جسورتر است. نسلهای قبل شاید زودتر تسلیم میشدنداما ما تلاش میکنیم تا کار به ثمر بنشیند. خیلی از همسنوسالهای من ترجیح میدهند از چهرهها یا گروههای باتجربه استفاده کنند، اما من خواستم مسیر متفاوتی را طی کنم؛ با گروهی همنسل تجربه کسب کنیم، خطا کنیم و یاد بگیریم. همین باعث رشد من و تیممان شده است.»
او افزود: «آثار امسال من هم با یک تیم دهه هشتادی تولید شد و چالشهای بسیاری هم داشت؛ فیلم سه بار بهطور کامل لغو شد، لوکیشن و تیم سه مرتبه تغییر کرد. در هر کدام از این دفعات، فشار زیادی به من و گروه وارد شد اما هر بار از نو شروع کردیم. به نظر من همین پافشاری و مقاومتها ارزش کار را دو چندان میکند.»
این کارگردان جوان درباره نقش جشنوارهها در ورود جوانان به عرصه هنر گفت: «من اعتقاد دارم که حال سینمای امروزما با حضور دهه هشتادیها خوب میشود. جشنوارههای فیلم مانند جشنواره عماربرای ما جوانان میدانی برای دیده شدن هستند. یکی از دغدغهها و علایق من برای ساخت فیلم دیده شدن اثر توسط مخاطب بود. جشنوارههای فیلم بستر مناسبی را برای دیده شدن آثار فراهم کردهاند. این حجم از دیده شدن آثار و استقبال از سوی مخاطب، برای من حکم جایزه جشنواره را دارد.»
منبع : باشگاه خبرنگاران

















































