چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

فلسفه مدرسی در گرداب تحجر و تعصب‏


فلسفه مدرسی در گرداب تحجر و تعصب‏

به استناد اکثر مورخین تاریخ فلسفه، پس از سال ۴۳۰ میلادی تمدن و اندیشه غرب وارد مرحله ای جدید شد که به مدت هزار سال تحت عنوان قرون وسطی از آن یاد می نمایند. در این دوران که از قرن …

به استناد اکثر مورخین تاریخ فلسفه، پس از سال ۴۳۰ میلادی تمدن و اندیشه غرب وارد مرحله ای جدید شد که به مدت هزار سال تحت عنوان قرون وسطی از آن یاد می نمایند. در این دوران که از قرن چهارم تا چهاردهم میلادی طول کشید، به "عصر تاریکی" یا "عصر ایمان" نیز معروف گردید. ‏

در این دوران بنا به دلایلی در زمینه علم و دانش و تمدن هیچ نوع پیشرفتی در این عرصه ها به وجود نیامد. چرا که با تجزیه امپراتوری روم، حکام مستبد محلی یا لُردهای نظام فئودالی ظهور نمودند. این حکام محلی اغلب در حال ستیز با هم بودند. و تقریباً سرتاسر اروپا از سطح معیشتی و فرهنگی پایینی برخوردار بود. ‏

باید اذعان داشت در این دوران فلسفه سیاسی و اخلاقی "آگوستین" مورد توجه بود. یعنی عقل و فلسفه به عنوان خادم دین تلقی

می‌گشت. و رسالت فلسفه اثبات و دفاع از نظریه های دینی و مذهبی و استحکام پایه های دینی به شمار می آمد. همچنین در این دوران شیوع بیماری های واگیردار، درآمد ناکافی و فقرگسترده مردم، بی‌سوادی اکثریت افراد جامعه موجب ایجاد نارضایتی و اعتقاد به پوچی و بی ارزشی جهان مادی گشت. ‏

این بدبینی و ضعف در شاخصه های فرهنگی و مادی موجب تضعیف پایه های تمدن و عدم ظهور ترقی و پیشرفت در ساحت علم و فلسفه گردید. باید خاطر نشان نمود که در این دوران تنها شیوه و سیاق اکتساب فرهیختگی، ورود به جهان "کلیسا" بود. و از این رو اغلب کشیشان، تنها افراد باسواد جامعه اروپا را در این دوران تشکیل می دادند. ‏

در این دوران تحت تأثیر فلسفه اخلاق آگوستین انسان به عنوان موجودی با ذات شرور و فاقد معصومیت الهی و آلوده به گناه ترسیم می گشت که انسان جهت نیل به زندگی اخلاقی ناگزیر از زندگی مذهبی و تحمل رنج ها و ریاضت های شبانه روزی بود. تحصیلات در این دوران مشتمل بر آموزش تئولوژی کاتولیکی و برخی از مباحث فلسفه ارسطو بود. ‏

در این دوران بود که "مکتب مدرسی" یا "فلسفه اسکولاستیک" برای تحکیم بخشیدن به مبانی مذهبی و فلسفی پا به منصه ظهور نهاد. به زعم اکثر تاریخ نویسان فلسفی، در این دوران اصحاب مدرسه یا فیلسوفان مدرسی تحجر و بی ثمری را وارد مباحث فلسفی نمودند. ‏

از ویژگی های بارز فلسفه مدرسی یا اسکولاستیک می توان به انسجام ساختارهای تعالیم آن، تفکر دقیق و نظام یافته و قدرت استدلال و بحث منطقی اشاره نمود. فلسفه مدرسی در اندیشه های خود از تعالیم ارسطو به شدت تأسی جسته بود. آموزه های این نوع فلسفه بر این اصل استوار بود که ذهیتی که در انسان ترسیم می گردد با عالم واقع و عینی تطابق دارد. ‏

این مسئله به انطباق میان ذهن و واقعیت شناخته می شود. یعنی صورتی که در ذهن انسان شکل می گیرد، در عالم واقع و عینی به صورت فرمِ شیء یا ماده مبدل می گردد و ذهن انسان حکایت از امری می کند که در واقع درعالم خارج و بیرونی وجود دارد. ‏

از فیلسوفان نامی مکتب مدرسی می توان به "آنسلم"، "آکویناس" و "ویلیام اُکم" اشاره نمود. این فیلسوفان بر مبنای آموزه های ارسطویی و تعالیم دینی و مسیحیت به تبیین اندیشه های خود در زمینه اثبات ذات باری تعالی، هستی شناسی، اثبات بودشناسی، غایت جهان آفرینش و برخی جزئیات و مصادیق زندگی اخلاقی همت گماشتند. ‏

رابطه انسان با خداوند، ارتباط وحی و عقل و ادراک قوانین اخلاقی و طبیعی از دیگر مباحث مطروحه در فلسفه مدرسی یا اسکولاستیک به شمار می آید. در عبارتی کوتاه می توان اذعان داشت که تعالیم فلسفه در دوران قرون وسطی و تحت تأثیر فلسفه مدرسی در جهت اثبات آموزه های دینی و تصدیق و تأیید روندهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود که به شدت دچار تحجر و تعصب شخصی گردیده بود.‏

نسترن میرزایی

منابع:

کلیات تاریخ فلسفه به زبان ساده، دکتر ملیحه صابری نجف‌آبادی، تهران: انتشارات سمت: ۱۳۸۹.

سیر اندیشه فلسفی در غرب، دکتر فاطمه زیباکلام، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم ۱۳۸۵.

تاریخ فلسفه سیاسی غرب (از آغاز تا پایان سده های میانه)، دکتر عبدالرحمن عالم، تهران: وزارت امور خارجه، موسسه چاپ و انتشارات، چاپ دوم ۱۳۷۸.

سرگذشت فلسفه، برایان مگی، مترجم: حسن کامشاد، تهران: نشر نی.

تاریخ فلسفه غرب، برتراند راسل، مترجم: نجف دریابندری، تهران: پرواز، ۱۳۶۵.



همچنین مشاهده کنید