دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا
گریه های ابر
از معلمم خواهش کردم، اجازه بدهد بروم بیرون و او اجازه داد.
وارد حیاط مدرسه شدم. هوا خیلی خوب بود، باران آمده بود و سرتاسر حیاط را خیس کرده بود. سرم را بالا گرفتم و به آسمان نگاه کردم.
همراه راه رفتنم ابرها هم دنبالم می آمدند. یک لحظه ایستادم و همان طور که سرم رو به بالا بود، در دل آرزو کردم ای کاش باران بیاید... بعد از چند لحظه قطره ای روی صورتم چکید. قطرات باران تند و تند می باریدند، با خودم گفتم که آسمان حتما من را دوست دارد که آرزویم را برآورده کرده است.
ساناز دارابی.۱۵ ساله. دبیرستان نیایش.۲تهران
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
رهبر انقلاب رافائل گروسی حج مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت سیزدهم شورای نگهبان دولت حجاب ایران حسین امیرعبداللهیان رسانه
تهران هواشناسی شهرداری تهران فضای مجازی وزارت بهداشت قتل آموزش و پرورش سلامت شهرداری سازمان هواشناسی باران پلیس
ایران خودرو قیمت دلار قیمت طلا بانک مرکزی خودرو قیمت خودرو بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان مسکن قیمت تورم
تئاتر محمدعلی علومی نمایشگاه کتاب تلویزیون سریال مهناز افشار دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما سینما صداوسیما مهاجرت
مغز دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه آمریکا فلسطین حماس جنگ غزه روسیه اوکراین طوفان الاقصی طالبان رفح
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران نساجی رئال مادرید بازی بارسلونا سپاهان جواد نکونام باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی اپل سامسونگ فناوری آیفون گوگل باتری مایکروسافت اندروید ناسا ماهواره ویندوز
رژیم غذایی مواد غذایی بیمه چای زیبایی ویتامین دندانپزشکی کاهش وزن آلرژی سبزیجات