جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به «نقش خیال» اثر مشترک همایون شجریان و قمصری


نگاهی به «نقش خیال» اثر مشترک همایون شجریان و قمصری
سیدابوالحسن مختاباد: تازه ترین اثر همایون شجریان با آثاری كه وی پیش از این در حیطه موسیقی سنتی كاركرد، تفاوت دارد. این تفاوتها چه در جنس موسیقی و آوازی كه وی ارائه كرده (كه در متن نقد زیر به تفصیل به آن اشاره شده است)، و چه در نحوه تغییر رویكردش به كاركردن با آهنگسازان جوانتر، تفاوتهای اساسی با آثار پیشین دارد. به تعبیر دقیق تر؛ همایون شجریان این بار ترجیح داده است به سراغ افرادی برود كه در زمینه موسیقی نام و نشانی ندارند، اما جوهر و گوهر كار را دارند. آهنگساز «نقش خیال» نشان داد، شناخت مطلوبی از اركستراسیون سازهای ایرانی دارد و نیز با موسیقی كشورهای دیگر، از جمله ارمنستان هم آشناست.(شاید بخشی از این آشنایی را كه در چند تصنیف و قطعه برجای نهاده است، به حضور چندی قبل گاسپاریان، دودوك نواز نامی ارمنستان بازگردد.) از همه مهمتر، جسارت تجربه و خطرپذیری در گام نهادن در وادی های تازه است .همراهی همایون شجریان با این آهنگساز جوان كه جایزه نخست جشنواره جوان دو سال قبل را نیز در كارنامه اش دارد و وام دادن شهرت و اعتبار هنری خود و نامش می تواند حسن آغازی باشد برای تداوم همكاریهای این گونه. چنانكه در دو هفته گذشته نیز شاهد بودیم، چهره های صاحب نامی چون بهمن رجبی، كیوان ساكت و سالار عقیلی و... با گروه نسبتا جوان اركستر ملل همكاری و همراهی كردند. و یا پیشتر كه همكاری بیژن كامكار با احسان ذبیحی فر، نتیجه ای نیكو داشت. به نظر می رسد، این گام اگرچه مبارك است ولی در صورتی تكمیل می شود كه همایون شجریان مبادرت به تشكیل گروه و در نهایت اجرای زنده با افراد جوانتر همین گروه كند كه توانایی های خود را در جشنواره دو سال قبل جوان ثابت كرده بودند.نوشته پیش رو، نقدی است با رویكرد تشكیكی. در این رویكرد، منتقد اثر هنری را از جنبه یا جنبه های گوناگون تحلیل و تشریح كرده، اما حكم به نیك و بد نمی دهد. [آیت اللهی: ۱۳۸۴: ۱۱۱] این شیوه نقد، از حیث عدم حكم بر نیك و بد، بی شباهت به نقد تأویلی رولان بارت نیست. گو اینكه نقد تأویلی آزادانه تر و كلی تر از نقد تشكیكی است. چرا كه در نقد تشكیكی نیز منتقد با منطقی گزینشی، شواهدی را ارائه می دهد.«نقش خیال» اثری در حوزه موسیقی دستگاهی نیست. عناصر موسیقایی _ فراموسیقایی این اثر بیش از آنكه ارائه ای مجدد از موسیقی دستگاهی باشند، برگرفته و مقتبس از این گونه موسیقایی می باشند؛ گو اینكه ساز و آواز طرف اول، تقریبا شكل كلاسیك ژانر «آواز» موسیقی دستگاهی می باشد. اما آنچه از روح حاكم بر اثر و یا شواهد محسوس كار برمی آید، حاكی از این است كه مؤلف اساسا قصد تولید اثری در حوزه موسیقی دستگاهی _ به شكل كلاسیك را- نداشته است. سازبندی، چگونگی هماهنگی سازها، كیفیت بافتهای صدایی و یا حتی حركات ملودیك غالب بر كار، تفاوت زیادی با پدیده های مشابه در موسیقی دستگاهی دارند. این نیز شایان ذكر است كه عدم وقوع اثری در حوزه موسیقی كلاسیك دستگاهی، دلیلی برای ارزش گذاری منفی آن اثر، تلقی نمی شود. از دیدگاهی پوزیتیو، نوازندگی تار و خوانندگی اثر، نشان از ویرتئوزیته و تسلط كامل عاملان آن دارد.
در نوازندگی تار، اشاره به اصوات فونكسیونل مدها، تكنیك نوازندگی، سونوریته و انتخاب و چیدمان جملات، همه از كیفیتی قابل قبول برای ارائه یك تكنوازی موسیقی دستگاهی برخوردار می باشند. در حوزه خوانندگی نیز، شیوه ادای شعری تلفیق شعر و موسیقی و ارائه تحریرها، اشاره به اصوات مهم مدها، مطابق اصول و چارچوبهای مفروض در آواز موسیقی دستگاهی عینیت یافته است.نكته مهم در آواز اثر، از دیدگاهی قیاسی _ تطبیقی، تنوع قابل توجه تحریرها نسبت به آثار قبلی خواننده است. خواننده، به خصوص در دو اثر شوق دوست و نسیم وصل، گستره بسیار محدودی از تحریرها را به كار بسته بود.[سرایی: ۱۳۸۰: ،۱۷ سرایی: ۱۳۸۴: ۷] اما حال در این اثر، با به كارگرفتن تحریرهایی متنوع، خواننده از شیوه اجرایی اسكولاستیك محض آثار پیشین خود جدا و جوهره بیانش بیشتر نمایان شده است. بررسی پوزیتیو اركستراسیون و تنظیم این اثر، به دلیل عدم وجود هیچ اصل مدون و قابل قبول در اجتماع هنری ایران، جنبه اسپكولاتیف دارد و لذا از ذكر آن چشم می پوشیم. این اثر، از منظر هستی شناختی تطبیقی، تحت تأثیر مستقیم شیوه نوازندگی و آهنگسازی حسین علیزاده ارزیابی می شود. سونوریته تار، اجرای برخی از تكنیكهای انحصاری از شیوه مذكور، نحوه جمله پردازی و نوانس نوازنده تار، از دلایل این تأثر می باشند. شاید مهمترین تفاوت بین این دو، زمان بندی تندتر نوازندگی تار در این اثر، باشد. نحوه پردازش كنترسوژه های باس و ملودی های همراهی كننده در قطعات اركسترال، هارمونی گذاری بسیاری از نقاط اثر، علاقه مفرط به استفاده از ریتمهای ادواری و مختلط نیز یادآور جهان بینی علیزاده در ساخت و پرداخت، می باشند.
نكته مهم در آواز اثر، از دیدگاهی قیاسی _ تطبیقی، تنوع قابل توجه تحریرها نسبت به آثار قبلی خواننده است. خواننده به خصوص در دو اثر شوق دوست و نسیم وصل گستره بسیار محدودی از تحریرها را به كار بسته بوداساسا در مبحث هستی شناختی فلسفه هنر، در صورتی كه بتوان دو اثر را هم سبك یا یكی را بدل یا اقتباسی از دیگری دانست، از دو كاركرد مثبت و منفی [این آثار] سخن به میان می آید: ۱_ بسیاری از مخاطبان آثار هنری به خلق اثری مشابه سبكی خاص یا آثار هنرمندی به خصوص به دلخواه، علاقه دارند. [هنفلینگ: ۱۳۷۷: ۱۳۰] برای مثال بسیاری از مخاطبان سرسخت موسیقی باروك اروپا، مشتاق اند كسی در دوره معاصر، بتواند قطعاتی به قدرت و زیبایی باخ خلق نماید. اساسا پیگیری و اصرار برخی از نوازندگان در اجرا یا ابداع در مكتب یا سبك هنری خاص نیز از این منطق پیروی كند. [رك هنفلینگ: همان]
۲ _ آثار هم سبك اصالت مكتب هنری مربوطه را تنزل می دهند [هنفلینگ: همان ۱۴۷]چرا كه برای مثال بسیار محتمل است كه آهنگساز معاصر سبك باروك، نتواند اثری كاملا با معنای آثار باخ خلق كند و با این خلق متأخر، بدعتهای هر چند جزئی بوجود آید و در نتیجه اصالت ناب مكتب باروك، مغشوش شود. این دو كاركرد، تقریبا در مورد مقایسه اثر حاضر و مكتب آهنگسازی _ نوازندگی حسین علیزاده نیز قابل تسری است. از دیدگاه هستی شناسی تطبیقی، با توجه به وجوه شباهت نوازندگی و ساخت و پرداخت قطعات این اثر با مكتب نوازندگی و نواسازی علیزاده، می توان نقش خیال را اثری در مكتب علیزاده تلقی نمود و خرسند بود از اینكه هنرمندانی جوان، با درك صحیح مكتب علیزاده و اقتباس تام از آن مكتب، دست به ابداع زده اند. اما از همین رهیافت می توان با دید مواجهه اثری كاملا نو در فرم و محتوا به سراغ اثر رفت و لذا آن را تبدیل، تكثیر و یا اثری مقتبس از یك مكتب قدیمی ارزیابی نمود. این اثر، جدای این دو نگرش، از نظر فلسفه اصالت وجود (اگزیستانسیالیسم) می تواند مثبت ارزیابی شود (چرا كه در این نگرش، هر اثر هنری هستی ویژه از نظر فرم، محتوا و تأثیر استیتك دارد) از نظر مذهب تجربه گرایی نیز این اثر، درخور تقدیر و دارای ارزش ویژه است (چرا كه از این منظر زیبایی ذهنی است و ذهن به تجربه، آثار را طبقه بندی كرده و هم سبك تلقی می كند وگرنه درك زیبایی، امری ذهنی و زیبایی از هر اثری قابل انتظار است) ذكر این نكته نیز لازم است كه ارزیابی ما در شرایط حاضر، در خارج از حوزه موسیقی دستگاهی به شكل كاملا كلاسیك، تجربی خواهد بود. چرا كه بدون گونه شناسی دقیق و سپس استخراج قواعد كلی هرگونه موسیقایی، نمی توان ارزیابی بی چون و چرا در رابطه با آثار سمفونیك ایرانی، موسیقی های تلفیقی و موسیقی های مدرن ایرانی صورت داد. در حوزه موسیقی دستگاهی به شكل كلاسیك، با وجود مغشوشات فراوان در زمینه های سازبندی، تنظیم بافتهای صدایی و حتی مبانی خلق و آفرینش، چهارچوبی نسبتا روشن بر پایه رپرتوار ردیف و مفاهیم مد و دستگاه قابل تشخیص است و چون این اثر در حیطه موسیقی دستگاهی به شكل كلاسیك واقع نمی شود، ارزیابی این اثر را تا زمان شكل گیری قواعد مذكور به خود مخاطبان وامی نهیم.
- منابع در آرشیو روزنامه موجود است.
پویا سرایی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید