سیمرغ چون رستم را استوار بر اندیشه خویش دید، او را گفت که خنجرى تیز برگیرد و سوار بر رخش او را همراهى کند و خود به پرواز درآمد و رستم در زیر سایه مهتاب‌پوش سیمرغ تاختن گرفت.

سیمرغ از آسمان نگریست و درخشش آتشدان را بدید که در کنار آن زال زار و نزار بنشسته، به نرمى فرود آمد. زال او را ستایش کرد و نماز بگزارد. سیمرغ از زال پرسید: «چه شده که این‌گونه به من نیازت آمده».

در شاهنامه ستاره شناسان و موبدان از مهمترین افراد دربارها به شمار می‌آیند. آنها _پیش از پیوند زال و رودابه_ اولین مژده دهنده تولد رستم هستند و سرنوشت تلخ و غریب سیاوش را پیشگویی می‌کنند.

همه اندیشه رستم آن بود که اسفندیار را از خواسته نابخردانه خود دور گرداند و او را به راه خرد آورد. با همه بى‌مهرى که از اسفندیار دید و او را به خوان خویش فرا نخواند، خود را فرودست گردانیده، به دیدارش شتافت و در گفت‌وگویى تلخ که اسفندیار همه کوشش‌هاى خاندان رستم را بى‌ارزش دانست و زال را دیوزاده خواند، …

ماجرای ضحاک ماردوش و قیام کاوه و فریدون، هفت خوان رستم و تلاش او برای نجات کیکاووس از بند دیو سپید، عاشقی و دلدادگی بیژن و منیژه و داستان نریمان و پسرِ سپیدمویش زال که در نهایت به دست سیمرغ بزرگ شد و هزار داستان و افسانه دیگر «ابوالقاسم» را از همان بچگی مجذوب خود کرد، طوری که به جای رفتن سرِ زمین و زراعت …

هویت ایرانی ریشه در اساتیری دارد که از هزاران سال پیش پدران و مادران ما آن‌ها را ریخت‌داده و استمرار بخشیده‌اند. این اساتیر و شخصیت‌های آن که کسانی، چون زال و رستم و کی‌قباد و کی‌خسرو و دیگران بودند- همیشه در سخت‌ترین شرایط در جایگاهِ پشتوانه‌های فکری و معنوی ایرانی‌ها به‌سانِ حلقه‌هایی ایرانیان سراسر …

فردوسی بزرگ با داستان حماسی شاهنامه چنان کاری کرد که از دل این متون زیبا، قهرمانانی بزرگ و اساطیری افسانه‌ای سر بیرون آوردند. یکی از اساطیر بزرگ شاهنامه زال

امروز رستم و سهراب و زال و سیمرغ قرار گذاشتن هر کدوم از یه گوشه تهرون خودشونو برسونن میدون هفت تیر آره همین میدون هفت تیر خودمون البته خودشون که نه ولی عروسک‌های غول‌پیکر و تن‌پوش‌های عروسکی‌شون همراه با نقال‌های قصه‌گو!