سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

ستاره زیر چتر سرمربی


ستاره زیر چتر سرمربی

سپر در دست او بود

برای انکه سربازت را آماده جانفشانی کنی حتما باید به او ثابت کنی سزاوار اعتمادت بوده است. چند دقیقه به آغاز مسابقه مانده و تو مرتب به شاگردت می گویی برو با غیرت بازی کن. یک کلمه ایرانی و صد کلمه غیرت را چنان در هم گره می زنی که معجونش می شود جانفشانی سرباز.

▪ فرشید کریمی یک نیمه سه گل از ابومسلم دریافت کرد و تیمی که مدعی اصلی قهرمانی بود را به مرز نابودی کشاند. حتی صدای هواداران هم در آمده بود و اعتراض بی پایان آنها به دروازبان تیم شان همه چیز را مهیای تعویض زود هنگام کریمی می کرد اما قطبی دست به هیچ چیز نزد. کریمی درون میدان ماند و پرسپولیس با ابومسلم به نتیجه سه بر سه رسید. منتظر چه هستید؟ آیا قطبی در مورد تساوی خانگی مقابل شاگردان مظلومی بهانه ای بهتر از عملکرد ضعیف فرشید کریمی دارد؟ سرمربی با شجاعت از مقصر شماره یک، دفاع کرد و حرف هایش را طوری گفت که گویی کریمی روی هیچ یک از گل های دریافتی مقصر نبوده. بعد از آن هیچ وقت فرشید رنگ دروازه پرسپولیس را ندید اما روزی که از پرسپولیس جدا شد همان بازیکن با شخصیتی بود که قبل از بازی با ابومسلم. قطبی از وجود کریمی استفاده نکرد اما رفتار او در قبال دروازبان سوم تیمش، لطمه ای به جایگاه و شخصیت او نزد.

-در همان برهه فیروز کریمی نیمی از تیمش رابه خط کرد تا بعد از شکست مقابل نفت در تهران، بلند اعلام کند مقصران باخت چه کسانی بودند. فیروز آن روز مردانش را تحقیرانه دواند تا چند ماه بعد، مردانش تحقیرانه او را بدوانند. کسی آرزوی باخت فیروز را نمی کرد اما شاگردانش دیگر همانند سرباز فداکار نبودند.

▪ یدالله اکبری پنالتی مقابل برق را ازدست می دهد تا قلعه نویی او را خیلی زود تعویض کند و بعد از آن هجرت به نیمکت ذخیره ها. استقلال گل دوم را بر سر اشتباه کودکانه منیعی و منتظری دریافت کرد تا باز هم سرمربی طی یک اقدام منحصر به فرد هر دو را از بازی بیرون بیاورد. حالا اگر استقلال در دقیقه ۹۰+۴ به گل تساوی در برابرملوان می رسد یک چیز است و تعویض تنبیهانه منیعی و منتظری یک مقوله دیگر. شاید فراموش کردن تنها اشتباه منتظری کار چندان سختی نبود اما تعویض او این اشتباه را شفاف می کند. سر مربی خودش را از صف جلو بر می دارد تا تیرهای باخت احتمالی مستقیم بخورد به مدافعان مقصر.

▪ شاید تا اینجا همه چیز عادی محسوب شود اما منتظری اینک به تیم ملی دعوت شده و اولین سوالی که به ذهن پرسشگر می رسد چنین است:« چرا دایی مدافعی را دعوت کرده که گاف به این بزرگی می دهد؟» به طور حتم مدافعان دیگر هم از چنین اشتباهاتی بی بهره نبودند اما خوشبختی آنها این بود که حرکت اشتباهشان کاریکاتور نشد. اما پژمان حالا باید جواب بدهد.

▪ آرش برهانی پسر طلایی قلعه نویی در پنج بازی متوالی این تیم در تهران است، اما آقای گل لیگ در برابر ذوب آهن بوی گل نداد. نتیجه: برهانی در برابر ملوان نیمکت نشین شد. البته بازی در زمین خشک و هموار پیشگاه هادیان انزلی، هیچ منافاتی با فوتبال برهانی نداشت بنابراین ذخیره شدن مردی که ادعای تیم ملی دارد بی رابطه با عملکرد او مقابل ذوب آهن نیست. اگر برهانی از ابتدا در برابر ملوان حضور داشت و تعداد گل هایش را دو رقمی می کرد باز علی دایی می توانست به سادگی از نامش بگذرد؟ قلعه نویی مردانش را به گفتار درمانی دعوت می کند و از همه آنها می خواهد فوتبال را فیزیکی تر و دونده تر از آنی بازی کنند که پیش از این بازی می کردند. استقلال فوتبال متفاوتی را تا اینجای لیگ بازی کرده، اما اینک با آرش برهانی که دعوت نشدنش به تیم ملی روحیه او را به حمام لاغری برده است، تا کجا می توان پیش رفت؟

▪ پائولو دوکارمو فاجعه بود، مصیبت از فوتبال پر استرسش سرازیر می شد اما تا همین روز آخر سر مربی سپر او بود. نه تنها فقط دو کارمو حتی قطبی چنان از فوتبال عبدی و نوروزی صحبت می کند که آنها با تمامی معمولی بودنشان دچار توهم ستاره بودن می شوند توهمی که بعضا از آنها بازیکنی می سازد در حد مسعود زارعی نیم فصل دوم لیگ هفتم.

مهدی طاهرخانی



همچنین مشاهده کنید