جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
عجایب بارگاه خسروپرویز
از «هفت گنج» یا عجایب بارگاه خسروپرویز بارها در منابع مختلف نامی به میان آمده است.
«ساسانیان» اثر «کریستین سن» یکی از منابعی است که به این عجایب اشاره کرده است و از گنج گاو، دستمال نسوز، تاج یاقوتنشان، تخت طاقدیس، طلای مشت افشار، گنج بادآورد و شطرنجی از یاقوت و زمرد به عنوان عجایب هفتگانه بارگاه پادشاه ساسانی نام برده است. فردوسی نیز در قصیده ای، از «هفت گنج» خسروپرویز نام می برد. هندیان بودایی هم به تقلید از «هفت گنج» خسروپرویز، پادشاه ساسانی ، «هفت گوهر» را ترتیب داده بودند.
گنج گاو
کشاورز مثل هر روز، «غباز» (خیش گاو آهن) را برداشت و به سوی مزرعه حرکت کرد. به مزرعه که رسید توشه ظهر را زیر درختی گذاشت و با «غباز» به سمت راست مزرعه رفت. تا «غباز» را در زمین فرو کرد متوجه شیئی سخت شد. با دست شروع به کندن زمین کرد و ناگاه با ظرف قدیمی برخورد کرد. آن را بیرون آورد، ولی باورش نمی شد. ظرف پر از سکه بود. سکه را که نگاه کرد نام اسکندر روی آن حک شده بود. کشاورز برای نشان دادن حسن نیت خود نسبت به پادشاه خسروپرویز ظرف را نزد او برد. شاه فورا دستور داد تا مزرعه را بکنند و ظروف دیگر را از خاک بیرون بکشند. صد کوزه نقره و طلا که مهر اسکندر بر آن حک شده بود، از خاک بیرون آمد. خسرو پرویز، این گنجینه را که یکی از عجایب هفت گانه کاخش بود، گرفت و یکی از کوزه ها را به کشاورز داد. گنج را در جایی از کاخ مخفی کرد و آن را «گنج گاو»نامید.
دستمال نسوز خسروپرویز
یکی دیگر از عجایب بارگاه خسروپرویز دستمال او بود. شاه بعد از هر غذا خوردن با دستمال، دست های خود را پاک می کرد و چون کثیف و چرب می شد آن را درون آتش می انداخت تا آتش آن را تمیز کند، دستمال پاک می شد ولی نمی سوخت. به احتمال قوی جنس این دستمال از پنبه کوهی بوده است.
تاج یاقوتنشان خسرو پرویز
از دیگر عجایب کاخ او تاج خسرویی بود. تاج خسرو پرویز از مقدار زیادی طلا و مروارید ساخته شده بود. یاقوت های به کار رفته در تاج طوری می درخشید که به جای چراغ در شب از آن استفاده می کردند و یاقوت هایش همه جا را روشن می کرد. زمردهایش چشم افعی را کور می کرد. این تاج آنقدر سنگین بود که زنجیرهایی از طلا را از سقف آویزان کرده بودند و تاج را بر این زنجیرهای طلا بسته بودند، طوری که تاج به هنگام نشستن شاه روی سرش قرار بگیرد و سنگینی تاج را احساس نکند.
تخت طاقدیس بارگاه خسروپرویز
یکی دیگر از عجایب بارگاه خسرو تخت طاقدیس اوست. شکل این تخت مانند طاق بود و جنسش از عاج و نرده هایش از نقره و طلا بود. سقف این تخت از زر و لاجورد بود. صور فلکی، کواکب، بروج سماوی، هفت اقلیم، صورت های پادشاهان، مجالس بزم و شکار، بر این سقف، حک شده بود. روی آن وسیله ای برای تعیین ساعت روز نصب شده بود. چهار یاقوت، هر یک به تناسب یکی از فصول سال دیده می شد. بر بالای آن وسیله ای بود که قطراتی مانند قطرات باران را فرو می ریخت و صدایی رعدآسا به گوش می رسید.
طلای مشت افشار
خسروپرویز قطعه طلایی اعجاب انگیز داشت که به طلای مشت فشار یا مشت افشار معروف بود . این قطعه طلا به اندازه مشت پادشاه و چون موم نرم بود. این قطعه زر به هر شکلی حالت می گرفت.این قطعه طلا را از معدنی در تبت برای خسرو استخراج کرده بودندو۲۰۰ مثقال وزن داشت.
گنج بادآورد
«گنج بادآورد» از عجائب دیگر دستگاه پرویز است. هنگامی که ایرانیان اسکندریه را محاصره کردند، رومیان ثروت شهر را در کشتی هائی نهادند تا به مکانی امن بفرستند، اما باد به جهت مخالف وزید و کشتی به سمت ایرانیان آمد .ثروت را به تیسفون بردند و« گنج باد آورد» نامیدند.
شطرنجی از یاقوت و زمرد
از عجایب دیگر دستگاه پادشاه ساسانی، شطرنج مخصوصی از جنس یاقوت و زمرد بود.
خسروپرویز شاید از معدود پادشاهانی باشد که از همسرش نیز در برخی از منابع تاریخی به عنوان یکی از عجایب دربار او نامبرده شده است. در تاریخ ثعالبی به جز آنچه که در بالا اشاره شد ، از زن او شیرین، قصرش تیسفون، درفش کاویانی، رامشگران دربار ساسانی، اسب خسرو به نام شبدیز و فیل سفید دربار نیز به عنوان گنجهای خسرو و عجایب دربار او یاد شده و درباره برخی از آنها توضیحاتی آمده است. در تاریخ ثعالبی آمده است: «شیرین وخسرو در جوانی دلباخته یکدیگر شدند، اما وقتی خسرو به پادشاهی رسید شیرین را فراموش کرد. شیرین که بار دیگر در پی جلب عشق خسرو برآمده بود، روزی در سر راه شکار او قرار گرفت و آتش عشق فراموش شده در دل خسرو روشن شد.اودر همان لحظه او را به زنی گرفت.شیرین بعد از راهیابی به کاخ پس از چندی مریم بانوی اول زرتشتیان را مسموم کرد و خود زن اول دربار شد.»
اسب خسرو «شبدیز» هم از دیگر عجائب کاخ اوست که در تاریخ ثعالبی از آن نامی بهمیان آمده است .خسرو گفته بود اگر کسی خبر مرگ «شبدیز» را بدهد او را خواهد کشت .هنگامی که« شبدیز» مرد تنها «باربد» جرات کرد نغمه ای را بخواند و در آن خبر مرگ شبدیز را بدهد. او خواند: «دیگر شبدیز نمیخواند و نمیچرد.» شاه گفت:«مگر او مرده است.» وباربد گفت:« شاه چنین فرماید.»
«باربد» خود نیز از عجائب دستگاه پرویز بود .«سرکس» از خنیاگران دربار که به او حسادت می کرد در فرصتی مناسب او را کشت. خسرو وقتی دانست باربد به دست سرکس کشته شده است دستور قتل«سرکس»را هم داد.
تخت طاقدیس . تخت خسرو پرویز را که از فریدون به وی رسیده بود طاقدیس میگفتند. گویند جمیع حالات فلکی و نجومی در آن ظاهر میشده و آن سه طبقه بوده و در هر طبقه جمعی از ارکان دولت او جابجا قرار میگرفته اند و خسرو پرویز بر آن تخت ملحقات و تصرفات کرده بود. (برهان ). طول آن تخت یکصد و هفتاد ذراع و عرض آن یکصد و بیست ذراع و مکلل بجواهر بود.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران حجاب رئیس جمهور رئیسی دولت سیزدهم دولت توماج صالحی سریلانکا سیدابراهیم رئیسی پاکستان کارگران مجلس شورای اسلامی
کنکور تهران سیل آتش سوزی هواشناسی سازمان سنجش پلیس زنان سلامت شهرداری تهران اصفهان فراجا
قیمت خودرو خودرو قیمت طلا دلار بازار خودرو مسکن قیمت دلار ارز بانک مرکزی ایران خودرو تورم قیمت
موسیقی رهبر انقلاب خانواده فیلم تلویزیون ترانه علیدوستی سینمای ایران مهران مدیری بازیگر تئاتر
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
غزه آمریکا اسرائیل رژیم صهیونیستی جنگ غزه فلسطین روسیه حماس اوکراین طوفان الاقصی ایالات متحده آمریکا ترکیه
پرسپولیس فوتبال استقلال بازی جام حذفی سردار آزمون بارسلونا لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس فوتسال تراکتور
هوش مصنوعی ناسا رونمایی بنیاد ملی نخبگان گوگل تیک تاک فیلترینگ
دندانپزشکی مالاریا کاهش وزن زوال عقل سلامت روان داروخانه