جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

۳۰ دسامبر ۲۰۰۸ ـ «استالین» انتخاب روسها! - پیاده کردن مدل تازه حکومت و سیاست در روسیه


درنظر سنجی شش ماهه و پنجاه میلیونی روسیه که نتایج آن ۲۸ دسامبر جاری (سال ۲۰۰۸) اعلام شد روس ها به ترتیب الکساندر نفسکی، پیوتر ستولیپین و استالین را انتخاب کرده اند. این نظر سنجی …

درنظر سنجی شش ماهه و پنجاه میلیونی روسیه که نتایج آن ۲۸ دسامبر جاری (سال ۲۰۰۸) اعلام شد روس ها به ترتیب الکساندر نفسکی، پیوتر ستولیپین و استالین را انتخاب کرده اند. این نظر سنجی درباره "انتخاب بهترین روس" تا پایان قرن بیستم بود. الکساندر نفسکی یک میهندوست روس بود که در قرن ۱۳ میلادی (پیش از تامین وحدت و تاسیس کشور واحد روسیه) با نیرویی کم جان برکف نهاده، تجاوز سوئد و آلمان را درهم شکسته و پیشروی مغولان را سد کرده بود که اگر این بپاخیزی قهرمانانه نبود روسیه ای به وجود نمی آمد. ستولی پین که از ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۱ نخست وزیر روسیه بود یک میهندوست چپگرا بود که دست به اصلاحات ارضی و دمکراتیک (مشروطه کردن روسیه) و لغو امتیازات اعیان و اشراف زده بود و به همین سبب هم ترتیب ترور او در حضور تزار در یک تئاتر در شهر "کی اف" داده شد. می دانیم که ما ایرانیان به دلیل اینکه قرارداد تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ روسیه و انگلستان در زمان نخست وزیری ستولی پین امضا شده بود نظر خوبی نسبت به او نداریم و استالین گرجستانی را روسها یک فسادزدا (گرچه با اعمال خشونت بی رحمانه) می دانند. این انتخاب روسها، در این زمان خیلی پرمعنا تلقی شده و حاکی از انعکاس ملی گرایی، متمایل به چپ و مخالف فساد اداری ـ اقتصادی بودن روسها دارد که باتمام وجود خواهان اقتدار وطن و یکپارچه شدن سرزمین های متشکله امپراتوری روسیه هستند. انتخاب یک گرجستانی به عنوان "بهترین روس شماره ۳" به مفهوم آن است که روسها تجزیه امپراتوری خودرا که با فروپاشی شوروی عملی شده است قبول ندارند. ولادیمیر پوتین با توجه به همین تمایلات بوده است که دارد به «مخلوطی از امپراتوری تزارها و شوروی سابق» باز می گردد. این عبارت را چهار سال پیش «ایلاریانوف» برزبان رانده بود.

اواخر دسامبر ۲۰۰۵ «آندری ایلاریانوف» مشاور ویژه پوتین رئیس جمهور وقت روسیه از سمت خود در کرملین کناره گبری کرد و اعلام داشت: شش سال پیش با امید به بسط اقتصاد آزاد در روسیه و گسترش و ماندگار شدن آزادی های سیاسی، همکار کرملین شدم و همه دانش و مهارت (!) خود را در تحقق آنها بکار بردم ولی از سال گذشته (سال ۲۰۰۴) ورق برگشت خورد و دولت (پوتین) مدل اقتصادی دیگری را در پیش گرفته است که من موافق آن نیستم و با روش تازه پوتین که همه اختیارات در مسکو متمرکز شود موافقت ندارم و آن را نوعی محدود شدن آزادی عمل مقامات محلی می دانم. من این روش را پیدایش یک نظام حکومتی تازه در روسیه مشابه تزارها می بینم که نهایتا به درگیری با غرب خواهد انجامید. ایلاریانوف که مورد حمایت غرب بود قبلا نیز چند بار از تغییر روش پوتین و بازگشت به سیاست های ناسیونالیستی با نگرش تزاری تلویحا انتقاد کرده بود.

مفسران غرب همان وقت در تفسیر کناره گیری پرسر و صدای ایلاریانوف نوشته یودند که این کناره گیری ثابت کرد که پوتین دارد به دوران «مخلوطی از امپراتوری تزارها و شوروی سابق» باز می گردد و تسریع برنامه نوسازی تسلیحات، فعال شدن در بازار استراتژیک نفت و گاز، تجدید فعالیت های فضایی، محدود کردن فعالیت سازمانهای غیر انتفاعی بین المللی، واردآوردن فشار به صورت دیکته کردن به اعضای جامعه مشترک المنافع، نزدیک شدن به دولت هایی که دوست غرب نیستند (ازجمله ایران) و سهم خواهی در عراق و ... نشانه هایی از آغاز این بازگشت و فعال شدن در امور بین المللی است. به نوشته این مفسران، پوتین قبلا و از داخل تحت فشار قرارگرفته بود که راه تزارها و یا راه شوروی ها را در پیش گیرد تا روسیه به صورت یک قدرت و یکپارچه باقی بماند، و وی مخلوطی از این دو پیشنهاد را که مدلی تازه است انتخاب کرده است. این مفسران نوشته بودند که نباید فراموش کرد که پوتین یک افسر سازمان اطلاعات و امنیت شوروی بود، آموزش دیده است که چگونه با غرب مبارزه کند. او تمامی روش ها (ترفندها) و تدابیر ما و راه خنثی کردنشان را می داند. مفسران غرب، روز کناره گیری "ایلاریانوف" را روز آغاز دوران تازه ای در روسیه نوشته بودند.



همچنین مشاهده کنید