یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


لطفی، لطفی نداشت


لطفی، لطفی نداشت
در چهره خیل مشتاقان در حال ورود به فضای باز كاخ نیاوران، اشتیاق موج می‌زد. اشتیاق به دیدن هنرمندی صاحب سبك كه بعد از قریب ۳۰ سال روی صحنه می‌آمد، عجب حال و هوایی بود.
پس از اعلام برنامه و دعوت مردم به سكوت بالاخره استاد محمد‌رضا لطفی به همراه استاد محمد قوی‌حلم روی صحنه آمدند، هیجان به اوج رسید و به محض نشستن استاد سكوتی محض در آن فضا حاكم شد. گویی حتی درختان هم آماده شنیدن بودند. صدای لمس كردن ساز توسط استاد كاملاً شنیده می‌شد و سكوت آنچنان در دل مشتاقان نشسته بود كه گویی تمام وجود‌شان گوش است و فقط برای شنیدن ساز و دیدن استاد محمد‌رضا لطفی به محل آمده‌اند. آخر پس از ۲۰ و چند سال دوری، استاد در شب تولدش در صحنه كنسرت در داخل ایران ظاهر می‌شد. همه چیز عالی بود. كاملاً عارفانه، ریش و موی بلند سفید همراه با لباس سفید دو هنرمند كاملاً فضایی عرفانی به صحنه داده بود.آنهایی كه با محمد‌رضا لطفی آشنا بودند و كاملاً روحیه او را می‌شناختند می‌دانستند لطفی حتی در پوشش ظاهری در كنسرت‌ها با دیگران متفاوت است.او در دوران انقلاب و سال‌های اول انقلاب نیز حركت روبه جلو در آثارش برجسته و متمایز بود و ثمره این ویژگی در آثار بجا‌مانده او مشهود است.نقش لطفی در ظهور مكتب جدید موسیقی سنتی در سیر تحول آن بر كسی پوشیده نیست و می‌توان وی را بنیانگذار مكتب جدید موسیقی سنتی دانست.حقیر كه شاید بتوانم خود را یك شنونده حرفه‌ای بدانم پس از كنسرت و در واقع در حین كنسرت به نتایجی رسیدم كه غلط یا درست، احساس مسوولیت، من را بر آن داشت كه چند سطری پیرامون این كنسرت بنویسم. هرچند بی‌ادبی است ولی هدف رنجاندن بزرگی چون محمد‌رضا لطفی نیست.
در ره عشق نشد كس به یقین محرم راز/ هر‌كسی برحسب فكر گمانی دارد
● حافظ
ظاهراً استاد محمد‌رضا لطفی از میزان شعور موسیقایی و آگاهی مردم ایران و علی‌الخصوص علاقه‌مندان به خودش اطلاعات زیادی ندارد كه مخاطبانش را با مخاطبان كنسرت‌هایش در آمریكا اشتباه گرفته است و برنامه‌ای نمایش‌گونه تدارك دیده، غافل از اینكه مشتاقان لطفی برای شنیدن یك كنسرت موسیقی و یا تك‌نوازی در حد و اندازه محمد‌رضا لطفی آمده‌اند، صرف نظر از مشكلات برنامه‌های زنده كه بر كسی پوشیده نیست، توقعی كه از لطفی می‌ر‌فت این بود كه احترام به اساتید نوازنده دیگر را نگاه می‌داشت و همچون مطلبی كه خودش در مقدمه كتاب شیدا چنین به آن اشاره می‌كند...«اما نگارنده بر این باور است كه تحریم موسیقی و حذف نیرو‌های متخصص بزرگ‌ترین لطمه‌ را به پویایی هنر ...وارد آورده...»،نیرو‌های متخصص را از یك كنسرت حذف نمی‌كرد تا شنونده مجبور به شنیدن ترانه‌خوانی‌ای پر‌خطا نباشد.شاید در آمریكا و كنسرت‌های برون مرزی هزینه زیاد مانع از كنسرت با گروه گسترده شود و درآمد‌زایی كنسرت توجیهی بر ارائه این طریق باشد و یا مخاطبان توقعی در همان حد داشته باشند و بیشتر به ظاهر فضای كنسرت و شكل اجرای آن توجه كنند، اما در ایران توقع مخاطبان كنسرتی در حد و نام عوامل كنسرت است.حضور خواننده هرچند ناپخته و جوان ولی دارای صدایی شنیدنی چیزی از ارزش شخصی چون محمدرضا لطفی نمی‌كاهد، تا آنكه ترانه خواندن استاد، ناخواسته سریال‌های طنز تلویزیونی كه در آن خواننده‌ها را به سخره می‌گیرند تداعی كند.یادم هست زمانی كنسرت افشاری مركب پرویز مشكاتیان در حال آماده شدن بود و بنا به دلایلی قرار بود كه این كنسرت بدون خواننده برگزار شود ولی یك هفته مانده به كنسرت ایرج بسطامی برای این منظور انتخاب شد؛ كسی كه تا آن زمان هیچ كس او را نمی‌شناخت و این موقعیتی شد برای همه و به خصوص مخاطبان و شنوندگان كنسرت تا توانایی جدیدی را بشناسند. بهتر بود لطفی تنها اشعار را قرائت می‌كرد. ما وقتی او را و مضراب سازش را همراه با آواز استاد محمدرضا شجریان می‌شنویم نمی‌توانیم باور كنیم این كنسرت را او اجرا كرده است.بدعت‌گذاری و نوآوری در موسیقی حاصل ممارست و پشتكار در یك ساز خاص است. قبلا شنیده بودیم خیلی از اساتید در نواختن چند ساز مهارت كامل دارند، حتی سال‌ها پیش كه خدمت استاد شهناز بودم دیدم كه استاد در سنتور و ویلن و ضرب و سه‌تار چقدر استادانه می‌نوازند اما هرگز در هیچ كنسرت یا جمعیتی مشاهده نشده كه استاد جلیل شهناز به جز تار نواخته باشد و این چیزی جز احترام به اساتید دیگر كه در آن سازها تخصص دارند، نیست. وقتی در ایران این همه كمانچه‌زن ماهر داریم شنیدن آن كمانچه‌نوازی اهانت به دیگر كمانچه‌نوازهاست.در پایان امید كه استاد محمدرضا لطفی كه در دل ما همان لطفی سال‌های قبل است به خود آمده و از تجربیات گرانبهای خودش استفاده بهتری نماید تا اینگونه پس‌روی‌ها را تكرار نكند. همانگونه كه خود در مقدمه كتاب شیدا نوشته است: «هركس بنا به سلیقه فردی و برداشت شخصی خود كارهایی می‌كند و انتظار دارد دیگران او را حمایت كنند» و یا جایی دیگر كه گفته است: «اگر راهیان موسیقی به داد موسیقی خود نرسند حال و روز موسیقی به قهقرا نمی‌رود» در شلوغ نوازی و یا سه‌تار نواختن مانند تنبور نوآوری دیده نمی‌شود و با شلوغ نواختن معایب پوشیده نمی‌شود. ساز لطفی سازی بود محكم، قوی، شمرده و با احساس ولی استاد فقط گاهی در این كنسرت بوی لطفی می‌داد. برای همین است كه می‌گویند در این كنسرت لطفی، لطفی نداشت.
حافظ گرت زپند حكیمان ملامتست/ كوته كنیم قصه كه عمرت دراز باد
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید