شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


هیچ کس خودش نیست


هیچ کس خودش نیست
شجریان تاکنون بارها از شفیعی به عنوان یکی از شاگردان برگزیده خود نام برده است. شفیعی حالا خود به تدریس و اجرای آواز مشغول است. او تاکنون کنسرت هایی در فرانسه و ایتالیا برگزار کرده است. همچنین به تازگی برای دومین دوره پیاپی به عضویت هیأت مدیره کانون خوانندگان ایران انتخاب شده است. گفتگوی ما با او را می خوانید:
* انتقادی که از سوی بعضی از اعضاء کانون مطرح شد این بود که چرا هیأت مدیره یک گزارش از فعالیت های دوره گذشته حداقل در مجمع عمومی ارائه نکرد. در این مورد چه توضیحی می دهید؟
- ما در دوره دو ساله گذشته ۲۷ جلسه برگزار کردیم. در تمام این جلسه ها درخواست های عضویت خوانندگان را در کانون بررسی کردیم.
* یعنی حجم درخواست های رسیده این قدر زیاد بود؟
- هم حجم درخواست ها زیاد بود و هم حجم مدارک ارسالی. افراد به همراه فرم درخواست عضویت همواره سوابق، عکس ها و حتی سی دی های اجرایی خود را ضمیمه می کنند. حتی گاهی عکس های یادگاری خود را با هنرمندان و آدم های مشهور برای ما می فرستند. بررسی و حتی مرور این مدارک همیشه وقت گیر است. ضمن این که باید اعضا را به سه گروه درجه بندی کنیم: وابسته ۱ و ۲ و پیوسته. در مورد ارائه گزارش هم دوستان حق دارند. در این مورد باید از رئیس قبلی هیأت مدیره یعنی آقای نصرالله ناصح پور سئوال کنید.
* ابهام دیگر این بود که هیأت مدیره قبلی، چرا، چگونه و با کدام اختیار قانونی بازرس قبلی را برکنار کرد؟
- متأسفانه حضور وی در جلسات هیأت مدیره مشکلات متعددی را پدید آورد. وقتی تحمل این مسائل برای بقیه اعضا غیرممکن شد؛ شرح ماوقع به صورت مکتوب به اطلاع آقای کامبیز روشن روان
_ رئیس خانه موسیقی _ رسید و با تصمیم ایشان بازرس علی البدل جایگزین شد. به همین دلیل برخلاف گفته های بعضی از دوستان و نشریات، برکناری بازرس قبلی کاملا با طی مراحل قانونی صورت گرفته است.
* برنامه های کانون برای دوره جدید چیست؟
- پس از تشکیل اولین جلسه با رئیس جدید _ خانم هنگامه اخوان _ برنامه ها مشخص خواهد شد.
* و حرف ها و برنامه هایی را که شخص شما در ذهن دارید و قصد مطرح کردن آنها در جلسات را دارید...
-خیلی دوست دارم مشکلات موسیقی و به ویژه آواز در این جلسه ها بررسی شود.مثلا دوست دارم بگویم که خواندن ها دیگر خواندن نیست؛ یعنی هیچ کس خودش نیست!
* به چه دلیل؟
- چون همه می خواهند مانند استاد شجریان باشند. آخر مگر کسی می تواند به جایگاه ایشان برسد؟
جنس و بافت و همه چیز صدای شجریان مخصوص خود اوست؛ مثل هر کسی دیگر که باید چنین باشد. اما با کمال تعجب اکثرا می خواهند شبیه شجریان باشند یا بگویند شاگرد او هستیم...
* یا بگویند شجریان دوم هستیم!
- بله. به همین دلیل وقتی شخص می خواهد کاری ارائه کند از صدای خودش دور می شود و هیچ صدایی به دل تو نمی چسبد! اصلا گرمایی در صداها وجود ندارد. هیچ صدای شاخصی موجود نیست که تو را تکان بدهد و نکته جدیدی در آن باشد. صداهایی مثل بنان، قوامی، خوانساری، گلپایگانی و ایرج هم بودند و شجریان هم در کنار اینها حضور داشت. اینها همه خودشان بودند. کسی از کسی تقلید نمی کرد!
* اما در حال حاضر می بینیم که خیلی ها بر تقلید اصرار می کنند...
- به گفته استاد شجریان تقلید فقط در زمان شاگردی لازم است در این دوره هر درسی را که هنرجو می گیرد باید مو به مو مثل استاد تمرین کند. اما بعد که وارد عرصه خوانندگی شد باید خودش باشد: آزاد و رها. هر کسی باید از ثمره دست و حنجره و هنر خود یک اثر خلق کند و به یادگار بگذارد.
* اما امروز می بینیم که همه در مرحله تقلید متوقف می شوند. چرا؟
- عرض کردم که شاید به این دلیل که همه می خواهند شجریان بشوند! حالا شاید دلیل واقعی چیز دیگری است و ما نمی دانیم!
* آیا تدریس یک شیوه واحد را در یکنواختی صداها و آوازها دخیل نمی دانید؟
- چرا. چون همه می خواهند همین یک شیوه را یاد بگیرند. در صورتی که هر حنجره ای بافت مخصوص خود را دارد و می تواند مولد یک شیوه بدیع و تازه باشد. همه که نباید تحریر های تند و سریع شجریان را اجرا کنند. خیلی ها هم اصرار عجیبی دارند تا ست های زیر را اجرا کنند؛ در حالی که صدای آنها در آن محدوده جوابگو نیست. از آن گذشته لطف و جذابیتی که در بم خوانی وجود دارد در اوج نیست! بم خوانی هم مشکل تر است و هم گیراتر و مؤثرتر.
* یعنی این دسته از هنرجویان و خوانندگان بیش از آن که به فکر اثر گذاری باشند به فکر نشان دادن و ارائه هنر خود هستند؟
- متاسفانه بله. الان در بین هنرجویان من یک نفر هست که نت ها را تا محدوده صدای وسط و میانی خوب اجرا می کند. او در اجرای نت های میانه به بالا اصلا مشکل خواندن دارد.
آن وقت با اصرار سعی می کند بالا بخواند! به او گفته ام قدرت واقعی صدای تو در همین ده، پانزده نت است. همین را درست بخوان! یعنی دودانگ بخوان و عالی بخوان! این کار بهتر است ازاین که جیغ و دادکنی و هیچ اتفاق خوبی نیفتد!
مجموعاً بی توجهی های افراد به درست خواندن، درست شنیدن و حتی درست دیدن باعث شده تا در این چند ساله هیچ کس به جایگاه واقعی خود نرسد. هیچ صدای جدیدی به بازار نمی آید که تو بگویی آن را دوست دارم! عجیب این که ضعف های صداها هم شبیه هم است!
از نظر تدریس هم که شرایط اصلا خوب نیست. مثلا شخصی هنرجوی درجه دو و سه است اما به خودش اجازه تدریس می دهد! مرتب هم آموزشگاه تاسیس می شود.بدون مجوز و با مجوز! به هر حال مشکل تدریس موسیقی- به ویژه آواز- خیلی بالا گرفته و باید بر آن نظارت شود.
* برای مقابله با این معضل چه باید کرد؟
- یک راه این است که کانون خوانندگان افراد شناخته شده ای را که سابقه خوبی در آواز دارند به عنوان بازرس به آموزشگاه ها بفرستند تا بر کار مدرسان آواز نظارت کنند.
البته من قبلا این پیشنهاد را در هیأت مدیره کانون مطرح کردم و دوستان گفتند «سازمان گسترش» وزارت ارشاد بازرس می فرستد. اما به نظر من این سازمان از نظر فنی و تخصصی نمی تواند بر تدریس آواز نظارتی داشته باشد. اصولا اظهارنظر در مورد این که مدرس خوب درس می دهد یا نه بر عهده اهل فن است. به غیر از اینها قرار شده کانون، کلا س های ویژه ای مخصوص مدرسان راه بیندازد تا روش های تدریس را مرور کنند و انتقال دهند.
* نظرتان در مورد پدیده این سال های عرصه آواز یعنی صداسازی چیست؟
- صداسازی را بی خودی بزرگ کرده اند! فکرش را نکنید در گذشته اصلا کسی نمی دانست صداسازی چیست و آن همه خواننده خوب داشتیم و همه هم درست و اصولی می خواندند. مفهوم صحیح صداسازی این است که هنرجو صدای خود را درست از حنجره در بیاورد، صدا «تودماغی» نباشد و طبیعی به گوش برسد یا مثلا تحریرهای دهانی، مصنوعی و ساختگی نباشند.
خود من موقع تدریس ردیف به هنرجو تذکرات لازم را می دهم، مثلا این که صدای او کجاها «تودماغی» می شود یا از حنجره نیست. یا این که چگونه و با چه تکنیکی به قول استاد شجریان صدا از حنجره باید به سقف دهان بخورد. همه این ها را به هنرجو می گویم. اما می بینیم که بعضی ها یک مدت طولانی به هنر جو کشش صدا و تحریر و... را آموزش می دهند.اینها به نظرم لازم نیست. مهم آموزش ردیف است و صداسازی باید در کنار آن انجام شود.
* جالب این که محصولات دوره های صداسازی نیز همه مثل هم می خوانند و صداهایی شبیه هم دارند!
- دقیقا، چون مدرس صداسازی سعی می کند از هنرجو مدلی شبیه خودش بسازد! تازه مدرس خود نیز صدایش تقلیدی است! صداسازی به نظرم یک دکان دونبشی است که آموزشگاه ها آن را باب کرده اند. قدیم شاگرد دو خط درسی گوشه و ردیف را پس می داد و همان طور که گفتم استاد لابه لای کار ضعف صدای او را هم برطرف می کرد.مشکل بزرگ تر این که برای بعضی ها صداسازی به اشتباه جا افتاده است.یعنی فکر می کنند شخصی که صدا ندارد می تواند در این کلاس ها صدای خود را بسازد! در حالی که داشتن صدای خوب ذاتی است و اکتسابی نیست.
در واقع این تکنیک است که اکتسابی است و لازمه بارورکردن حنجره مستعد و خوب، تعلیم و پرورش نزد استاد است. خوانندگان بزرگ ما هیچ یک دوره صداسازی را نگذراندند. مثلا شجریان در مورد آقای گلپایگانی می گفت که تحریرهای او حالت بدی داشته که استاد برومند این مشکل را برای او برطرف کرده است. حاصل هم در نهایت شده آن «گلپا» یی که همه می دانند؛ با تحریرهایی که به قول شجریان نظیر آن را هیچ کس اجرا نکرده و عالی ترین تحریر هاست.
* حرف آخر
-مشکلات موسیقی فقط محدود به خوانندگی و آواز نیست. تصنیف ساز مثل قدیم اصلا نداریم و آهنگ خوب هم موجود نیست.
می بینیم که امروز همه آهنگ های قدیمی را دارند بازسازی می کنند. البته این کار در جای خود خوب است، به شرطی که درست انجام شود و حاصل اجرایی بهتر از اصل کاری باشد؛ نه این که آهنگی را که همه از آن خاطره دارند با کیفیتی پایین تر اجرا کنیم.

علی شیرازی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید