شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

شاگرد یک «ابزارساز» بودم


شاگرد یک «ابزارساز» بودم

گفتگوی فنی با فرگوسن درباره حرفه مربیگری

سرالکس فرگوسن یکی از مربیان بزرگ جهان است. در سه دهه مربیگری اش، او جام قهرمانان اروپا ( ۱۹۹۹۲۰۰۸ با منچستریونایتد)،

دو جام برندگان جام اروپا(۱۹۸۳ با آبردین اسکاتلند و ۱۹۹۱ با منچستریونایتد)، سوپرجام اروپا(۱۹۸۳۱۹۹۱) و جام بین قاره ای (۱۹۹۱) را فتح کرده است.

الکس همچنین مربی سال ۱۹۹۹ یوفا شد. در سطح ملی او سه قهرمانی اسکاتلند، چهار قهرمانی جام حذفی اسکاتلند و یک قهرمانی جام اتحادیه اسکاتلند را به دست آورده است.

او مربیگری تیم اسکاتلند در جام جهانی ۱۹۸۶ را برعهده داشت و با سرمربیگری منچستریونایتد از ۱۹۸۶ تاکنون بادوام ترین مربی در لیگ انگلیس است. به علاوه الکس که برای خدماتش به فوتبال بریتانیا به پادشاهی فوتبال جزیره رسید، یک عضو باارزش و دائم گروههای فنی یوفا و مجمع مربیان باشگاههای حرفه ای است.

در مصاحبه زیر سرالکس از جنبه های مختلف مربیگری در بالا ترین سطح آن حرف می زند.

▪ ویژگی اصلی یک مربی ممتاز چیست؟

ـ درباره آن زیاد فکر کرده ام و دلایل زیادی وجود دارد. به مرور زمان که به عنوان مربی پیشرفت کردم، فهمیدم «مشاهده» یک عامل حیاتی بود. راهنمایی کردن و تماشا در یک زمان مشکل است. اگر شما بیش از حد درگیر راهنمایی تیم شوید، چیزهای زیادی را از دست می دهید. من سعی کردم چیزهای بیشتری را به کمکم واگذار کنم و خودم گهگاهی عقب بایستم. مشاهده قطعاً یک موضوع مهم برای حصول اطمینان از کیفیت بالاست و اینکه شما از یک جلسه تمرینی، آنچه را می خواهید به دست بیاورید. فکر می کنم شما به پشتکار نیاز دارید زیرا امروزه مربیگری در سطح ممتاز یک شغل آسان نیست. اگر شما صبح دوشنبه پس از یک شکست در جلسه تمرینی فاقد ویژگی «پشتکار» باشید، این امر بازیکنان را تحت تأثیر قرار می دهد. بنابراین صبح دوشنبه شما دلگرم خواهید بود، شما آماده اید و باید اشتیاق نشان دهید. به نظر من یک مربی به خلاقیت نیاز دارد. وقتی افراد از شما می پرسند بهترین هدف شما به عنوان مربی کدام بود، شما می خواهید یک هدف کامل را که شما را تحت تأثیر قرار داد تعیین کنید. تنظیم جلسه تمرینی و بازیکنانی که آن هدف را اجرا کنند، در کنترل خلاقیت شماست. سپس آنها طبق عادت آن را انجام می دهند. به خاطر می آورم زمانی را که به عنوان یک مربی جوان، بازی پرس را در مناطق مهمی از زمین که در آن زمانها غیرعادی بود، به بازیکنانم تعلیم می دادم. بنابراین شما این خلاقیت را در ذهن بازیکن قرار می دهید و او می تواند آن را به سطح دیگری منتقل کند، زیرا او می داند که هر دو شما می خواهید چیزها را امتحان کنید. شما یک واکنش زنجیره ای ایجاد می کنید که بازیکنان متفکر تولید می کند و توسعه این امر شگفت انگیز است. همچنین داشتن ارتباط ساده مهم است. شما جلسات تمرینی را می بینید که در آن مربی همیشه در حال صحبت کردن است و پیام منتقل نمی شود- کلمات در باد گم می شوند. صحبتها را ساده و مختصر اما صریح انجام دهید. آنچه پس از یک جلسه تمرینی هستید را به طور کامل روشن کنید. وقتی بازیکن بودیم، می ایستادیم و می خواستیم درباره تمرین صحبت کنیم و مربی صحبتهای مختلفی می کرد. صحبت کردن زیاد یک خطر بزرگ برای یک مربی است.

▪ شما چطور به عنوان یک مربی پیشرفت کردید؟

ـ خب من شاگرد یک ابزارساز بودم و در ۲۲سالگی این شانس را پیدا کردم که یک بازیکن تمام وقت شوم. تصمیم گرفتم این ریسک را بپذیرم، اما مصمم بودم که شکست نخورم؛ بنابراین خواستم همه چیز را درباره بازی یاد بگیرم. من وقتی ۲۳ساله بودم، به مدرسه مربیگری اسکاتلند رفتم. در سال اول درجه B گرفتم و سپس به درجه کامل خود رسیدم. تصمیم گرفتم وقتی بازیگری ام تمام شد برای مربی شدن آماده باشم. آرزوهای من فقط بر مربی یا مدیر شدن متمرکز نبود، اما حتماً می خواستم در فوتبال بمانم و برای آن آماده باشم. من همه کتابهای مربیگری را می خواندم- نه اینکه هرچیزی را که می خواندم کپی می کردم بلکه کنجکاو و تشنه اطلاعات بودم. من خوشبخت بودم که دوره های اتحادیه فوتبال اسکاتلند بسیار کاربردی و مربیان آن حرفه ای و ممتاز بودند.

▪ توصیه شما به یک مربی جوان چیست؟

ـ اکثر مربیان جوان، بازیکن بوده اند و از طرف آژانسها و مربیان حمایت و محافظت می شوند. اکثر بازیکنان در یک محیط مطلوب زندگی می کنند. بله، شما برای اینکه یک بازیکن ممتاز باشید، باید فداکاری کنید. اما اشتباه نکنید. وقتی شما یک مربی می شوید، فداکاری بزرگتری باید انجام دهید؛ زیرا شما باید تمام روزتان را بگذارید. مربیان فقط با تیم خودشان کار نمی کنند، بلکه به همه جا مسافرت می کنند تا بازیکنان یا رقیبان شان را تماشا کنند. وقتی شما وارد این بازی می شوید باید بسیار سخت کار کنید. شما و خانواده تان باید فدا شوید. شما به یک اخلاق کاری ذاتی نیاز دارید. یک مربی خوب کسی است که از کار کردن خوشحال باشد و باور کنید که سخت کار کردن در مربیگری در کل عمرتان آسان نیست. محرک، اشتیاق و احساس باید درون شما باشد، زیرا بازیکنان نیاز دارند که تشخیص دهند شما در کارتان دقت می کنید و البته هدف این است که بازیکنان نیز همراه شما دقت کنند. اگر مربیان جوان این ویژگیهایی که به آن اشاره کردم و توانایی لازم را داشته باشند؛ پس برای موفقیت شانس دارند. یک نکته پایانی؛ آنها باید پله پله رشد کنند. من دقیقاً از پایین ترین سطح شروع کردم و راهم را به سوی بالا ساختم. اما فراموش نکنید هر کس در طول این مسیر به مقداری وقت نیاز دارد.

▪ امروزه بزرگترین مشکلی که مربیان با آن روبه رو هستند، چیست؟

ـ امروزه بازیکنی وجود دارد که شما باید با او رفتار کنید. به عنوان مربی تنها چیزی که شما دارید کنترل است. شما نمی توانید مسؤولیت جلسات تمرینی را به بازیکنان بدهید. باید در تمرینات و در کل تیم یک نظم قوی برقرار باشد. قوانین ساده باید اعمال شوند مثل نگه داشتن وقت، تمرکز بر تمرین و مثل اینها. البته یک چیز دیگر فشار نتیجه است. وقتی من وارد این عرصه شدم، فشارهای رسانه ای کمتر از حال حاضر بود. پس از شکست، هیچ یک از آژانسها یا افراد طرف قرارداد برنمی گردند. ما بیشتر با توان بازیکنان مواجه می شویم. من در همه اینها رشد کرده ام، اما یک مربی جوان باید بداند که به طور مستقیم به این مسائل قدم می گذارد. آنها باید راهی برای کنترل همه این فشارها پیدا کنند. همچنین اگر شما یک رئیس یا هیأت مدیره خوب داشته باشید، خوش شانس هستید وگرنه باید این وضعیت را نیز کنترل کنید. شما باید رؤسایتان و انتظارات آنها را بشناسید. برخی مدیران و رؤسا وجود دارند که انتظار دارند هر روز یک عنوان را برنده شوید. توصیه اصلی من به یک مربی جوان این است که بر شغلش متمرکز شود. همه عوامل محیطی را فراموش کنید، در سیاست درگیر نشوید و کارتان و بر تیمتان متمرکز شوید، زیرا بازیکنان بهترین سلاحی هستند که شما دارید.

▪ آیا شما به استفاده از تکنولوژی در کمک به مربیان اعتقاد دارید؟

ـ بله، من از ابزارهای مختلف تکنولوژی اطلاعات استفاده می کنم، زیرا همه اطلاعاتی که درباره حریفان لازم دارم و اطلاعات دیگر را به سرعت در اختیارم قرار می دهد. در قدیم، شما باید به دقت نت برداری می کردید و برای من خواندن نتها در جلسات تیم یا دادن آنها به بازیکنان غیرممکن بود. ما اکنون در منچستریونایتد تحلیلهای ویدئویی را بسیار خوب انجام می دهیم. ما دو نفر را به صورت تمام وقت مأمور این کار کرده ایم.

▪ بسیاری از مربیان ممتاز یک کادر گسترده و بزرگ دارند؛ آیا شما به این کار معتقدید؟

ـ از جنبه کادر فنی، در طول این سالها خیلی چیزها پیشرفت کرده است. وقتی من اولین بار به منچستر رفتم، فقط یک کادر هشت نفره در باشگاه داشتم. ما یک پزشک تمام وقت نداشتیم. امروزه یک پزشک بینایی سنج داریم که همه درمانهای چشم را انجام می دهد. (آن خانم در بازگشت اسکولز به شرایط طبیعی پس از تار شدن بینایی اش کار مهمی انجام داد). ما یک پزشک تمام وقت؛ ۵ فیزیوتراپ، یک مربی بدنساز و یک مربی کنترل وزن داریم. من هرگز با یک گروه پشتیبان به این بزرگی کار نکرده بودم. هرچه شما باتجربه تر می شوید، یاد می گیرید که تقسیم وظایف را بهتر انجام دهید. شما نمی توانید همه کارها را در یک باشگاه بزرگ خودتان انجام دهید. برای مثال، درباره نوجوانان من آن را به دست یک آدم مناسب سپردم و فقط آنچه اتفاق می افتد را نظارت می کنم، برای من مقدور نیست که خودم را مثل گذشته غرق در کار نوجوانان کنم.

▪ امروزه چه کسانی را به عنوان مربیان بزرگ می شناسید؟

ـ من به مربیانی نگاه می کنم که کار سختی دارند و آن را به خوبی انجام می دهند. به مربیانی نگاه می کنم که با باشگاههای مختلف قهرمان شده اند. به خاطر اینکه ایتالیا سالها از نظر موفقیت پیشاپیش بقیه کشورها بوده است؛ من به شخصی مثل مارچلو (لیپی) که جام جهانی، جام قهرمانان اروپا و عناوین مختلفی را در ایتالیا فتح کرده است، نگاه می کنم. به طور فوق العاده او دقیقاً از پایین ترین سطح شروع و پیشرفت کرد. همچنین او در طول زمان موفق شده است. فابیو(کاپلو) هم همین طور است. او در رم، آث میلان و رئال مادرید و تیمهای دیگر موفق بوده است. این استادان الگوهای خوبی برای مربیان جوان هستند و اگر آن مربیان جوان تا الآن ۱۵ سال مربیگری کرده باشند؛ آنچه را می گویم درک خواهند کرد؛ باقی ماندن در عمق کار آسان نیست.

این کار نیازمند سلامتی، استقامت زیاد(شما باید مراقب خودتان باشید) و کمی شانس است. ممکن است یک مربی جوان بگوید «چطور من به سطح لیپی برسم؟ حتی اگر بتوانم؛ چند سال طول خواهد کشید؟» اما نمونه های خوبی از مربیان جوان هستند که به سرعت به سطح حرفه ای رسیده اند. به رافا(بنیتس) که به عنوان مربی نوجوانان رئال مادرید شروع کرد، به والنسیا رفت و سپس در لیورپول جام قهرمانان اروپا را برد؛ نگاه کنید. سپس به خوزه مورینیو نگاه کنید که به عنوان مترجم وارد سطح حرفه ای شد؛ اما او یک آرزو داشت و تشنه شنیدن و یاد گرفتن بود. او جام یوفا و جام قهرمانان را فتح کرد. این مثالها آنچه قابل دستیابی است را به مربیان جوان نشان می دهد. شما دو مثال خوب دیگر از مربیان جوان در فوتبال امروزی دارید؛ مارکو فان باستن(که به عنوان سرمربی تیم ملی هلند کارش را آغاز کرد) و فرانک رایکارد(کسی که جام قهرمانان اروپا را با بارسلونا فتح کرد). اما من دوست دارم به مربیانی فکر کنم که زمان را سپری کردند و با باشگاههای مختلف؛ باشگاههایی که چالشهای مختلف دارند؛ موفق شده اند. اینها مربیانی هستند که ما باید به آنها احترام بگذاریم. به آنچه آنها انجام داده اند دقت کنید؛ زیرا قهرمانی و پیروز شدن در این حرفه آسان نیست.

‌▪ نظر کلی تان درباره حرفه مربیگری چیست؟

ـ فکر می کنم که آن به اندازه ای که ما انتظار داریم، حرفه خوبی است؛ به شرط اینکه یک فرآیند دائماً در حال تغییر در کارمان وجود داشته باشد. اما اینکه یک مربی چهار بازی را ببازد و سپس بیکار شود؛ جالب نیست. این امر برای صنعت فوتبال خوب نیست، بخصوص اگر به مربی زمان کافی برای تولید داده نشود. من آرزو می کنم که مدیران باشگاهها و حامیان مالی به اندازه مربیان صبر داشته باشند. البته ما یک چیز غیرطبیعی می خواهیم. آن بازی عاطفی است و گاهی انتظارات بیش از حد بالا هستند. این امر همیشه وجود داشته است و تغییری نخواهد کرد. برای بسیاری از حامیان؛ کل زندگی با باشگاه فوتبال آمیخته است و این ارتباط روانی بسیار قوی است. بنابراین شما درک می کنید که باختن چهار مسابقه قابل تحمل نیست. به همین خاطر مربی مدام تغییر می کند. شواهدی وجود ندارد که تغییر مداوم مربی موفقیت بیاورد. مربیانی مثل فابیو، مارچلو، آرسن(ونگر) و من نظری مخالف داریم و معتقدیم که تداوم می تواند باعث موفقیت شود. و نیز شما وقتی مدتی طولانی در یک باشگاه باشید رابطه بین مربی و بازیکنان قویتر می شود.

▪ آیا برای مربیان تمرین دهند،ه پیشنهادی دارید؟

ـ من فقط می توانم به زمانی که جوان بودم و علاقه شدیدی به یادگیری داشتم فکر کنم. آن اشتیاق به دانستن را هرگز از دست ندادم. برای مثال؛ من یک بحث طولانی درباره تاکتیکهای ایتالیا در جام جهانی با لیپی داشتم. فکر می کردم که بازی نهایی از نظر تاکتیکی جالب بود؛ او فکر می کرد بازی نیمه نهایی مقابل آلمان بهتر بود؛ و با توجه به بررسیها، او درست می گفت. نکته مهم این است که ما کنجکاو بودیم و بحث می کردیم. گذشته از اشتیاق به یادگیری؛ پیام من به همه مربیان تمرین دهنده از جمله مربیان حاضر در همایش مربیان یوفا این است که پشتکار داشته باشند.

همه ما روزهای بدی داشته ایم، اما به اوج برگشته ایم. وقتی من در آبردین بودم، ما یک فینال را باختیم و من دوشنبه به بازیکنان گفتم این آخرین باری است که ما بازی فینال را می بازیم و همان طور شد. شما باید این محرک حیاتی را داشته باشید و بر ناامیدی غلبه کنید. امروزه بازیکنان وقتی می بازند؛ احساسی مشابه با مربی ندارند. بنابراین مربی باید با این موقعیت برخورد مناسبی داشته باشد. مربیان اغلب فکر می کنند که تنها هستند؛ اما آنها در موقعیتی مشابه با تعداد زیادی از مربیان هستند؛ این نکته مهم است بنابراین با استادان مربیگری در ارتباط باشید، زیرا ما همه در یک قایق نشسته ایم.

اندی راکسبورگ / ترجمه مهدی غفاری



همچنین مشاهده کنید