شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
خوب بود چون ایرانی بود
●«آبی و رابی» اولین فیلم بلند سینمای ایران
موقع نمایش این فیلم، دو نوشته در مورد آن چاپ شد که تنها نوشتهها در مورد این فیلم است که نسخهیی از آن در دست نیست و کل آن در آتشسوزی سینما مایاک از بین رفته است. بخشهایی از این دو نوشته را که بیش از فیلم به حواشی اشاره دارند در اینجا میخوانیم. نوشته اول، امضای «اعتصامزاده» را دارد که در «ستاره جهان» مینویسد: «در این فیلم که در آن ترقیات امروزه ایران کاملا تشریح شده و از نظام و مراسم سلام و اعیاد و آبادی امروز ایران و طرز زندگانی ایرانیان گفتوگو میشود با عدم وسایل و موجود بودن اشکالات و موانع، خوب تهیه شده و انصافا قابل انتقاد هم نیست. اشتباه نشود، اینکه میگوییم قابل انتقاد نیست نه اینکه از عیب و منقصت خالی است بلکه از لحاظ عدم وسایل و مشکل بودن تهیه آن گذشته از اینکه قابل انتقاد نیست، قابل هرگونه تقدیر و تشکر است. آرتیستهای این موسسه با اینکه تازه کار میباشند، خوب از عهده انجام وظیفه برآمده و خوب هم بازی کردهاند. گذشته از آقایان مخالفان خودمانی، مدیر بیتربیت سینمامایاک ساکوارلیدزه نیز برای نمایش دادن این فیلم مرتکب خطایی شده است که حقیقتا قابل عفو نیست. این شخا بیتربیت و بداخلاق خارجی که خود در روسیه به شغل آشپزی اشتغال داشته است و از برکت ایران و ایرانیان امروز صاحب مبالغ کثیری شده است در موقع پذیرایی واردین و میهمانهای دعوت شده از طرف موسسه آرتیستی به قدری بیتربیتی و بداخلاقی به خرج داد که انسان را از گفتن و نوشتن آن شرم میآید...
مدیر سینما مایاک موقع ورود مدعوین به مسخره کردن محترمین و اشخاصی پرداخته و بر اثر ناسزایی که به ایران و ایرانیان میگوید مورد تعقیب واقع شده و کار به مجادله و منازعه میکشد... این شخص مجهول الهویه باید از طرف مقامات مربوطه مورد تعقیب واقع شده و در مقابل این بیتربیتی مجازات شود تا دیگران نیز تکلیف خود را بدانند... به هر صورت ما به مدیر موسسه آرتیستی سینما توصیه میکنیم که از این پیشآمدها و مخالفتها نهراسیده و به خدمات ملیه خود ادامه دهند...»
در مقاله دیگری هم به امضای «شهرزاد» در روزنامه «ایران» آمده است: «یک فیلم ایرانی، مقصود از این عنوان فیلمی نیست که موضوع آن یک افسانه عجیب و غریب باشد و در منظرههای «الف لیله» بگذرد. بازیگران آن لباسهای اختراعی پوشیده باشند و فقط دارای یک عنوان ایرانی باشند و بس. من از این قبیل فیلمها زیاد دیدهام و به دیدن آنها هم رغبتی ندارم زیرا کمپانیهای فیلمبرداری از ممالک شرقی هیچ نمیدانند مگر اسمی و آن را هم به عنوان افسانه قرار میدهند. ولی فیلم ایرانی که دیدم، غیر از آن فیلمها بود.
اولین تمرین شاگردهای مدرسه صنعتی سینما بود که اخیرا با مدیریت موسیو اوگانیانس آرتیست و مصنف دراماتیک تحصیلات سینمایی خود را به پایان رساندهاند. روز جمعه ۱۲ دیماه دو ساعت بعدازظهر بر حسب دعوتی که قبلا از طرف مدیر موسسه صنعتی سینما شده بود و در سینما مایاک تماشا کردم در امتحان شاگردهای مدرسه مذکور سابقه حضور داشتم و خوب از عهده امتحان برآمدند وقتی که به محل دعوت رسیدم یک وجد و مسرت سرشاری در خود احساس کردم.
زودتر از سایر مدعوین دعوت شده بودم و موقعی که سالن تاریک و صفحه روبروی ما روشن شد، موقعی که آرتیستهای مدرسه را در بازی فیلم دیدم و مناظر دلپذیر پایتخت وطن گرامی خود را مشاهده کردم مسرت و وجد من از حد گذشت. مثل این بود که پس از مدتی مهاجرت و تحمل رنج غربت دوباره به دیار مالوف خود رسیده و به ملاقات قیافههای محبوب آشنا نایل شده بودم. قهرمانان این فیلم کوچک آقایان ضرابی و سهرابی بودند و در ضمن سایر شاگردان فارغالتحصیل مدرسه از قبیل آقایان دهقان و قطبی و ارجمند و رهسپار و خود موسیو اوگانیانس مدیر مدرسه هر کدام به سهم خود یک بازی کوچکی را عهدهدار بودند و همه خوب بازی کردند و فیلم به اندازهیی در نظرم خوب بود که هیچ وقت خاطره آن فراموشم نخواهد شد. خوب بود برای اینکه ایرانی بود. خوب بود برای اینکه یک عده از جوانان وطن ما را به یک راه با افتخار سعادتبخش صنعتی هدایت می کرد و سرمشق سایر جوانها میشد که غیر از زندگی اداری راهی را برای ادامه حیات از نظر ندارند و از بیم انتظار دروکردن زحمت شخم زدن را به خود نمیدهند. خوب بود برای اینکه نشان میداد ما برای همه چیز لیاقت و استعداد داریم ولی باید اعتراف کرد که برای بروز
لیاقت و استعداد تشویق لازم است. برای تشویق آرتیستهای این فیلم به سهم خود تذکر میدهم که هیچ کدام از مدعوین قیافههای محبوب آنها را فراموش نخواهند کرد و مانند عزیزترین اقوام همیشه در مدنظر باقی خواهند ماند.»
موقع نمایش این فیلم، دو نوشته در مورد آن چاپ شد که تنها نوشتهها در مورد این فیلم است که نسخهیی از آن در دست نیست و کل آن در آتشسوزی سینما مایاک از بین رفته است. بخشهایی از این دو نوشته را که بیش از فیلم به حواشی اشاره دارند در اینجا میخوانیم. نوشته اول، امضای «اعتصامزاده» را دارد که در «ستاره جهان» مینویسد: «در این فیلم که در آن ترقیات امروزه ایران کاملا تشریح شده و از نظام و مراسم سلام و اعیاد و آبادی امروز ایران و طرز زندگانی ایرانیان گفتوگو میشود با عدم وسایل و موجود بودن اشکالات و موانع، خوب تهیه شده و انصافا قابل انتقاد هم نیست. اشتباه نشود، اینکه میگوییم قابل انتقاد نیست نه اینکه از عیب و منقصت خالی است بلکه از لحاظ عدم وسایل و مشکل بودن تهیه آن گذشته از اینکه قابل انتقاد نیست، قابل هرگونه تقدیر و تشکر است. آرتیستهای این موسسه با اینکه تازه کار میباشند، خوب از عهده انجام وظیفه برآمده و خوب هم بازی کردهاند. گذشته از آقایان مخالفان خودمانی، مدیر بیتربیت سینمامایاک ساکوارلیدزه نیز برای نمایش دادن این فیلم مرتکب خطایی شده است که حقیقتا قابل عفو نیست. این شخا بیتربیت و بداخلاق خارجی که خود در روسیه به شغل آشپزی اشتغال داشته است و از برکت ایران و ایرانیان امروز صاحب مبالغ کثیری شده است در موقع پذیرایی واردین و میهمانهای دعوت شده از طرف موسسه آرتیستی به قدری بیتربیتی و بداخلاقی به خرج داد که انسان را از گفتن و نوشتن آن شرم میآید...
مدیر سینما مایاک موقع ورود مدعوین به مسخره کردن محترمین و اشخاصی پرداخته و بر اثر ناسزایی که به ایران و ایرانیان میگوید مورد تعقیب واقع شده و کار به مجادله و منازعه میکشد... این شخص مجهول الهویه باید از طرف مقامات مربوطه مورد تعقیب واقع شده و در مقابل این بیتربیتی مجازات شود تا دیگران نیز تکلیف خود را بدانند... به هر صورت ما به مدیر موسسه آرتیستی سینما توصیه میکنیم که از این پیشآمدها و مخالفتها نهراسیده و به خدمات ملیه خود ادامه دهند...»
در مقاله دیگری هم به امضای «شهرزاد» در روزنامه «ایران» آمده است: «یک فیلم ایرانی، مقصود از این عنوان فیلمی نیست که موضوع آن یک افسانه عجیب و غریب باشد و در منظرههای «الف لیله» بگذرد. بازیگران آن لباسهای اختراعی پوشیده باشند و فقط دارای یک عنوان ایرانی باشند و بس. من از این قبیل فیلمها زیاد دیدهام و به دیدن آنها هم رغبتی ندارم زیرا کمپانیهای فیلمبرداری از ممالک شرقی هیچ نمیدانند مگر اسمی و آن را هم به عنوان افسانه قرار میدهند. ولی فیلم ایرانی که دیدم، غیر از آن فیلمها بود.
اولین تمرین شاگردهای مدرسه صنعتی سینما بود که اخیرا با مدیریت موسیو اوگانیانس آرتیست و مصنف دراماتیک تحصیلات سینمایی خود را به پایان رساندهاند. روز جمعه ۱۲ دیماه دو ساعت بعدازظهر بر حسب دعوتی که قبلا از طرف مدیر موسسه صنعتی سینما شده بود و در سینما مایاک تماشا کردم در امتحان شاگردهای مدرسه مذکور سابقه حضور داشتم و خوب از عهده امتحان برآمدند وقتی که به محل دعوت رسیدم یک وجد و مسرت سرشاری در خود احساس کردم.
زودتر از سایر مدعوین دعوت شده بودم و موقعی که سالن تاریک و صفحه روبروی ما روشن شد، موقعی که آرتیستهای مدرسه را در بازی فیلم دیدم و مناظر دلپذیر پایتخت وطن گرامی خود را مشاهده کردم مسرت و وجد من از حد گذشت. مثل این بود که پس از مدتی مهاجرت و تحمل رنج غربت دوباره به دیار مالوف خود رسیده و به ملاقات قیافههای محبوب آشنا نایل شده بودم. قهرمانان این فیلم کوچک آقایان ضرابی و سهرابی بودند و در ضمن سایر شاگردان فارغالتحصیل مدرسه از قبیل آقایان دهقان و قطبی و ارجمند و رهسپار و خود موسیو اوگانیانس مدیر مدرسه هر کدام به سهم خود یک بازی کوچکی را عهدهدار بودند و همه خوب بازی کردند و فیلم به اندازهیی در نظرم خوب بود که هیچ وقت خاطره آن فراموشم نخواهد شد. خوب بود برای اینکه ایرانی بود. خوب بود برای اینکه یک عده از جوانان وطن ما را به یک راه با افتخار سعادتبخش صنعتی هدایت می کرد و سرمشق سایر جوانها میشد که غیر از زندگی اداری راهی را برای ادامه حیات از نظر ندارند و از بیم انتظار دروکردن زحمت شخم زدن را به خود نمیدهند. خوب بود برای اینکه نشان میداد ما برای همه چیز لیاقت و استعداد داریم ولی باید اعتراف کرد که برای بروز
لیاقت و استعداد تشویق لازم است. برای تشویق آرتیستهای این فیلم به سهم خود تذکر میدهم که هیچ کدام از مدعوین قیافههای محبوب آنها را فراموش نخواهند کرد و مانند عزیزترین اقوام همیشه در مدنظر باقی خواهند ماند.»
منبع : روزنامه اعتماد
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
حجاب دولت چین ایران رئیس جمهور پاکستان رئیسی گشت ارشاد دولت سیزدهم کارگران رهبر انقلاب سریلانکا
کنکور سیل سردار رادان تهران قم سازمان سنجش فضای مجازی اصفهان سلامت شهرداری تهران پلیس زنان
خودرو دلار واردات خودرو قیمت خودرو آفریقا تورم قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو سایپا ایران خودرو ارز
پایتخت سریال پایتخت خانواده تلویزیون موسیقی ترانه علیدوستی فیلم سریال سینمای ایران مهران مدیری کتاب
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
فلسطین غزه اسرائیل رژیم صهیونیستی آمریکا جنگ غزه روسیه حماس طالبان اوکراین ایالات متحده آمریکا ترکیه
پرسپولیس فوتبال آلومینیوم اراک جام حذفی استقلال فوتسال بازی بارسلونا تراکتور باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال لیگ برتر انگلیس
همراه اول ناسا الماس تسلا فیلترینگ سامسونگ
دندانپزشکی مالاریا آلزایمر پیری کاهش وزن سلامت روان زوال عقل