یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

درباره شاعری به نام منصور اوجی ستایش شورانگیز شیراز


درباره شاعری به نام منصور اوجی ستایش شورانگیز شیراز
من شیرازی نیستم و در شیراز هم نزیسته‌ام. اما چون بسیاری ایرانیان گهگاه به این شهر سفر کرده‌ام. شهری است با فضا و هوایی جادویی و مترنم. شهری که «عطر و عصر نارنج و خاک» در آن پراکنده شده. شهر شعر، شهری است که «قول و غزل» سعدی و حافظ بر آن چیرگی دارد. شیراز شهر شعر پارسی است. شهر شعر ایران است. نمی‌توان ایرانی بود و شیراز را دوست نداشت. هر بار که به شیراز رفته‌ام، سطرها و شعرهایی از منصور اوجی را هم، زیر لب داشته‌ام. به آرامی زمزمه کرده‌ام. قطعه‌های کوتاه اوجی در ذهنم، تجسمی از شیراز جدید است. از کوچه باغ‌های دورتر تا حوالی پرازدحام و پر زائر آرام جایهای سعدی و حافظ، با کلمه‌ها و حس‌های اوجی همراه بوده‌ام. شعرهایش، ‌ستایش شورانگیز شیراز است. ستایش لطافت و طربناکی و شعر است. ستایش یگانگی است.
شعرهای اوجی را از زمان انتشار «کوتاه مثل آه» شناختم. در اواخر دهه ۱۳۶۰ خورشیدی لحظه‌های کوتاه اما بس شاعرانه‌اش به حافظه و خاطره‌ام ره یافت. در روزگاری به سر می‌بریم که کمتر می‌توان شعر خوبی در لابه‌لای دفترها و مجله‌ها پیدا کرد. اما دست‌کم، من به راحتی و سبکی با روشنایی‌های بخشی از شعرهای اوجی همراه شده‌ام. از تلقی‌های لطیفش نسبت به زندگی و طبیعت،‌زمان و ابدیت لذت برده‌ام. پس با یافتن آثار پیشین، آثار پسینش را هم دنبال کرده‌ام. شعر منصور اوجی شعر زندگی است. شعر طبیعت و ابدیت است. شعری است که به جستجوی گل شیدایی برمی‌آید. شعر شیراز است.

کامیار عابدی
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی