جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


فرش پازیریک به روایت رودنکو


با پیدا شدن فرش پشمینة پرزدار و سرراست و پرداخت شده در پشته پنجم پازیریك فرصتی فراهم می‌آید تا به تاریخ این گونه بافته‌ها بپردازیم.
برطبق منابع موثق قبل از عصر حاضر، طی قرون متمادی فرشهای بسیار ظریف و زیبایی در بابل، آشور، ماد و پارس بافته شده است و چون از آن دوران از این گونه بافته‌ها حتی نمونه‌ای بجا نمانده است، بنابراین ما تنها می‌توانیم تصاویر آنها را كه از دیگر منابع و آثار بجا مانده است، به دست آوریم. به عنوان نمونه در مرمرهای سفید كه زمانی سرتاسر دیوارهای بخشهای مختلف قصر نینوا را می‌پوشاند، نقوش نسبتاً برجسته‌ای بجا مانده است. در این مورد آشورشناسان با اشاره به این آثار، ما را به دامنه گسترده‌ای از تزئینات و از جمله به تصاویر هیولاهای غول‌پیكر و حیرت‌انگیزی توجه می‌دهند. این تصاویر كم و بیش تقلیدی از سبك گوبلین و یا گلدوزی رایج در هنر بابلی است. سبك این نقوش برجسته كه سبك متعارف دیوار‌آویزهای آن دوران می‌باشد (مانند گل سرخ و حاشیه‌ها و ...) تشابه مورد نظر را به وضوح نمایان می‌سازد. چنین نقوش برجسته‌ای كه تاریخ ایجاد آنها به هشت قرن قبل از میلاد می‌رسد، شامل قدیمی‌ترین نشانه‌های تولید فرش در این دوران می‌باشد. البته دلیل روشن و مشخصی وجود ندارد تا ثابت نماید، فرشهایی كه بدانها اشاره گردید بافته پشمینه و ظریفی بوده‌اند كه بر روی آنها كار سرراست و پرداخت هم انجام گردیده باشد اما، به احتمال زیاد تنها می‌توان چنین حدس زد، كه این گونه فرشها به روش گوبلین بافته می‌شوند كه در آن زمان به اوج تكامل خود رسیده بود. می‌توان به قراین ادعا كرد. خوشحال هم بوده‌اند كه جهت انداختن بر روی اسب به جای زین به كار رفته‌اند كه به احتمال زیاد پرزدار هم بافته می‌شدند. به هر حال طبق آثار بجا مانده، در پارس هخامنشی از این گونه فرشها بافته می‌شده است. در این مورد گزنفون (Xenephon) در كوروش‌نامه خود اشاره دارد به اینكه یكی از افتخارات شهر سارد، فرش بافته‌های پرزدار آن می‌باشد. در همین مورد می‌نویسد در بین درباریان تنها پادشاه مجاز بود بر روی این گونه فرشها قدم بگذارد و باز همین نویسنده متذكر می‌شود، آشنایی پارسیان با تزئینات ظریف و تشریفات درباری از طریق مادها صورت گرفت و بدین طریق بود كه اینگونه تزئینات وارد زندگی روزمره آنان گردید. یكی از این گونه تزئینات استفاده از فرش بود كه برای مفروش كردن كف محل اقامت خود به كار می‌بردند و از آن استفاده‌های دیگری هم به عمل می‌آمد.در قصر شاهی اسكندر كبیر و جانشینان او، در مقابل تخت شاهی فرشهای ظریف و بلندی می‌گستراندند. این فرشها خلف فرشهای پرزدار منشأ پارسی است كه در آنها تصاویر حیوانات و سایر اشیاء منقش می‌گردید.برای پی بردن به ارزش اینگونه فرشها، برای نمونه می‌توان به دو مورد آن اشاره كرد. یك مورد آن قطعه فرشی است كه توسط متیلوس سیپیو (Metellus Scipio) به مبلغ ۰۰۰,۸۰۰ واحد پولی آن زمان (= سسترسی = سترچی = Sestercii) خریداری شد. مورد دیگر آن به وسیلة نرون (Nero) حتی به مبلغی بیشتر یعنی ۰۰۰,۰۰۰,۴۰۰ واحد پولی ابتیاع گردید.فرش پاریزیك هم مانند همه فرشهای مشابه خود فرشی است روگیری و پرداخت شده كه به شكل مربع می‌باشد. در یك جهت اندكی درازتر از جهت دیگر و اندازه‌های آن ۲×۸۹/۱ متر می‌باشد. این فرش حاشیه‌های تودرتوی متعددی دارد كه زمینة مركزی این فرش نقشهای تكراری وجود دارد كه هر یك شامل تركیبی از ستاره چهارپر به شكل صلیب همراه با چهارگل می‌باشد و در مركز آن مربع كوچكی نقش بسته است (شكل ۱) و همة این نقش مایه‌ها در مربعی قاب شده‌اند. شش مورد از این نقشها در یك ردیف طولی و چهار مورد در ردیف عرضی آن قرار گرفته است. اطراف زمینه مركزی را یك ردیف شكلهای تكراری شیر بالدار (شیر دال یا شیرعقاب) با بالهای برافراشته و سری به عقب برگشته (شكل ۲) پر كرده است. در حاشیه بعدی، تعداد گوزن خالدار در حال چریدن تصویر شده است كه سمت حركت این گوزنها از چپ به راست (شكل ۳) یعنی در جهت حركت عقربه‌های ساعت می‌باشد. حاشیه بعد از این گوزنها، شامل یك ردیف ستاره‌هایی است با نقش صلیب مانند و گل كه مشابه آنهایی است كه زمینه مركزی را انباشته‌اند، لیكن در اینجا نقش آنها اندكی دگرگون شده و بدون قاب می‌باشند (شكل ۴). نقش حاشیه اصلی را سوارانی تشكیل می‌دهند كه با حركتی شتاب‌آلوده در پی هم روانند (شكل ۵) و جهت حركت آنها، جهت حركت گوزنهاست. حاشیة بیرونی فرش شامل همان شیرهای بالدار قبلی است كه ناحیه مركزی را احاطه كرده‌اند ولی تا حدی بزرگتر از آنها و در جهت مخالف آنها نقش شده‌اند. همه پنج حاشیه آذینی را، چهارچوبهایی كه شبیه پیرامون زمینه مركزی می‌باشند، احاطه كرده‌اند، یعنی قطعات مستطیل‌شكلی كه دو خط آنها را محصور می‌نمایند.این فرش دارای چند رنگ می‌باشد كه رنگهای ملایم در آن غالب می‌باشند و این رنگها عبارتند از: قرمز سیر، آبی روشن، سبزفام، زرد كم‌رنگ، نارنجی و طیفهای دیگری از همین رنگها.در تابیدن نخهای این فرش به نخ تار، شیب بیشتری داده شده و نخ پود هم تا اندازه‌ای اریب است. به نخ پشمینی كه برای گره زدن به كار رفته، فقط اندك تابی داده شده است. نحوه عمل بافت در پایان فرش تار زیر فرش و برخلاف معمول از روش بافت تافته‌ای كه در بیشتر فرشها مورد اخیر معمول بوده، استفاده نشده است. دور دو نخ بیرونی تار، نخهای پشمینی پیچیده شده كه برآمدگی گره مانندی را ایجاد می‌نماید. تعداد نخهای تار در هر دسی‌متر حدود ۱۲۰ نخ تار می‌باشد و پس از هر ردیف گره زدن سه یا گاهی چهار ردیف نخ پود نگهدارنده گره از آن گذرانده شده است. نحوة عمل گره زدن بر روی نخ تار در شكل شماره ۶ نشان داده شده است. تعداد گره‌ها در یك دسی‌متر مربع ۳۶۰۰ گره می‌باشد كه مجموعاً به حدود ۰۰۰,۲۵۰,۱ گره در كل فرش بالغ می‌گردد. با این حساب اگر یك بافندة زن باتجربه و حرفه‌ای در آسای مركزی و یا در آسیای صغیر كه به بافت فرش مشغول باشد و رجشمار فرش او معادل رجشمار پازیریك در نظر گرفته شود و در روز بین ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ گره بزند و اگر تنها كار كند، هیجده ماه مشغول خواهد بود. در پایین آوردن این فرش از دستگاه فرش‌بافی، نخهای تار فرش را چنان بریده‌اند كه به اندازة ۱ الی ۵/۱ سانتی‌متر ریشه باقی بماند و پرز فرش (كه پرداخت شده باشد) به زحمت ۲ میلی‌متر بلندی دارد.در باش‌ادار (Bashadar) پشته شماره ۲ از این گونه فرشها، قطعه فرش پشمینه پرزدار دیگری به دست آمد كه فقط قطعات كوچكی از آن به صورت ژنده و پاره باقی مانده است. این فرش نیز به عنوان پوشش زین اسب به كار می‌رفت. این فرش كه متعلق به قرن ششم پیش از میلاد می‌باشد، به تخمین بافته‌ای استثنایی و ظریف بوده است، بگونه‌ای كه در یك دسی‌متر مربع آن، به طور متوسط ۷۰۰۰ گره شمارش شده كه از این تعداد گره تقریباً دو برابر تعداد گره در واحد سطح مساوی فرش پازیریك از پشته شماره ۵ می‌باشد.
برای گره زدن در آن از روش دیگری استفاده شده است. در این فرش پس از هر ردیف گره‌زنی، دو ردیف پود نگهدارنده گره از جنس نخ پنبه گذرانده شده است. این نخ پود را به صورت ساده تابیده و استفاده نموده‌اند و بافت آن به گونه‌ای است كه در مقابل ۱۰ تا ۱۲ نخ تار به ۱۴ نخ پود در واحد مساوی نیاز بوده و در هر سانتی‌متر مربع آن (شكلA۶) ۲۸ نخ گذرانده شده است. انتهای نخ پرز همانند فرش پازیریك محكم كشیده نشده، اما سخت درهم پیچیده شده است. به عبارت دیگر ما در اینجا با موردی مواجه‌ایم كه اصطلاحاً به نام ۲/۱ گره معروف می‌باشد. نخ تار و پود هر دو را دو لایه (دو لا) تابیده‌اند. بدون شك محل بافت این فرش آسیای مركزی یا آسیای نزدیك می‌باشد.
برای آنكه بتوانیم محل بافت فرش پازیریك را تخمین بزنیم اجازه بدهید طرحهای آن را مورد بررسی قرار دهیم.اولین نقشی كه توجه ما را جلب می‌كند نقش گوزن می‌باشد. در نگاه اول به نظر می‌رسد این گوزن با شاخهای پنجه مانندش، نوعاً یك گوزن شمالی باشد، اما نشانه‌های خال‌دار آن، شكل پوزه و ساختمان بدن حیوان نشان‌دهندة نوع گوزن زرد می‌باشد و نه گوزن شمالی. اگر از این بابت گوزن زرد را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم، پی می‌بریم، این نوع حیوان مربوط به آسیای نزدیك است و در آن صورت طبیعتاً متوجه خواهیم شد، چرا این نوع گوزنها در فرش پازیریك ترسیم شده‌اند. یعنی با همان شاخهای پنجه مانند و لكه‌های خال‌خالی كه روی بدن این حیوانات است. البته تركیب شكلی این جانور تاكنون به تأیید قطعی نرسیده است، چه كلیات شكل ظاهری، از جمله دم نسبتاً دراز آن ـ گواه بر آن دارد كه گوزن زرد نر آسیای نزدیك است كه در آن ویژگیهای جنس دوم مورد نظر قرار گرفته است. سایر جزئیات قابل ذكر این نقش عبارتند از: علامت كاما (،) و دایره‌ای در قسمت پای جلو (شكل ۳) و دایره‌ای در قسمت پای عقب، به علاوه قطعه پهنی كه در بدن حیوان ملاحظه می‌شود كه نوك آن به سوی بالا جهت یافته و از قسمت شكم در ناحیة دایرة جلویی شروع می‌شود.با این جزئیاتی كه ما مورد بررسی قرار دادیم، این علائم نشان‌دهندة ویژگیهای مخصوص، نمونه حیوان آسیای نزدیك در دوران هخامنشیان می‌باشد.در مورد نقش شیر بالدار، به این صورتی كه نشان‌ داده شده، مشكل می‌توان تصمیم گرفت اینكه، آیا اینها اندام شیر دارند یا شبیه به ببر می‌باشند. سر هر یك از این حیوانها به عقب برگشته و گوشهای بزرگی دارد. زبان از دهان نیم‌باز حیوان بیرون آمده، یالهای حیوان افراشته و دم رو به سوی بالا پیچیده شده است كه درست در حكم ویژگیهای آن حیوان بخصوص می‌باشد و از علائم مشخصة علامت نیم‌نعل‌مانندی می‌باشد كه در پاردم حیوان دیده می‌شود.همراه با گوزن و شیر بالدار، نقشهای سواران همراه با اسبان خود می‌باشند، اسبهای نزینه‌ای كه به صورت چهار نعل در حركت‌اند و زینی بر آنها نیست، بجای آن با جل سفید پوشانده شده‌اند. دم اسبها بافته شده و یال‌شان تزئین گردیده است.روش هنری به كار گرفته شده، در مورد تمام پوششها به یك شكل می‌باشد. آرایه زمینه مركزی سه گونه متفاوت را شامل می‌شود. اولین آن نشانه قراردادی یك درخت می‌باشد كه به صورت دوتایی در سمت راست و چپ جل قرار گرفته و در ردیف افقی، به الت مجرد می‌باشد. از این لحاظ می‌توان چنین نتیجه گرفت كه پوششها همه یكپارچه بوده‌اند. گونه دوم آن شامل یك ردیف مربعهای كوچك و نهایتاً نقشهای S مانند است، همراه با گل سرخ و پس از آن پوششهایی از زمینه‌ای ساده و بدون آذین. زمینه مركزی پوشش با قطعات مربع شكل قاب شده و سپس با مربعهای كوچك و نهایتاً با دسته‌های گل و گیاه محصور گردیده‌اند، حتی در همان نوع پوشش زین نیز رنگ‌آمیزی متن اصلی و همین طور جزئیات آذینها و دسته‌گلها، انواع گوناگونی وجود دارد كه در آن نقش شده‌اند.اگر بخواهیم از این دیدگاه، فرش پازیریك را تاریخ‌یابی نماییم، شاخص‌ترین مشخصه سواران می‌باشند. در این نقشها گردن اسبها بیش از حد خم شده و یالها تزئین گردیده، كاكلها به صورت پرتزئینی درآمده و دم به شكل كمان گره خورده است. به جای زین از پوست بز ریشه‌داری شبیه به فرش همراه با جل سفید عریضی استفاده گردیده است و این امر نشان‌دهندة جنگی بودن اسبان می‌باشد، بخصوص پوششهای پوست بز مانند فرش و با جل سفید‌ آن، نمونه آشوری است. با وجود این یك رشته مشخصات به ویژه بستن دم حیوان، به صورت گره آشوری نیست بلكه پارسی متأخر می‌باشد. ما همچنین می‌توانیم، نحوة گره زدن كاكل و به شكل پر درآوردن آنها را در نقوش سنگی برجسته تخت جمشید و یا دسته شمشیرهای ساخت پارس از پشته چرتم‌لیك (Chertomlyk) و در تعدادی از سكه‌ها و جواهرات دوره هخامنشی، نهایتاً در صحنه شكارگاه بشقاب نقره‌ای درگنجینه جیحون هم مشاهده نماییم. در این مورد درست همان اشیاء از جمله جل فرش مانند و جل سفید عریض بر روی فرش پازیریك هم دیده می‌شود. در مقایسه این اشكال بخصوص پیاده‌ای كه كنار اسب راه می‌رود، یا شكل مشابه آن در نقش برجسته تخت جمشید به نكته آموزنده‌ای برمی‌خوریم، بدین مفهوم كه در هر دو مورد مشخص در سمت چپ اسب راه می‌رود و دست راست او بر روی پشت اسب در ناحیه گردن قرار دارد. سوار نیم‌تنه‌ای كوتاه دارد و شلوار پوش است. این لباس در پایین آن چسبان می‌باشد و سوار سربند جالبی هم دارد كه مشابه سربندی است كه سواران در بشقاب گنجینه جیحون به سر بسته‌اند.
با این توضیحات و بدون در نظر گرفتن نحوه بافت این فرش، باید كار مالد یا پارس و یا پارت باشد و تاریخ فرش به احتمال زیاد قرن پنجم قبل از میلاد است.

ناشر:http://www.irancarpet.ir
منبع : مرکز علمی و پژوهشی فرش ایران


همچنین مشاهده کنید