جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

پشت پرده آنچه بر پاس گذشت


پشت پرده آنچه بر پاس گذشت

آنچه امروز در مورد باشگاه پاس و تیم فوتبال آن شاهد هستیم, داستانی مفصل و خواندنی در پس خود دارد كه ذكر جزییات قضیه به استنتاج های واقع گرایانه كمك شایان توجهی می كند

آنچه امروز در مورد باشگاه پاس و تیم فوتبال آن شاهد هستیم، داستانی مفصل و خواندنی در پس خود دارد كه ذكر جزییات قضیه به استنتاج های واقع گرایانه كمك شایان توجهی می كند. اوایل سال ۱۳۸۴ بود كه به دنبال كاندیداتوری «محمدباقر قالیباف» برای شركت در انتخابات ریاست جمهوری، وی از فرماندهی كل نیروهای انتظامی كشور انصراف داد و وارد عرصه دیگری از فعالیت های حكومتی شد.

متعاقب كنار رفتن قالیباف كه سخت به دیدگاه های تبلیغی و حركت در امور ارزشی از منظر قاطبه مردم (مثل مسایل ورزشی و اجتماعی) اعتقاد داشت، فعالیت های باشگاه فرهنگی- ورزشی پاس كه از سال ۱۳۸۰ به صورت مؤسسه درآمده بود، با تغییراتی از حیث مباحث حمایتی فرمانده نیروی انتظامی مواجه گردید.

«مصطفی آجورلو» كه از آبان ۱۳۷۹ به عنوان رییس تربیت بدنی ناجا و مدیر عامل باشگاه پاس منصوب شده بود، در ششمین سال احراز این سمت ها و در حالی كه چند ماه بود قالیباف از تشكیلات نیروی انتظامی كنار رفته بود و او همچنان باشگاه پاس را اداره می كرد، با روی كار آمدن اسماعیل احمدی مقدم (كه پاییز ۱۳۸۴ حكم فرماندهی كل نیروهای انتظامی را دریافت داشته بود) فضای جدیدی را فراروی خود دید. همكاری آجورلو با احمدی مقدم تا اردیبهشت ۱۳۸۵ ادامه یافت اما در این زمان او جای خود را به سیدهاشم غیاثی داد.

غیاثی همان كسی است كه پیش تر در باشگاه پیام مقاومت و به حكم احمدی مقدم جایگزین آجورلو شده بود. فرمانده جدید نیروی انتظامی، دیدگاهی متفاوت نسبت به فعالیت های ورزشی مجموعه تحت نظر خود داشت و معتقد بود همین كه پرسنل ناجا با امر ورزش مأنوس شوند، رسالت نیروی انتظامی در زمینه گسترش و حمایت از ورزش انجام شده است.

كما اینكه در بدو انتصاب احمدی مقدم، حتی شائبه هایی مبنی بر برچیده شدن باشگاه پاس و خاتمه فعالیت ۲ رسانه خبرگزاری ورزش ایران (ایپنا) و روزنامه پاس جوان در اذهان عمومی تداعی شد اما در همان روزهای آغازین شروع به كار فرمانده جدید نیروی انتظامی، این مسایل تكذیب شد. احمدی مقدم كه زمانی معاون هماهنگ كننده فرمانده وقت نیروی انتظامی (لطفیان) بود، به دنبال روی كار آمدن محمدباقر قالیباف و جانشینی او به جای لطفیان، راهی تشكیلات نیروی مقاومت بسیج شد و مسؤولیت هایی را در آن حوزه عهده دار گردید اما دست روزگار بر این اراده استوار بود كه روزی احمدی مقدم جای قالیباف را در رأس نیروی انتظامی بگیرد.

همان طور كه در سطور قبل به آن اشاره شد، با حضور فرمانده جدید نیروی انتظامی، برخی هزینه های صورت گرفته در باشگاه پاس تعدیل شد و این امر زمانی تشدید گردید كه مصطفی آجورلو اوایل اردیبهشت ۸۵ جای خود را به غیاثی داد. مدیر عامل جدید پاس كه در هیأت مدیره باشگاه ابومسلم عضویت داشت، با هدف حفظ جایگاه پاس در فوتبال ایران و كاهش هزینه های جاری، روی كار آمد و با معاونان باقی مانده از زمان آجورلو (كه البته بسیاری از آنها همراه مدیر عامل سابق پاس به تشكیلات سازمان ورزش شهرداری تهران كوچ كردند) راه را ادامه داد.

بحث انتخاب سرمربی تیم برای شروع لیگ ۸۵ كه پیش آمد، گزینه های مختلف امتیازدهی شدند و در نهایت با رد سرمربیگری فیروز كریمی كه خارج از فرمول امتیازبندی ها و بر اساس نظر اعضای هیأت مدیره باشگاه از لیست خارج شد، «مجید جلالی» پای میز مذاكره نشست و بار دیگر سكان هدایت سبزپوشان پایتخت را در دست گرفت.

در این راه تلاش های «احمد صاحبی» قائم مقام وقت غیاثی كه مدتی بعد جای خود را به «محمد سمیعی» داد، بی تأثیر نبود اما سیاست تعدیل كلی هزینه های تیمداری باعث گردید در بازار نقل و انتقالات، مهره های سرشناسی نصیب پاس نشوند و غیر از یكی دو مورد خاص، پاس تضعیف شده به لحاظ پتانسیل بازیكنان تیم، لیگ ۸۵ را آغاز كرد.

وقتی مجید جلالی دو سوم رقابت های دور رفت را با فراز و نشیب های پیاپی پشت سر گذاشت، نهایتاً هیأت مدیره تصمیم به بركناری وی گرفت و البته این بار این اعضای هیأت مدیره بودند كه رأی خود را به مدیر عامل باشگاه قبولانده و زوج «همایون شاهرخی» و «حسین فركی» را به نشستن روی نیمكت داغ مربیگری در پاس فراخواندند. در طرف مقابل، غیاثی كه خواهان جذب افرادی چون «سركو یوریچیچ» بود، نتوانست خواسته خود را عملی كند و قرار بر این شد تا كادر فنی جدید شانس خویش را به پشتوانه حمایت های اكثر قریب به اتفاق اعضای هیأت مدیره بیازماید اما این راهكار نیز مؤثر واقع نشد.

برخی سختگیری های همایون شاهرخی كه منجر به كنار ماندن بازیكنانی باتجربه و نام آشنا از تركیب اصلی و حتی در مواقعی لیست ۱۸ نفره تیم شد و به دنبال آن به بن بست رسیدن تفكرات كادر فنی و كاهش اعتماد به نفس بازیكنان، در نهایت سبب شد پاس در فاصله ۳ هفته مانده به پایان لیگ ۸۵ خطر سقوط به لیگ دسته اول را به طور كاملاً جدی حس كند.

قبل از ادامه مطلب باید به یك نكته مهم و اساسی اشاره كرد؛ در پایان نیم فصل اول لیگ ۸۵ طی ملاقات هایی كه بین اسماعیل احمدی مقدم و هاشم غیاثی صورت گرفت، فرمانده نیروی انتظامی صراحتاً اعلام می كند اگر تیم پاس در لیگ ۸۵ قهرمان شده و یا در قعر جدول قرار گیرد، در هر ۲ صورت تمایل چندانی به تیمداری نداشته و خواهان واگذاری امتیاز پاس است. البته با اصرارهای غیاثی كه متذكر می شود قضیه واگذاری امتیاز باشگاه قدیمی و ریشه دار پاس اگر در زمان فرماندهی احمدی مقدم جنبه عملی به خود نگیرد، در اذهان عمومی خوشایندتر است، موضوع مسكوت می ماند.

با این حال در همان برهه مذاكراتی دوستانه بین فرمانده نیروی انتظامی و استاندار همدان (بهروز مرادی) كه مؤسس باشگاه فرهنگی- ورزشی فجرسپاسی نیز می باشد، صورت گرفت تا زمینه این انتقال امتیاز به طور جدی تر مدنظر طرفین قرار گیرد.

اما در ادامه بحث قبلی، سیدهاشم غیاثی در اواسط مسابقات دور برگشت لیگ ۸۵ ضمن ابراز علنی نارضایتی خود نسبت به انتخاب هیأت مدیره باشگاه مبنی بر استخدام همایون شاهرخی به عنوان فرد جایگزین مجید جلالی، در گفت و گو با اسماعیل احمدی مقدم صراحتاً از وی می خواهد برای لیگ ۸۶ و در زمینه انتخاب سرمربی، دست مدیر عامل بازگذاشته شود و اختیار تام به او داده شود كه این امر طی نامه ای مكتوب درخواست شد و با موافقت ضمنی فرمانده نیروی انتظامی مواجه گردید.

با این اوصاف بود كه مدیر عامل پاس تمام توان خود را به حفظ تیم در لیگ برتر معطوف ساخت و حتی برای تمدید قرارداد برخی بازیكنان كلیدی تیم، آنها را به پای میز مذاكره فرا خواند. وقتی پاس در هفته بیست و نهم لیگ ۸۵ موفق شد سایپا را متوقف كند و به امتیاز ۳۲ برسد، خیال غیاثی تا حدود زیادی راحت شد و حتی برنامه های خود برای جذب یك سرمربی موفق داخلی را پی ریزی كرد. او لیست نفرات فصل آینده را نیز تا حدودی آماده ساخت و همه چیز برای ساختن پاسی قدرتمند مهیا گردید.

در همین گیر و دار بود كه استاندار همدان در گفت و گو با برخی سایت های خبری، انتقال امتیاز باشگاه پاس تهران به شهدای الوند همدان را قطعی اعلام كرد و موج جدیدی از اخبار غافلگیر كننده متوجه باشگاه پاس شد. مدیر عامل باشگاه كه مشاور فرمانده كل نیروهای انتظامی نیز محسوب می شد، هیچ گاه باور نمی كرد این قضیه بدون مشورت رسمی با او، جنبه عملی پیدا كند و از بعدازظهر چهارشنبه نهم خرداد ماه، عملاً خود را در انزوای رسانه ای قرار داد چرا كه به تعبیری، پاسخی موجه برای عمل انجام شده ای كه با آن مواجه شده بود، نداشت.

صحبت های او با برخی مربیان و بازیكنان كه به نیت ساختن تیمی قدرتمند برای لیگ ۸۶ صورت گرفته بود، عقیم ماند و حالا سیدهاشم غیاثی كه به تصور خود برای تدوین برنامه ای حداقل ۳ ساله راهی تهران و باشگاه پاس شده بود، با كارنامه ای نه چندان قابل قبول در طول دوران مدیر عاملی خود در باشگاه پاس، باید راهی مشهد شده و منتظر تصمیمات آتی مقامات مافوق در نیروی انتظامی می شد.

او به مشهد رفت و حتی به نشانه اعتراض، در جلسه مشترك با دست اندركاران تیم شهدای الوند همدان شركت نكرد؛ جلسه ای كه در آن قرار بود جزییات واگذاری امتیاز تیم پاس مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

البته به نظر می رسد بحث الزام باشگاه ها به خصوصی سازی كه توسط كنفدراسیون فوتبال آسیا به كشورهای منطقه ابلاغ شد، دست فرمانده نیروی انتظامی در راه رسیدن به خواست قلبی اش را باز گذاشت و او ۲ سال قبل از پایان فرصت تعیین شده توسط كنفدراسیون، نام خود را به عنوان پیش قراول این حركت در فوتبال ایران بر سر زبانها انداخت؛ حركتی كه با توجه به شرایط اقتصادی ویژه بخش خصوصی در كشورمان، همچنین برخی محدودیت ها و موانع و نیز آماده نبودن شهرستان های مختلف برای به دوش كشیدن باری چنین سنگین، شاید با بن بست های عجیبی مواجه شده و در ادامه كار مصائب بغرنجی را پیش آورد اما در این میان تلاش های «ناصر شفق» هم به جایی نرسید. او كه قصد داشت امتیاز باشگاه ابومسلم را كاملاً به بخش خصوصی واگذار كند و خود در تهران امتیاز پاس را ابتیاع نماید، در نهایت نتوانست نسبت به دست اندركاران باشگاه شهدای الوند همدان موفق عمل نماید.

ضمن اینكه در بین اعضای هیأت مؤسس باشگاه همدان، نام افراد شناخته شده و ذی نفوذی دیده می شد كه در بخش های سیاسی و ورزشی صاحب مسند هستند. اما گفته می شود این داستان در مورد سایر تیم های تحت پوشش دولت نیز قرار است اتفاق بیفتد؛ خصوصاً تهرانی ها كه تعدادشان در لیگ برتر به مراتب بیشتر از شهرستانی ها بوده و به قول رییس سازمان تربیت بدنی، چه بهتر كه در راستای خصوصی سازی اماكن دولتی، لیگ برتر به شهرستان های مختلف كشور برده شده و كل مناطق ایران در تب و تاب مسابقات فوتبال قرار گیرند.

البته گویا هیچ كس به این مسأله فكر نكرده كه تداوم تیمداری، آن هم در سطح لیگ برتر فوتبال ایران، با آن هزینه های سرسام آور و قوانین دست و پاگیر در شهرستان هایی كه سالیان متمادی است ریشه فوتبال در آنها خشكیده، چقدر با واقعیات همخوانی دارد و اگر این قبیل مناطق كشور نتوانند همپای تیم های قدرتمند، قدیمی و ریشه دار فوتبال ایران پیش بروند، تكلیف باشگاه هایی كه در آینده منحل می شوند، چیست؟



همچنین مشاهده کنید