یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جایگاه نظام آموزش و پرورش در بستر سازی تولید علم


جایگاه نظام آموزش و پرورش در بستر سازی تولید علم

این نوشتار نه اولین و نه آخرین نوشتار در راستای موضوع تولید علم می باشد و تنها می تواند یك دیدگاه از بین دیدگاههای گوناگون موضوع فوق را مورد مداقه قرار دهد باشد, تا اندیشمندان و فرزانگان هر چه زودتر دست به قلم برده و راه گشای حركت و جنبشی باشند كه سالی چند از تولدش نمی گذرد و نیازمند هدایت متولیانی است كه توانایی این هدایت را دارند

مقاله حاضر در پی آن است، تا با توجه به شرایط كنونی جهان، جایگاه نظام آموزش و پرورش را در بسترسازی تولید علم تا آنجا كه ممكن است معین نموده، راه كارهای مناسب این حركت را ارائه نماید به همین منظور، قبل از پرداختن به اصل موضوع و تعیین جایگاه نظام آموزش و پرورش، سعی نموده است مفاهیم و كلیدهایی كه در متن مقاله ممكن است خواننده را دچار شبهه نماید، باز كرده، پیرامون آنها تا آنجا كه شرایط اجازه دهد مطالبی هرچند مختصر، ارائه دهد تا خواننده راحت تر به اصل موضوع پی ببرد، مفاهیمی همچون « علم چیست؟» و یا اینكه منظور از تولید علم چه می باشد؟ علم با تعاریف خاص و یا تعاریف و اصطلاحات عام مورد نظر است. كدامیك؟ تفاوت بین نظریه پردازی و طرح مسئله و تولید علم چه می‌باشد؟ آیا علم به اشخاص و محیطی خاص محدود می شود یا نه؟ موضوع بومی كردن علم چیست؟ آنگاه پس از اشاره ای مختصر و تفسیری تحلیلی به مقوله ها و مفاهیم فوق به سراغ بررسی موضوع اصلی شتافته و برای تعیین جایگاه واقعی آموزش و پرورش در بسترسازی تولید علم، ابتدا تاریخچه ای از وضعیت نظام آموزش و پرورش در ایران در دوران معاصر (دو قرن اخیر) را ارائه نموده تا از این طریق بستر اصلی برای فهم موضوع آماده گردد. در بررسی روند تكاملی نظام آموزش و پرورش در ایران به اهداف مورد توجه نظام آموزش و پرورش اشاره شده است زیرا حركت نظامهای آموزش و پرورش در جهت دسترسی به اهدافی است كه در هر دوره توسط سیاستگذاران فرهنگی هر كشوری متناسب با منافع ملی تدوین و اجرا می گردد. لذا پرداختن به این مسائل ضرورت بحث ما میباشد. پس از آن روند شكل گیری نظام آموزش و پرورش در ایران را پس از انقلاب اسلامی دنبال نموده و اهداف مورد نظر جمهوری اسلامی ایران در ۲۵ سال اول انقلاب بررسی گردیده و آنگاه با توجه به چشم انداز بیست ساله و جایگاهی كه ایران در این چشم انداز برای خود ترسیم نموده و شرایط جهانی كه بدون توجه به آن دسترسی به اهداف ممكن نیست را مورد توجه قرار داده و بالاخره راه كارهای پیشنهادی چگونگی بستر سازی به منظور تولید علم و نقشی كه نظام آموزش و پرورش باید ایفا نماید را ارائه داده و مقاله را به پایان رسانده است. باشد تا مورد توجه علاقمندان قرار گیرد. انشاا…

●مقدمه:

در آغازین سالهای قرن ۲۱ جهان با تحولات بزرگی روبرو شده است . هر چند بستر این تحولات در قرن بیستم شكل گرفت، اما سرعت حوادث در سالهای پایانی قرن بیستم و آغازین سالهای قرن ۲۱ از شتاب بیشتری برخوردار می‌باشد.

موضوعات مختلف علمی ، اختراعات ، اكتشافات وسائل گوناگون فاصله بین كشورهای فقیر و غنی را بیشتر نموده و امروزه كشورهای در حال توسعه به شدت به دنبال آن هستند تا در نظام بین الملل جایگاه مناسبی برای خود تعیین نمایند. یكی از این مؤلفه ها و شاید بهترین مؤلفه تعیین جایگاه كشورها در دوران معاصر مقوله تولید علم می باشد. قرار گرفتن كشورها در ردیف تولید كنندگان علم امروزه به تعیین جایگاه واقعی آنها در نظام اقتصادی، اجتماعی بین المللی می انجامد. لذا كشورهای از بند رسته استبداد و استعمار و آزاد شده از درون و برون برآنند، تا راهی میانبر پیدا نموده و خود را از طریق مؤلفه های گوناگون به ویژه مؤلفه تولید علم در جرگه كشورهای صاحب سبك و صلاحیت قرار دهند و اینجاست كه نظام های سیاسی و حكومتی در هر كشوری برای دسترسی به این هدف بزرگ به برنامه ریزی كوتاه مدت و دراز مدت پرداخته و سعی می نمایند، جایگاه واقعی خود را از طریق تولید كمی و كیفی علمی به اثبات رسانند. درست در همین نقطه نظامهای آموزشی و پرورشی در هر كشور به عرصه آمده و خود نمایی را آغاز می نمایند. در همین راستا كشور ما ایران اسلامی نیز بر آن شده است تا از طریق بررسی چالشهای فراروی نهضت نرم افزاری و تولید علم به هموار نمودن بستر تولید علم پرداخته و ساز و كارهای لازم را جهت این مهم تعبیه نماید.

نوشتار موجود برآن است تا جایگاه نظام آموزش و پرورش را در بستر سازی تولید علم تا آنجا كه میسر می باشد، ترسیم نماید . اما قبل از پرداختن به این جایگاه ساز و كارهایی لازم می باشد تا برای خواننده، موضوع مشخص گردد. وقتی صحبت از جایگاه نظام آموزش و پرورش در بستر سازی تولید علم مطرح می گردد، موضوعات ریز و درشت دیگری خود نمایی می كند كه اتفاقاً كلید كار به حساب می آیند و بدون پرداختن به آنها تعیین جایگاه برای نظام آموزش و پرورش در چنین بستری میسور نمی گردد. لذا ابتدا باید به آنها پرداخته شود و سپس مسیر را برای پاسخ به سئوال اصلی هموار نماییم. موضوعات دیگری كه باید در این مقاله به آنها پرداخته شود و به گمان ما نقش كلیدی و اساسی را بازی می كنند، عبارتند از اینكه اصلاً تولید علم چیست؟ آیا بین تولید علم و نظریه پردازی تفاوتی وجود دارد. وقتی صحبت از تولید علم می شود علم به معنای خاص كلمه مورد توجه است یا علم به معنای عام كلمه؟!

تولید علم در محدوده جغرافیایی خاصی مطرح می شود یعنی تولید علم به منظور بومی كردن آن یا تولید علم به عنوان به دست آوردن مؤلفه ای از مؤلفه های اقتدار و توانمندی برای ملتی و كشوری كدامیك؟! و اگر تولید علم را به عنوان مؤلفه ای از توانمندیهای ملی و فراملی مد نظر داریم ، جایگاه نظام آموزش و پرورش یك كشور در بستر سازی آن كجاست و چه وظایفی به دوش مسئولین مربوطه نهاده شده است . از كجا باید شروع كنیم و به كجا برسیم؟ بومی كردن علم را با چه رویكردی بررسی نماییم. رویكرد تاریخی یا توصیفی و یا رویكرد كاركردی . كدامیك در شرایط كنونی مورد نیاز می باشد و كارآمد تر است؟ لذا این نوشتار نه اولین و نه آخرین نوشتار در راستای موضوع تولید علم می باشد و تنها می تواند یك دیدگاه از بین دیدگاههای گوناگون موضوع فوق را مورد مداقه قرار دهد باشد، تا اندیشمندان و فرزانگان هر چه زودتر دست به قلم برده و راه گشای حركت و جنبشی باشند كه سالی چند از تولدش نمی گذرد و نیازمند هدایت متولیانی است كه توانایی این هدایت را دارند.

در ابتدای این مقاله لازم است كلید های اصلی موضوع را روشن نماییم تا بتوانیم از هر گونه شبهه ای پرهیز نماییم وقتی صحبت از تولید علم پیش می آید اولین نكته ای كه به ذهن متبادر می گردد، بحث خود علم و تعاریف موجود بر سر این واژه ارزشمند می‌باشد. منظور از علم و تولید آن چیست؟ آیا مفهوم لغوی آن مد نظراست یا مفهوم اصطلاحی آن، و اگز معانی اصطلاحی آن مد نظر می باشد حیطه آن كجاست؟!

●علم یعنی چه؟

علم از جمله واژه هایی است كه كاربرد های گوناگون و اشتباه انگیزی دارد. مفهوم لغوی این كلمه مانند دانش و دانستن در زبان فارسی روشن و بی نیاز از توضیح است. ولی معانی اصطلاحی مختلفی دارد كه مختصراً به آنها اشاره می نماییم.

الف) اعتقاد یقینی مطابق با واقع، در برابر جهل بسیط و مركب هر چند در قضیه واحدی باشد.

ب) مجموعه قضایایی كه مناسبتی بین آنها در نظر گرفته شده هر چند قضایای شخصی و خاص باشد و به این معنی است كه علم تاریخ (دانستن حوادث خاص تاریخی) و علم جغرافیا (دانستن احوال خاص مناطق مختلف كره زمین) و علم رجال و بیوگرافی شخصیتها هم علم نامیده می شود.

ج) مجموعه قضایای كلی حقیقی (غیر قراردادی) كه دارای محور خاصی باشد. این اصطلاح، همه علوم نظری و عملی و از جمله الهیات و مابعد الطبیعه را در بر می گیرد. ولی شامل قضایای شخصی و اعتباری نمی شود.

د) مجموعه قضایای حقیقی كه از راه تجربه حسی، قابل اثبات باشد. و این همان اصطلاحی است كه پوزیتیویستها به كار می برند و بر اساس آن علوم و معارف غیر تجربی را علم نمی شمارند.

همین جا لازم به ذكر است كه پوزیتیویستها دایره معرفت یقینی و شناخت واقعی انسان را محدود به امور حسی و تجربی می پندارندو اندیشیدن در ماوراء آنها را لغو و بی حاصل قلمداد می كنند كه فعلاً جای بحث آنها در این نوشتار نیست و به همین مقدار بسنده می نماییم.

امروزه با گسترش علوم و پیشرفت بشر در عرصه مادی و معنوی در جهان كنونی دیگر علم را منحصر به امور حسی و تجربی نمودن كاری عبث و بیهوده می باشد. امروزه علم همه شاخه های حیات بشر را در نوردیده است و تا آعماق جهان هستی در تمامی ابعاد به كنكاش پرداخته و میرود تا مجهولات خود را به معلومات تبدیل نماید. لذا اگر صحبت از تولید علم می شود منظور طراحان این موضوع بیشتر حركت در جهت دست یابی به پاسخهای قانع كننده برای همه سئوالات بشر معاصرمی‌باشد، به دنبال آن هستند تا در تمامی عرصه ها چه امور حسی و تجربی و چه امور غیر حسی و ماورائی مجهولات خود را به معلومات تبدیل كنند و اینجاست كه دیگر تولید علم منحصر و محدود به یك گروه خاصی از اندیشمندان و پژوهشگران و دانشمندان عرصه های علوم نمی گردد و از آنجا كه انسان معاصر هم در ارتباط با شناخت خود و هم شناخت جهان پیرامون خود و تعامل این دو با یكدیگر به سئوالاتی می رسد كه باید پاسخ آنها را پیدا نماید. بنابر این به حركت و جنبشی بزرگ در جهت یافتن پاسخهای مناسب در همه شاخه های علمی نیازمند می باشد و نام نهضت كه بر این حركت فراگیر گذاشته شده است. از همین جا نشأت می گیرد تا همه آنانی را كه دستی بر قلم داشته و صاحب اندیشه ای می باشند پا در میدان گذاشته و به یافتن پاسخهای اصلی برای سئوالات موجود بشر بپردازند و ما به عنوان ملتی بیدار و آگاه با سابقه ای درخشان كه در دوره هایی از تاریخ در عرصه علم جایگاه ویژه ای داشته و از شأن و منزلت بالایی برخوردار بوده ایم اینك كه از بند استبداد و استعمار پس از قرنها رها گشته ایم، شایستگی این را داریم كه جایگاه واقعی و اصلی خود را باز یافته و در عرصه تولیدات علمی جزء‌كشورهایی بشویم كه در قرن ۲۱ می توانند و باید بتوانند بخشی از سئوالات بشر معاصر را پاسخگو باشند.

كشوری كه سهم تحقیقات او در مقایسه با كشورهای جهان برحسب آمار در سال ۱۳۶۸ هـ-ش در ردیف ۶۴ جای داشته و با حركتی امیدواركننده طبق آخرین آمار خود در را ردیف سی و یكم كشورهای جهان جای داده است و این نشان از توانمندیها وتواناییهای بالقوه ای دارد كه چنانچه ایرانیان اراده كنند می توانند در تولید علم در سطح جهان از موقعیت بهتری برخوردار گردند . (جدول شماره ۱ ضمیمه)

مطلب دیگری كه باید به آن پرداخت بحث نظریه پردازی و تولید علم می باشد. آیا نظریه پردازی و تولید علم یكی است؟!

نظریه پردازی چیست؟ تولید علم چیست؟ چه رابطه ای دارند؟ در اینجا لازم است اشاره ای هر چند مختصر به این دو مسئله داشته باشیم.

نظریه پردازی به معنای مشاهده و آزمایش و سپس نتیجه گرفتن نیست. یعنی تنها نمی توان با مشاهده و آزمایش نظریه پردازی علمی داشت مشاهده فقط نقش تأیید كننده دارد. امروزه بعضی از فلاسفه معتقدند حتی موجودات فاقد شعور و عقل هم نظریه پردازی می كنند. موجودات جهان از یك سلول گرفته تا انسان همه به شكلی به دنبال حل مسائل خود هستند به این معنا كه برای حفظ بقای خود و گذر كردن از خطرهای پیش رو گریزگاه می یابند و راه یابی می كنند. اگر یك سلول در معرض خطر قرار گیرد برای دفع آن چاره ای ندارد جز پیدا كردن راهی ! حال این فرایند را واكنش بنماییم یا هر چیز دیگر، مهم آن است كه همین سلول به گونه ای نظریه پردازی می كندو راه حل می یابد. این راه اگر درست باشد و نتیجه بدهد حیاتش ادامه می یابد و اگر درست نباشد پایان می یابد.

پس نظریه تولید علم نیست، نظریه غیر از علم است. نخست نظریه می آید و سپس علم تولید می شود . با مثالی ساده تفاوت آنها را مشخص می نماییم. وقتی سنگی را از بام رها می كنیم بنا بر نظریه نیوتن می توانیم حركت سنگ را به طرف زمین تحلیل و توجیه كنیم و بفهمیم كه در فلان هنگام به زمین می رسد ولی برای این كه معادله حركت (x=vt) را بنویسیم به ریاضی نیاز داریم. مسأله ای به این سادگی مدتها بی جواب ماند. چرا كه ریاضی مورد لزوم در اختیار نبود. ریاضی نظریه ها را بارور می كند و میوه آنها را می رساند. علم بر خلاف نظریه عرض عریضی دارد، ولی نظریه ممكن است فقط چند جمله باشد. علم گسترده است ولی نمی توان نظریه ای یافت كه بی نهایت اصل داشته باشد. با این حال بر اساس همین نظریه های چند جمله ای و یا چند كلمه ای تولید می شود. مثل علم اپتیك بر اساس اصول چهار گانه دكارت وقتی به دنبال مسأله ای هستیم تا آن را حل كنیم. گام در راه تولید علم نهاده ایم اما هنوز تولید علم نكرده ایم . زمانی كه در قالب نظریه پاسخی هر چند ناقص یافته ایم، اینجاست كه تولید علم آغاز می گردد. لذا نظریه پردازی و طرح مسئله تولید علم نیست هرچند تولید علم وامدار نظریه و طرح مسأله می باشد. در اینجا این مسئله پیش می آید كه وقتی انسان می كوشد تا مسأله را بیابد و سپس آن را حل كند، آیا همین مسئله یابی یك نوع تولید علم نیست؟! زیرا قبلاً به این مسئله علم نداشته ولی الان علم برایش حاصل شده كه توانسته طرح مسئله كند. پس می توان طرح مسئله را هم جزو تولید علم دانست، ولی بیشتر فلاسفه معتقدند كه همیشه اینگونه نیست كه انسان دنبال مسئله باشدیا بگردد. گاهی مسئله خودش پیش می آید. بسیاری از مسائل در رویارویی با خطر و نیاز پیدا می شوند و گاهی هم اتفاقی.

نویسنده : مسعود فاضل

یادداشتها و مآخذ:

۱- مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، جلد۱، شركت چاپ ونشر بین المللی، ۱۳۷۸.

۲- اصول چهارگانه دكارت در مبحث نور عبارتند از اصل بازگشت معكوس نور، دوم اصل حركت مستقیم نور، سوم قوانین شكست نور، چهارم اصل بازتاب نور كه از روی این اصول علم اپتیك پدید آمد.

۳- نهج البلاغه، صبحی صالح حكمت ۲۱۳.

۴- برگرفته از كتاب نقد (فصلنامه انتقادی- فلسفی- فرهنگی)، چــاپ هدیــه، شماره۵و ۶، صفحات ۱۱۰-۹۳.

۵- گلایی، سیاوش، پژوهشی در برنامه ریزی آموزشی، ۱۳۶۹.

۶- گاف، ریچارد، تاریخ قرن بیستم، ترجمه خسرو قدیری، نشر زلال، تهران۱۳۷۲.

۷- لیدز، سی،آ. تاریخ نیمه نخست قرن بیستم، ترجمه همایون حنیفه وند مقدم، تهران، نشر سرنا، ۱۳۶۳.

۸- بازرگان، فریدون، طوسی، محمدعلی. تاریخ آموزش و پرورش، تهران، وزارت آموزش و پرورش ۱۳۵۱.

۹- پروو، مارسل. فن آموختن، ترجمه، ابوالقاسم بیدار. تهران، بی تا ، ۱۳۴۴.

۱۰- رشتی، محمد. مبادی علم تربیت، بی م. بی نا. بی تا.

۱۱- «آموزش و پرورش در خدمت تحول بنیادی جامعه». مؤلف، مؤسسه تحقیقات برنامه ریزی علمی و آموزشی، تهران ۱۳۵۸.

۱۲- كاوی، استفن. انسانهای مؤثر. ترجمه، مهدی قراچه داغی، نشر پیكان.

۱۳- راوندی، مرتضی. تفسیر قانون اساسی ایران، انتشارات مبشری، تهران۱۳۵۷.

منبع : www.danaee.com


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید