جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

داستانک


داستانک

حسین تولایی
قرار ملاقات
دکمه های پیراهن نارنجی اش را بست
کت و شلوار زردش را پوشید
دستمال گردن قرمزش را گره زد
با عطر باران خودش را خوشبو کرد
کفش های قهوه ای اش هم جفت شده بود
پاییز …

حسین تولایی

قرار ملاقات

دکمه های پیراهن نارنجی اش را بست

کت و شلوار زردش را پوشید

دستمال گردن قرمزش را گره زد

با عطر باران خودش را خوشبو کرد

کفش های قهوه ای اش هم جفت شده بود

پاییز به مهمانی باغ می رفت



همچنین مشاهده کنید