فراموش نشدنی مثل سپیده دم ورزقان
«حدود ساعت چهار بعدازظهر بود که وارد جنگل شدیم و همچنان صدا میزدیم تا اگر کسی در آنجا هست، صدای ما را بشنود. مسیرهای مختلفی را گشتیم، اما هیچ خبری نبود. وقتی نیروها از هم جدا میشدند، به سختی همدیگر را مییافتیم و باید صدا میزدیم تا یکدیگر را پیدا کنیم. تا ساعت چهار و نیم صبح بیوقفه جست وجو میکردیم. …