چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

می‌خواستم...


می‌خواستم...

می‌خواستم کوه باشم
تا به شانه‌هایم پناهنده شوی
روزی سه بار زیر آواز بزنم
تا تو به چراگاه عظیم تری
برای خواب بره‌ها فکر کنی
تا لالایی‌ام
خواب دره‌ها را عمیق‌تر کند
همه این‌ها …

می‌خواستم کوه باشم

تا به شانه‌هایم پناهنده شوی

روزی سه بار زیر آواز بزنم

تا تو به چراگاه عظیم تری

برای خواب بره‌ها فکر کنی

تا لالایی‌ام

خواب دره‌ها را عمیق‌تر کند

همه این‌ها را می‌خواستم

اما حیف...

با لالایی‌ام

تنها گوسفندها

به چوپانی فکر کردند

که یک روز

فلوتش را توی سینه‌ات گم کرد

و به گله گرگ‌ها پناهنده شد

داوود مالکی



همچنین مشاهده کنید