یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

از اوج عزت تا حضیض ذلت


از اوج عزت تا حضیض ذلت

به بهانه شکست تحقیر آمیز سرخابی

تیم های سرخابی تهران در رقابتهای هفته بیست و هفتم لیگ برتر فوتبال با شکست مشابه ۴ بر ۱ یکی از تحقیر آمیزترین نتایج تلخ طول تاریخ خود را متحمل شدند تا غروب بهاری غم انگیزی برای هواداران این دو تیم رقم بخورد.

به دست آمدن چنین نتیجه ضعیفی حتی در بدبینانه ترین حالت برای هیچ فوتبال دوستی قابل تصور نبود بخصوص آنکه هر دو تیم در کورس قهرمانی این دوره قرار داشتند و با برد در این بازی می توانستند به مدعیان جدی تری تبدیل شوند.

روزگاری شنیدن نام تیم های قدرتمند پایتخت لرزه بر اندام هر تیمی می انداخت. هنوز به یاد داریم آن بازی های درخشان سال های نه چندان دور را که چگونه در همان دقایق ابتدایی بازی، طومار حریفان را در هم می پیچیدند و اجازه عرض اندام به هیچ حریفی را نمی دادند و همچنین به یاد داریم نام های بزرگی را که بازیشان به همان اندازه بزرگ و تعصب و غیرتشان مثال زدنی بود.

اکنون تمام آن واقعیت ها رنگ باخته و چیزی که هرگز دیده نمی شود غیرت و تعصب به پیراهن باشگاه است. در شرایط فعلی بردن استقلال و پرسپولیس دیگر برای تیمها به امری عادی تبدیل شده است ،به راحتی آب خوردن !

تیم ها نه تنها دیگر ترسی از این دو تیم ندارند بلکه رویارویی با آن ها را میدانی برای عرض اندام با انگیزه خود تلقی می کنند وبازیکنان برای خودنمایی و مربیان برای شهرت یافتن و گاهی اوقات به تاخیر انداختن اخراجشان چاره را در بردن تیم های سرخابی می بینند.

از بحث اساسی دور نشویم و به دنبال جواب سوالاتی بگردیم که ذهن ما و تمام فوتبال دوستان را بیش از پیش مشغول کرده است که چرا تیمی همانند استقلال باید آن قدر خوار و ذلیل شود که در استادیوم آزادی در مقابل دیدگان هزاران تماشاگر از یک تیم فانوس به دست ته جدولی چهار گل دریافت کند و سنگین ترین شکست ۳۰ سال اخیر را متحمل شود؟

یا اینکه تیمی همانند پرسپولیس که همگان بر سر قهرمانی آن در این فصل متفق القول بودند و بی هیچ شک و شبهه ای جام قهرمانی را از آن این تیم می دانستند چرا باید با ارائه یک بازی ضعیف و دور از انتظار در مقابل استقلال اهواز چهار بار دروازه اش را گشوده ببیند تا هواداران این تیم بعد از هفت سال همچنان در حسرت قهرمانی و کسب جام بسوزند؟

و سوالاتی از این قبیل که در ذهن هر بیننده ای نقش می بندد که چرا ....

با دیدن این نمایش ناامید کننده و تراژدی غمناک فقط می توانیم بگوییم آن ها فعل های نخواستن را خوب صرف کردند: راه رفتن، ایستادن، نگاه کردن و متعاقب آن گل خوردن!

بررسی وقایع چند صباح اخیر پیرامون دو باشگاه استقلال و پرسپولیس در رقم خوردن چنین روز سیاهی برای طرفداران قرمز و آبی بی تاثیر نبوده است.

انواع و اقسام حواشی مختلف اعم از اختلافات فاحش داخلی، باند بازی، توطئه علیه سرمربی، اعتصاب، مصاحبه های انتقادی و بحث برانگیز، تخم کینه و نفاق را در خاک زمین سرخابی کاشته و بسان درخت تنومندی بر جان آن ها ریشه دوانیده است.

باید اقرار کرد در طول فصل رختکن هر دو تیم آبستن حوادث بسیاری بوده است، جایی که برای تبادل نظرات، ارائه تفکرات سرمربی و استراحت بازیکنان است تبدیل به سکانس هایی از فیلم های اکشن، گردگیری بازیکنان، توهین های کوچه بازاری و گاهی مراسم رقص و پایکوبی و حرکات موزون شده است.

پدیده نامانوس و نکوهیده دیگری که در این تیم ها حکم فرماست، بازیکن سالاری است و چه بسیارند سوگلی هایی که حتی برای سرمربی نیز تعیین تکلیف می کنند و در ارنج بازی ها و تصمیمات اتخاذ شده دخالت مستقیم دارند.

آن ها که بواسطه چند بازی ملی و به ثمر رساندن چند گل خدا را بنده نیستند، گویی آسمان باز شده و به زمین آمده اند به طوری که پیراهن و پست شان را ارث و میراث پدری می دانند و در صورت تعویض شدن یا نیمکت نشینی در یک بازی روی به یاغی گری آورده و علیه سرمربی تیم و دیگر بازیکنان موضع گیری می کنند و با تفکرات غیر حرفه ای و به جهت رسیدن به منافع و مقاصد خود تیم را به ورطه نابودی می کشانند.

اکنون با وجود گذشت هفت دوره از لیگ حرفه ای، تنها چیزی که در بین بازیکنان دیده نمی شود، حرفه ای گری است و به رغم قراردادهای آن چنانی و دریافت میلیون ها تومان پول بی زبان بیت المال هیچ تعصبی به پیراهن و باشگاه و احترام به شعور تماشاگر در نزدشان دیده نشده و فقط درون زمین راه می روند و در صحنه هایی از بازی آنچنان مقهور هنرنمایی جوانان ۱۸، ۱۹ ساله ای می شوند که تصورش برای هر کسی مشکل است. این حاکی از آن است که فقط نام ها در زمین بازی می کنند نه شایسته ها.

کنترل بیشتر این مسائل و اتفاقات به نوع مدیریت در این باشگاه ها بستگی دارد. مدیران این دو باشگاه با وجود سوابق خوب مدیریتی و با اینکه تا بدین جای کار خوب عمل کرده اند اما در جمع کردن حواشی افسار گسیخته تیمشان ناتوان مانده اند. آن ها به لحاظ در نظر گرفتن پاره ای از ملاحظات و عدم برخورد با عوامل پدید آورنده حواشی در تیم خود به نوعی بزرگترین مقصر این باخت ها و ناکامی ها هستند.

نویسنده : حمیدرضا ملکی



همچنین مشاهده کنید