شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

فوتبال و امواج رسانه ای


فوتبال و امواج رسانه ای

برگزاری بازی های جام هجدهم جهانی فوتبال در آلمان و پوشش گسترده رسانه ای آن به ما نشان داد كه زندگی انسان معاصر بر اثر نفوذ رسانه ها با بحرانی عظیم روبه رو است مانند امواجی كه مرتباً در جریان است و چنانچه نتوان استفاده بهینه و مناسبی از آن داشت, حتی می تواند از احتمال فاجعه یك جنگ اتمی هم خطرناك تر و تهدید كننده تر باشد

نقش ارتباطات و رسانه ها در توسعه ورزش، امروزه انكارناپذیر است. ما در جهانی زندگی می كنیم كه می توانیم همه چیز را در همه وقت براساس نیاز به آن پدیده به دست آوریم. خوشبختانه سیر تحولات و پیشرفت های ارتباطی نیز به گونه ای است كه در سال های آیند با توجه به توسعه فنون و علوم امكان دسترسی و دستیابی به دستاوردهای اطلاعاتی روزانه افزون تر خواهد شد.

برگزاری بازی های جام هجدهم جهانی فوتبال در آلمان و پوشش گسترده رسانه ای آن به ما نشان داد كه زندگی انسان معاصر بر اثر نفوذ رسانه ها با بحرانی عظیم روبه رو است مانند امواجی كه مرتباً در جریان است و چنانچه نتوان استفاده بهینه و مناسبی از آن داشت، حتی می تواند از احتمال فاجعه یك جنگ اتمی هم خطرناك تر و تهدید كننده تر باشد.

به شكل ظاهری عملاً تسهیلات و خدماتی كه توسعه ارتباطات در جهان معاصر به وجود آورده نشانه هایی از نوعی خدمات ویژه است كه در بدو امر زندگی و آسایش بشریت را به مرحله كمال رسانده است، اما در كنار آن آسیب های جدی و خطرناكی را هم به همراه خود دارد كه چنانچه درباره آن تجزیه و تحلیل درستی صورت نپذیرد، اساساً می تواند به همان میزان خساراتی را به نسل كنونی وارد سازد.

هر شهروند صد روز در سال را كه در یك عمر تقریباً طبیعی نزدیك به ثلث زندگی اوست در تماس با وسایل ارتباط جمعی می گذراند. خطر اینجاست كه انسان (خواننده، شنونده، تماشاگر) طی این بیست و پنج سال از زندگی خود مطالبی را جذب می كند و اصوات و تصاویری را به ذهن پذیرا می شود كه اغلب دارای كیفیتی متوسط اند و هرگز نابغه، هنرمند یا متفكری را كه شاید ممكن بود از او به وجود آید پدید نخواهند آورد. عجیب اینجاست كه پس از هزاران سال كه بشر تا سرحد ابتذال بر دانش محدود و راكد خود می اندیشید و مغز می فرسود، اینك ناگهان سیل امواج رسانه ای است كه اذهان و اندیشه ها را در خود غرقه می دارد و دنیای امروز انسان را فرا گرفته است.

برای تجربه كردن پیروزی وسایل ارتباط جمعی بر تمدن جدید و حضور همگانی رسانه ها، لازم نیست كه تا سال های دور در انتظار بمانیم. از همین امروز می توان پی برد به این كه نیروی رسانه ای نیز مانند صنعت و اتومبیل و شهرنشینی، شاهد پیشرفت های بزرگی است كه سراسر تلاش نسل های آینده را برای مبارزه با مضار و مشكلاتش به خود مصروف خواهد داشت. این گونه زیان های رسانه ای از هم اكنون به روشنی ظاهر می شود و با مقدار و نیز با كیفیت آن مربوط است.

حجم اطلاعات به حدی رسیده است كه مغزها و زندگی انسانی را آلوده و تباه سازد،همچنان كه تفاله ها و مدفوعات صنایع، موجب آلودگی طبیعت است. زیرا آنچه در زبان بوم شناسان آلودگی نام گرفته، عبارت است از تولید ماده یا موادی به مقدار زیاد كه بسته شدن حلقه تحویل و بازگشت آن به طبیعت میسر نیست. یعنی طبیعت قادر نیست آنها را دوباره جذب كند و به طور طبیعی مورد استفاده قرار دهد. مواد پاك كننده و رنگ زدای صنعتی رودخانه ها را فرامی گیرد و آنها را به صورت كف آلوده درمی آورد و ماهی ها را می كشد. د.د.ت خاك و سپس نباتاتی را كه از آن می روید و سپس گوشت احشامی را كه از آن تغذیه می كنند تباه می كند.

تفكر مستقل

جامعه شناسان بحق شكایت دارند از این كه نزدیك به ۶۰ درصد از شهرنشینان هرگز كتابی نمی خوانند، اما اگر زمانی را كه به وسایل دیگر ارتباط جمعی اختصاص می یابد در نظر بگیریم می بینیم كه وجود همان ۴۰ درصدی كه هنوز كتاب می خوانند، خود معجزه ای است. در زندگی حرفه ای نیز جریان اطلاعات سیل آساست. كارمندان محكومند به اینكه از مجلات تخصصی تا گزارش ها و یادداشت های فنی داخلی و نتایج بررسی ها و تحقیقات، همه چیز را بخوانند و جذب كنند. در بحبوحه جام جهانی فوتبال دیدیم كه نه فقط مقدار اطلاعاتی كه از سوی رسانه های مثلاً تخصصی بر سر ما می بارد بیش از اندازه بسیار است، بلكه كثرت دفعات ریزش این آبشار نیز از حد بیرون است. چه احتیاجی است به این كه همه روز از آنچه رخ می دهد و هر ساعت از وضع خواب و خوراك فلان بازیكن یا مربی اطلاع یابیم؟

اغلب اطلاعاتی كه به این شكل جذب می شوند نفهمیده باقی می مانند و با اطلاعات و پیام های جذب شده دیگر در ارتباط نمی آیند و در نتیجه نمی توانند به كمك آنها روشن شوند و در مغز طبقه بندی نمی شوند و نمی توانند تفكر یا بحثی را یاری كنند.

مغز چنان سرگرم بلعیدن اطلاعات است كه دیگر فرصت نمی كند اطلاعات اخذ كرده را تحلیل كند و افكار جدیدی خاص خود پدید آورد. به این ترتیب ما در معرض خطر آنیم كه دیگر توان و بخصوص فرصتی برای تفكر مستقل نداشته باشیم.

●ظهور واكنش های سالم

خوشبختانه بد بینان هرگز كاملاً درست نمی بینند. بشریت توانسته است بر طاعون و هیتلریسم پیروز شود و چه بسا كه بتواند خود را از غرق شدن در گرداب تبلیغات و وسایل ارتباط جمعی نیز حفظ كند. زیرا هر قدر سطح تعلیم و تربیت بالاتر رود، امكانات برای ظهور و واكنش های سالم افزایش خواهد یافت.

یكی از راه های كاوش آینده، پی بردن به این نكته است كه رابطه اشخاصی كه امروز صاحب نفوذترین افكارند، نسبت به وسایل ارتباط جمعی چگونه است؟ اشتیاق مردمی در استقبال از بازی های جام جهانی فوتبال نشان داد كه با عادی ترین آموزش های سنجش هوش می توان فهمید كه شاید ظرف ۱۰ تا ۲۰ سال آینده علاقه ها و سلیقه های عمومی را می توان به چنین فضایی نزدیك تر كرد.

در حال حاضر در ارتباط با نقش و اهمیت انعكاس ورزش در رسانه های همگانی ما دو نگاه كلی وجود دارد. اول اینكه نگرانی عمده كسانی كه به نتایج اجتماعی حضور و نقش ورزش در رسانه ها توجهی دارند متوجه كودكان و نوجوانان است. آمارهای موجود نشان می دهد كه كودك ایرانی تا قبل از آنكه به كودكستان وارد شود بیش از ۳ هزار ساعت برنامه های ورزشی را در تلویزیون تماشا كرده است و هنگامی كه پس از پایان تحصیلات از دانشگاه خارج می شود تعداد ساعاتی كه جلوی صفحه تلویزیون گذرانده و یا به مطالعه روزنامه ها و مجلات تخصصی ورزشی پرداخته، از ساعاتی كه در كلاس درس بوده حداقل دو برابر بیشتر است. خطرات این موضوع غیرقابل انكار و سزاوار نگرانی است.

برخی دیگر پوشش گسترده ورزش در رسانه ها را منشأ اثراتی سودمند می دانند. این گروه معتقدند كه رسانه ها می آموزند، مطلع می كنند و اذهان را می گشایند و كودكان و نوجوانان را شاداب تر و اجتماعی تر می سازند و حتی معتقدند كه از انگیزه های متجاوزانه و خشونت خود رهایی می یابند. با توجه به این وضعیت اگر بخواهیم از حالات غیرعادی موجود دور بمانیم و به اعتدال لازم برسیم، بایستی در جهان وسایل ارتباط جمعی امروز حكمت عملی جدیدی پدید آوریم كه آموختن و به كار بستن آن برای عموم مردم از بسیاری كارهای دیگر مفیدتر باشد. با پذیرفتن انضباطی جدید می توان امیدوار بود بتوانیم راههای فراوانی پیدا كنیم كه ذهن از امواج عظیم اطلاعات لذت برد و در عین حال از خطر غرقه شدن در آن، در امان باشد. قبل از هر چیز باید قیود و زنجیرهای عادت را درهم شكست. هیچ چیز خطرناك تر از عادات روزانه ای نیست كه بر هم انباشته شده اند. هر یك از ما از روی عادت و بعضاً علاقه به صورت روزانه و تكراری روزنامه و نشریات ورزشی زیادی می خوانیم و یا به تماشای برنامه های مختلف ورزشی در تلویزیون می نشینیم كه جز اندكی از آنها، برایمان ضروری نیست. اگر بخواهیم كه به سر حد بلاهت نزدیك نشویم، باید واكنش سالم اراده خود را كه می خواهد تجربه ای نارضایت بخش را فوراً متوقف كند، پرورش دهیم.

محمدرضا منصوریان



همچنین مشاهده کنید