دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

۲۹ دسامبر ـ برغم وصیتنامه لنین؛ ضعف رسانه ها در شوروی سابق و روسیه پس از فروپاشی شوروی


عادت شده است که رسانه ها در ۲۹ دسامبر هر سال از وصیتنامه لنین یادکنند که وی در این روز در سال ۱۹۲۲ انشاء آن را که به زنش «کروپسکایا» دیکته می کرد به پایان برده بود.
لنین در این وصیتنامه …

عادت شده است که رسانه ها در ۲۹ دسامبر هر سال از وصیتنامه لنین یادکنند که وی در این روز در سال ۱۹۲۲ انشاء آن را که به زنش «کروپسکایا» دیکته می کرد به پایان برده بود.

لنین در این وصیتنامه خواسته بود که شمار اعضای کمیته مرکزی حزب افزایش یابد و به یکصد تن برسد تا تصمیمگیری ها منحصر به چند نفر نباشد. تصمیمات مربوط به برنامه ریزی ها باید به تصویب دستگاه مقننه برسد و قانون شود تا از دستبرد تفسیر در امان باشد. از اهمیت رسانه ها برای دفاع از نظام و کشور نباید غافل بود که زیر بنای هر کشور و نظام هستند. اگر شعارهای انقلاب از یاد برود و اصول در حزب نادیده گرفته شود افول شوروی حتمی است. باید (برای صیانت قانون اساسی از هرگونه گزند) به ارتش نقش سیاسی و نظارتی بیشتری داده شود. نباید مدیریت همه امور و به ویژه دبیرکلی حزب به رفیق استالین سپرده شود. باید حرفهای رفیق تروتسکی هم شنیده شوند و ....

«تاریخ» نشان داد که هیچ یک از توصیه های لنین رعایت نشد و در نتیجه بنایی را که ساخته بود فروپاشید. در مورد رسانه ها، ضعف شوروی تا به آن حد رسیده بود که در دهه ۱۹۷۰ ، این دولت نتوانست توصیه برژنف را عملی سازد که گفته بود رادیو ـ تلویزیون و روزنامه های شوروی اخبار جنایی و ضعف های اجتماعی آمریکا را که هر روز در رسانه های این کشور منعکس می شوند ترجمه و عینا منتشر کنند تا روسها تصور نکنند که آنجا بهشت است و ....

تا آن زمان نظام شوروی نتوانسته بود چند روزنامه نگار ماهر پرورش دهد که این تصمیم برژنف را حتی برای یک روز به اجرا درآورند. به گفته برخی از اصحاب نظر، اگر توصیه های مارکس و لنین در مورد رسانه ها و پرورش روزنامه نگار خوب (نه فرصت طلب و یا بیکار نبودن) عملی شده بود شاید کار شوروی به اینجا کشیده نمی شد.

در دسامبر ۲۰۰۴ ( ۱۳ سال پس از فروپاشی شوروی) کارشناسان بی طرف امور رسانه ها گفته بودند که هنوز (تا آن زمان) روسیه عاری از سیستم دفاعی رسانه ای است و این ضعف را اینک (دسامبر ۲۰۰۴) که معارضه دو رقیب قدیم از سر گرفته شده است به وضوح می توان مشاهده کرد زیرا که رسانه های هر کشور ابزار معارضات و منازعات سیاسی (حمله، دفاع و ضد حمله) آن کشور هستند. در دوران معاصر، رسانه های گروهی بزرگترین جنگ افزار یک کشور بشمار می روند.

در جریان معارضه بر سر انتخابات (سال ۲۰۰۴) اوکراین دیدیم که این رسانه های غرب بودند که خواست این بلوک را بر کرسی نشاندند. همین رسانه های آمریکا و انگلستان بوده اند که «انگلیسی» را زبان جهانی کرده اند و حرف سران کشورهای متبوع را با آب و تاب به گوش همگان در گوشه و کنار جهان می رسانند و سیاست های آنان را به پیش می رانند.