جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


قراردادهای انتقال فناوری


قراردادهای انتقال فناوری
در این مقاله ابتدا نقش فناوری در توسعه و فرایند انعقاد قراردادهای انتقال فناوری به اختصار بیان شده است. آنگاه دو مفهوم كلیدی در قراردادهای انتقال فناوری كه توجه به آنها می تواند موفقیت چنین قراردادهایی را در پی داشته باشد یعنی «‌عمق فناوری» مورد معامله و همچنین ‌‌«دامنه فناوری» كه قرارداد مورد توافق به آن پوشش داده است، مورد بررسی قرار گرفته است. سپس انواع روشها و قراردادهای انتقال فناوری براساس رویكردهای مختلف دسته بندی شده و هشت مدل از آنها توضیح داده شده اند. در انتها مقایسه كوتاهی میان انواع این قراردادها با ذكر مزایا و معایب هریك از آنها، به عمل آمده است.
● اول – فناوری عنصر كلیدی توسعه
امروزه فناوری عنصر كلیدی توسعه اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. سرمایه گذاری در ایجاد و گسترش فناوریهای جدید سالهاست كه به عنوان موتور توسعه به رسمیت شناخته شده است. فناوری می تواند كارایی و اثربخشی را افزایش دهد، زمان تولید وعرضه محصولات به بازار را كوتاه كند و نیازهای انسانی را تامین كند. باایجاد محصولات جدید و عرضه خدمات متنوع به بازار، از طریق نوآوریهای تكنولوژیك، بنگاههای اقتصادی می‌توانند فرصتهای جدیدی را برای دستیابی به رقابت پذیری و رشد به دست آورند. ظهور اقتصاد دانش محور و جهانی سازی اقتصاد به شدت این باور را تقویت كرده است كه رقابت پایدار مستلزم آن است كه شركتها، عملكرد خود را در بازار بین المللی از طریق ارتقای كارآیی، كیفیت و قابلیت اعتماد محصولات تولیدی شان افزایش دهند و این امر خود مستلزم به كارگیری فناوریهای نوین است.
● دوم – فرایند انعقاد قراردادهای انتقال فناوری
تعریف واحدی از فناوری ارائه نشده است. فناوری را می توان مجموعه ای از آگاهیها، دانشها، فنون، مهارتها، تجربیات و سازماندهی دانست كه برای تولید، تجاری سازی و بهره مندی از كالاها و خدماتی كه نیازهای اقتصادی واجتماعی را تامین می كنند، مورد استفاده قرار می‌گیرند. لازم به ذكر است كه میان فناوری محصول و فناوری فرایند می توان تفكیك قائل شد. همچنین معمولاً میان انتقال افقی و انتقال عمودی فناوری تفاوت قائل می شوند. انتقال افقی فناوری فرایندی است كه به انتقال فناوری از فعالیتهای تحقیق و توسعه (R&D) به موسسات بهره بردار از نوآوری منجر می گردد. انتقال عمودی فناوری، فرایند حركت فناوری از یك هدف یا محل به هدف یا محلی دیگر است. انتقال بین المللی فناوری در قالب قراردادهای انتقال فناوری و سایر شیوه‌ها از این نوع است. در این مفهوم، انتقال فناوری فرایندی است كه به وسیله آن دانش مربوط به تغییر ورودیها به خروجیهای رقابتی، به وسیله یك موسسه از منبعی در كشوری دیگر به دست می آید. انتقال فناوری بین المللی از كانالها و مكانیسم های متفاوتی، اعم از رسمی و غیررسمی، امكان پذیر است.
فرایند انتخاب و مذاكره برای انتقال فناوری را می توان به طور خلاصه شامل مراحل زیر دانست:
۱ – تعیین راهبرد تكنولوژیك در بنگاه؛
۲ – كسب اطلاعات از فناوری و بازار فناوری؛
۳ – توجه به معیارهای انتخاب مناسب‌ترین فناوری؛
۴ – ملاحظه شرایط حقوقی و قراردادی كه فرایند مذاكره را شكل می دهد؛
۵ – انعقاد نهایی قراردادهای انتقال فناوری و اجرای آن.
● سوم – عمق فناوری و دامنه انتقال
انتقال فناوری كه به دقت انتخاب شده، به ویژه در كشورهای در حال توسعه، می تواند سطح تكنولوژیك این كشورها را ارتقا دهد. در این باره باید میان گام كوتاه تر(SHORTER RUN) و گام بلندتر (LONGER RUN) تمایز قائل شویم. در حركت كوتاه تر، انتقال فناوری، بنگاه دریافت كننده را قادر می سازد كه ظرفیت تولید خود را نوسازی كند. در صورت تحقق نوآوریهای تولیدی، محصولات جدیدی ممكن است ساخته شوند یا كیفیت محصولات فعلی ارتقا یابد. این روش می تواند باعث به روزشدن محصولات تولیدی شود كه آثار مثبتی برای مصرف كنندگان نهایی در داخل كشور یا مصرف كنندگان صنعتی خواهد داشت و حتی شاید ظرفیت رقابتی شركت را در بازارهای بین المللی بالا ببرد. در زمینه نوآوریهای فرایندی، بنگاه دریافت كننده فناوری به فناوریهای جدیدی دست می یابد كه او را قادر می سازد تا كارایی محصولات جدید را بهبود ببخشد و عملكرد انها را به روز كند و یا حتی در صورت ادغام با نوآوریهای محصولی، ممكن است به ساخت نسلهای جدیدی از محصولات منجر شود.
اما برای دستیابی به تاثیرگذاری شدید انتقال فناوری در توسعه فناوری داخلی، اتخاذ راهبرد «گام بلندتر» ضروری است، زیرا كه افزایش ظرفیت تولید الزاماً به ارتقای تكنولوژیك كشورها و موسسات صنعتی منجر نمی شود. این رویكرد به مسئله ایجاد قابلیت در شركتهای داخلی برای دست و پنجه نرم كردن و رقابت با تغییرات و نفوذ تكنولوژیك در بافت صنعت ملی، می پردازد.
گستره و دامنه انتقال فناوری نیز در قراردادهای مختلف با یكدیگر تفاوت دارند. در برخی از قراردادها انتقال فناوری صرفاً در حد دانش فنی ساخت یك محصول مشخص یا بازسازی یك خط تولید قدیمی است در حالی كه برخی از قراردادها از جامعیت بیشتری برخوردار هستند. در شكل شماره ۱ اجزا و عناصر یك قرارداد انتقال فناروی جامع نمایش داده می شود.
از نظر عمق فناوری دریافتی جریان انتقال فناوری را می توان به سه مسیر تقسیم كرد. این سه مسیر در شكل شماره۲ ترسیم شده اند.
مسیر الف شامل خرید كالاهای سرمایه‌ای و خدمات فنی است كه توان یك شركت محلی را برای ساخت برخی محصولات توسعه می دهد. استفاده از این روش مستلزم تاسیس یك كارخانه جدید یا نوسازی یك كارخانه موجود است. طبعاً این مسیر نمی تواند دریافت كننده فناوری را برای بهره برداری كارآمد از تجهیزات یا تغییر در فناوری توانمند كند.
مسیر ب واگذاری و عرضه مهارتها و دانش فنی لازم برای بهره برداری (راه‌اندازی) و تعمیر و نگهداری می‌شود. انواع مختلفی از دانشهای فنی برای بهره‌برداری و نگهداری یك فرایند تولیدی جدید یا تغییر یافته ضروری است. مسیر ب از دو طریق تحقق می‌یابد:
اول : اطلاعات مدون شده در دستورالعملها، جداول، فرمولها و غیره.
دوم : از طریق آموزش و هدایت عملی كه می تواند به ارتقای سرمایه های انسانی دریافت كننده فناوری منجر گردد.
مسیر ب نیز نمی تواند دریافت كننده را در جایگاهی قرار دهد كه قادر به تحول و تغییر در فناوری شود.
مسیر پ دربرگیرنده دانش، آگاهی و تخصصهایی است كه برای اجرای تغییر و تحولات تكنولوژیك ضرورت دارد. این مسیر عمیق ترین سطح دانش فناوری را شامل می گردد كه فراتر از دانش بهره برداری و نگهداری است. مسیر پ شامل دو جریان اصلی است. جریان اول متضمن دانش لازم برای درك اصول اساسی فرایندهای تولید، طراحی محصول و مواد مصرفی است كه معمولاً به آن «دانش چرایی» (KNOW- WHY) می گویند. این نوع از دانش، دریافت كننده را برای بهبود و ارتقای سیستم تولید توانمند می كند. جریان دوم شامل انواع خاصی از تخصصهای لازم برای اعمال اصول و قواعد ضروری طراحی و اجرای تغییرات تكنولوژیك است. مسیر پ دریافت كننده را در طولانی مدت قادر بر همراهی با تحولات تكنولوژیك خواهد كرد.
● چهارم – انواع روشها و قراردادهای انتقال فناوری
ابزارها، شیوه ها و روشهای مختلفی برای دریافت و كسب فناوری از خارج وجود دارد. این روشها را می توان از یك منظر به روشهای تجاری، قراردادی و رسمی از یك طرف و روشهای غیرتجاری، غیرقراردادی و غیررسمی از طرف دیگر تقسیم كرد (جدول ۱). همچنین ابزارهای انتقال فناوری از نظر جامعیت و تاكید بر جنبه های ملموس و غیرملموس فناوری نیز قابل تقسیم هستند.
جامع ترین روش دریـــافت فناوری، سرمایه گذاری مستقیم خارجی(FDI) است. سرمایه گذاری مستقیم خارجی نه تنها فناوری، بلكه مهارتهای مدیریتی، ارتباط با بازار و همین طور سرمایه را با خود به همراه می آورد. ابزار جامع دیگری نیز وجود دارد كه همانا قراردادهای «ساخت، بهره برداری و انتقال»، (BOT) نام دارند. درBOT طرفهای خارجی كارخانه ها یا دیگر پروژه های بزرگ و زیربنایی را می‌سازند، مدیریت می كنند و مورد بهره‌برداری قرار می دهند تا زمانی كه سرمایه گذاری آنها را جبران كند. روشهایی همچون قرارداد سازنده تجهیزات اصلی (OEM) ، قرارداد سازنده طراحی اصلی (ODM) و پیمانكاریهای فرعی برای ساخت قطعات نیز شیوه هایی برای انتقال فناوری محسوب می گردند. در پیمانكاری فرعی دست كم مشخصات فنی واگذار می‌شود. گاهی اوقات متدهای تولید، دانش فنی و كمكهای فنی نیز عرضه شده و انواع خاصی از تجهیزات تولیدی و اجزا و مواد ورودی نیز طراحی می‌شوند.
● انواع روشهای انتقال فناوری
الف – روشهای غیرتجاری، غیرقراردادی و غیررسمی
۱ – تقلید، كپی سازی و مهندسی معكوس؛
۲ – آموزش؛
۳ – مطالعه اسناد اختراع؛
۴ – مطالعه كتب و مقالات؛
۵ – استخدام متخصصان كلیدی خارجی؛
۶ – جاسوسی صنعتی؛
۷ – تحصیل در دانشگاههای خارجی؛
۸ – بازدید از نمایشگاهها و كارخانجات.
ب – روشهای تجاری، قراردادی و رسمی
۱ – قرارداد لیسانس اختراع؛
۲ – قرارداد لیسانس دانش فنی؛
۳ – قرارداد لیسانس علامت تجاری؛
۴ – قرارداد لیسانس كپی رایت؛
۵ – قرارداد فرانشیز و توزیع؛
۶ – قرارداد سرمایه گذاری مشترك؛
۷ – قرارداد پروژه آماده بهره برداری؛
۸ – قرارداد تحقیق و توسعه؛
۹ – قرارداد طراحی و خدمات مهندسی؛
۱۰ – قرارداد خدمات مدیریت؛
۱۱ – قرارداد همكاری فنی؛
۱۲ – قرارداد خدمات فنی؛
۱۳ – قرارداد مشاوره؛
۱۴ – قرارداد ساخت، بهره برداری و انتقال؛
۱۵ – قرارداد سازنده با طراح اجزاء اصلی؛
۱۶ – قرارداد پیمانكاری فرعی؛
۱۷ – قراردادهای خرید كالاهای سرمایه‌ای؛
۱۸ – سرمایه گذاری مستقیم خارجی؛
۱۹ – قرارداد بازسازی و نوسازی؛
۲۰ – قرارداد تعمیر و نگهداری؛
۲۱ – كسب و ادغام؛
۲۲ – اتحاد استراتژیك؛
۲۳ – قراردادهای مربوط به رایانه (نرم افزار یا سخت افزار)؛
۲۴ – قراردادهای مهندسی، تامین و ساخت؛
۲۵ – قراردادهای تجارت متقابل (بای بك).● پنجم – آشنایی با برخی از قراردادهای انتقال فناوری
در اینجا هشت نوع قرارداد انتقال فناوری به اختصار معرفی می شوند. لازم به یادآوری است كه این قراردادها كمتر به صورت مستقل و خالص مورد استفاده قرار می گیرند و معمولا باتوجه به اوضاع و احوال، تركیبی از چند روش در قالب یك قرارداد انتقال فناوری دورگه (HYBRID) مورد بره برداری قرار می‌گیرد.
۱ – خرید حق اختراع (یا سایر حقوق مالكیت صنعتی):
یكی از ساده ترین شكلهای انتقال فناوری، خرید كامل حقوق انحصاری مربوط به یك اختراع ثبت شده از مالك آن است. وقتی كه تمامی حقوق انحصاری یك اختراع ثبت شده بدون هیچ گونه محدودیت زمانی یا دیگر شرایط از سوی مالك آن اختراع ثبت شده به فرد یا شخص حقوقی دیگر، منتقل می شود، می گویند این حقوق «واگذار» شده است. این شیوه واگذاری در قوانین بسیاری از كشورها به رسمیت شناخته شده است. این روش همچنین در مورد واگذاری حقوق انحصاری مربوط به نمونه های اشیای مصرفی، طرحهای صنعتی و علائم تجاری و دیگر انواع مالكیتهای صنعتی استفاده می شود.
۲ – قرارداد پروانه بهره برداری (لیسانس): دومین شیوه حقوقی، از طریق پروانه بهره برداری است یعنی صدور مجوز از سوی مالك یك اختراع ثبت شده به فرد یا شخص حقوقی دیگر، (در یك كشور و برای دوره زمانی اعتبارحقهای مربوط به آن اختراع) برای اجرای یك یا چند عملی كه به وسیله حقوق انحصاری مربوط به حق اختراع ثبت شده مورد نظر، در آن كشور، پوشش داده می شوند. وقتی كه این اجازه صادر می شود «پروانه بهره‌برداری» اعطا شده است.
یادآوری می شود كه اقدامات موصوف ساختن یااستفاده از محصولی است كه شامل آن اختراع می شود یا ساختن محصولاتی به وسیله فرایندی است كه شامل آن اختراع می گردد، یااستفاده از فرایندی است كه آن اختراع را در بر می‌گیرد. مفهوم «پروانه بهره برداری» (لیسانس) نیز در قوانین بسیاری از كشورها به رسمیت شناخته شده است. این روش در مورد انواع دیگر مالكیتهای صنعتی هم مورد استفاده قرار می گیرد.
۳ – قرارداد دانش فنی: سومین روش از روشهای سه گانه اصلی حقوقی برای انتقال و به دست آوردن فناوری به دانش فنی مربوط می شود. در صورتی كه شروط مربوط به دانش فنی در یك نوشته یا سند مجزا و متمایز ارائه گردد آن سند یا نوشته معمولا «قرارداد دانش فنی» نامیده می شود. از طریق چنین شروطی، یك طرف یعنی عرضه كننده دانش فنی، متعهد می گردد تا دانش فنی را برای استفاده به طرف دیگر یعنی گیرنده دانش فنی، انتقال دهد.
دانش فنی ممكن است به شكل ملموس، انتقال داده شود. اسناد، عكسها، نقشه ها (اوزالید)، كارتهای رایانه ای و میكروفیلم، در میان سایر موارد، نمونه‌هایی از شكلهای ملموس هستند. مثالهای از دانش فنی كه ممكن است در چنین شكلهایی منتقل شوند، عبارتند از: نقشه های مهندسی ساختمان یك كارخانه، طرحهای جانمایی تجهیزات در كارخانه، ترسیمات یا نقشه های اوزالید ماشین آلات، فهرستهای قطعات منفصل، كتابچه های راهنما یا دستورالعملهای به كارگیری ماشین آلات یا مونتاژ قطعات، فهرستها و مشخصات مواد جدید، محاسبات زمانی كارگر و ماشین، نمودار جریان كار، دستورالعملهای بسته بندی و انبارداری، گزارشهای مربوط به پایداری و شرایط محیطی و شرح شغلهای مربوط به كاركنان فنی و متخصص. این دانش فنی در شكل ملموس، گاهی اوقات «اطلاعات با داده های فنی» نامیده می‌شود.
دانش فنی همچنین ممكن است در شكل غیرملموس منتقل شود. نمونه هایی از این شكل، این است كه یك مهندس از سوی عرضه كننده دانش فنی، فرایندی را برای مهندسی از سوی پذیرنده دانش فنی، توضیح دهد یا یك مهندس ساخت و تولید از طرف پذیرنده دانش فنی، خط تولید شركت عرضه كننده را بازدید كند. مثال دیگر، آموزش فنی كاركنان دریافت كننده دانش فنی در كارخانه دریافت كننده یا در شركت عرضه كننده، است. دانش فنی در شكل غیرملموس از طریق به نمایش گذاشتن یا ارائه مشاوره در زمینه تولید یا دیگر عملیات اجرایی، گاهی اوقات «خدمات فنی» نامیده می‌شود. دانش فنی در شكل غیرملموس از طریق آموزش فنی گاهی اوقات «دستیاری فنی» نامیده می شود. وقتی دانش فنی در شكل غیرملموس، شامل هدایت عملی عملیات ساخت و تولید یا عملیات دیگری از قبیل طراحی یا مدیریت مالی و پرسنلی یا بازاریابی، باشد. بعضا «خدمات مدیریتی» نامیده می‌شود.
۴ – فروش و واردكردن كالاهای سرمایه‌ای: انتقال و به دست آوردن تجاری فناوری با فروش، خرید و واردكردن تجهیزات و دیگر كالاهای سرمایه ای صورت می گیرد. ماشین‌آلات و ابزارهای لازم برای ساخت محصولات یا اجرای فرایندها نمونه هایی از تجهیزات سرمایه است. مواد خام از قبیل نفت تصفیه نشده یا اسیدفسفریك را نیز می توان جز كالاهای سرمایه ای به حساب آورد كه اگرچه این مواد به عنوان محصول شناخته می شوند، ولی در عین حال برای تولید دیگر محصولات از قبیل گازوئیل یا كودشیمیایی حسب مورد ضرورت دارند. به همین ترتیب، كالاهای واسطه‌ای همچون پنبه، نخ های پلی استر یا پارچه و چرم، كه برای تولید لباس استفاده می شوند و اجزا و قطعاتی مانند تایر، باطری، رادیاتور و موتور كه برای تولید خودرو، مونتاژ می شوند را نیز می‌توان كالاهای سرمایه به حساب آورد كه برای ساختن دیگر محصولات، مورد نیاز هستند.
۵ – امتیاز فعالیت تجاری و توزیع: «امتیاز فعالیت تجاری» یا «توزیع» توافقات تجاری هستند كه به وسیله آنها شهرت، اطلاعات فنی و تجربه یك طرف، با سرمایه طرف دیگر با هدف فروش كالا یا ارائه خدمات مستقیم به مصرف كننده، تركیب می شود. كالاهای مورد بحث ممكن است همچون اسباب و وسایل خودروها یا خانه، با دوام باشند یا مانند غذای آماده یا نوشیدنیها، مصرفی باشند. خدمات ممكن است شامل اجاره دادن وسایل سرمایه ای همچون خودرو، كامیون یا وسایل برقی گردد و یا هتلداری، تسهیلات خشك شویی یا خدمات منشی گری را هم شامل شود.
نمایندگی فروش چنین كالاها و خدماتی معمولا از علامت تجاری یا خدماتی یا یك نام تجاری و یا نماد یا طرح خاص كالاها یا خدمات استفاده می كند. صدور مجوز برای استفاده از چنین علائم یا نامهایی توسط مالك آنها معمولا با عرضه دانش فنی توسط آن مالك به شكلهای مختلف، اعم از اطلاعات فنی، خدمات فنی، همكاری فنی و خدمات مدیریتی در رابطه با تولید، بازاریابی، تعمیر و نگهداری و اداره كردن، تركیب می شود.
۶ – توافقات مشاوره: كمك از سوی یك مشاور یا شركت مشاوران كه خدمات مشاوره یا دیگر خدمات را ارائه خواهند داد در رابطه با طرح ریزی یك فناوری واگذارشده و برای دریافت واقعی آن، می تواند مفید باشد. چنین توافق تجاری نه تنها به دریافت فناوری كمك می كند بلكه تجربه حاصله و دروسی كه به هنگام درگیری با موضوع و كاركردن با مشاور یا شركت مشاوران فرا گرفته می شود دانش با ارزشی است كه می تواند به اجرای بهتر پروژه آتی كمك كند.
در زمینه طرح ریزی، دریافت مشاوره و خدمات ممكن است به نحوه انتخاب محصولی كه قرار است ساخته شود یا بهبود پیدا كند و به فناوری مورداستفاده، به سرمایه مورد نیاز، به نوع سازماندهی تجاری یا دیگر موضوعهای مربوط به تاسیس یك واحد تجاری و به تناسب هریك از آنها با هدف یا اهداف مورد نظر مربوط شود.
خدمات مشاوره ای ممكن است اجرای یك پروژه را نیز در بربگیرد. خدمات «طراحی و مهندسی» یك نمونه رایج است. چنین خدماتی موارد زیر را در بر می گیرد: آماده كردن یك نقشه برای محل كارخانه، طرح ساختمان كارخانه، طرح ماشین آلات یا دیگر تجهیزات، آماده كردن اسناد مناقصه برای ساختن ساختمان یا تجهیزات كارهای مهندسی ساختمان، ارزیابی پیشنهادات و توصیه در زمینه واگذاری پیمانكاریها، نظارت بر ساختن كارخانه، شامل نصب تجهیزات، نظارت بر راه اندازی و تست كردن تجهیزات، اتخاذ تصمیم در مورد كاركرد فرایند مورد استفاده، دادن مشاوره در مراحل اولیه در مورد طرز كار تجهیزات خاص یا كل كارخانه.
یك یا چند مشاور یا شركتهای مشاوره‌ای ممكن است در ارائه خدمات مورد بحث شركت داشته باشند. اما معمولا هر مشاور یا شركت مشاوره ای در نوع خاصی از خدمات تخصص دارد از قبیل: طرح ریزی سرمایه گذاری، طراحی و مهندسی، آثار زیست محیطی، بازاریابی یا مدیریت و سازماندهی تجاری، به یك معنا، خدمات مشاوره ای نوعی از دانش فنی است. بنابراین، خدمات مزبور می تواند در چهارچوب یك قرارداد دانش فنی مخصوصا در قراردادها و توافقات خدمات فنی، قرار گیرد.
۷ – پروژه كلید در دست (آماده بهره‌برداری): در موارد خاص، دو یا چند توافق تجاری و قاعدتاٌ شیوه های حقوقی منبعث از آنها، ممكن است طوری تركیب شوند، كه طبق آنها طرح ریزی، ساخت و اجرای یك كارخانه، به یك عرضه كننده فناوری یا به تعداد بسیار محدودی از عرضه كنندگان فناوری، سپرده شود. بنابراین «پروژه آماده به كار» می تواند شامل ترتیبات جامعی از شیوه های حقوقی خاصی باشد كه به وسیله آنها یك طرف متعهد می شود تا یك كارخانه صنعتی را كه منطبق با استانداردهای اجرایی پذیرفته كار می كند به طور كامل به كار فرمایش (دریافت كننده فناوری) تحویل دهد. معمولا در یك پروژه آماده به كار یك طرف متعهد می شود نسبت به طراحی كارخانه صنعتی و ارائه اطلاعات فنی برای به كار انداختن آن به موكلش اقدام كند. در حالت اخیر ممكن است علاوه براین برای كسب حقوق فناوری مزبور در كارهای مهندسی عمران و برای تدارك خدمات و كمكهای فنی مربوط به ساخت كارخانه، خرید و نصب تجهیزات، مواد خام یا اجزا و قطعات، آموزش مهارتی و نظارت بر راه اندازی كارخانه، ترتیبات تكمیلی در نظر گرفته شود. این طرح «كلید در دست» نامیده می شود به این خاطر كه نتیجه نهایی پروژه این است كه كلید در كارخانه صنعتی آماده به كار به كارفرما، تحویل داده می شود. این یك اقدام نمادین برای اعلام به اتمام رسیدن وظایف توافق شده میان طرفین است.۸ – توافقات سرمایه گذاری مشترك: سرمایه گذاری مشترك دارای دو شكل اصلی است، شركت سرمایه گذاری مشترك و سرمایه گذاری قراردادی.
شركت سرمایه گذاری مشترك توافقی است كه به وسیله آن یك شخص حقوق مستقل براساس توافق یك یا چندطرف، ایجاد می شود. طرفین متعهد می شوند پول یا دیگر منابع مالی متناسب با سهمشان را در دارائیها یا دیگر سرمایه های آن موسسه حقوقی، تامین كنند. این موجودیت حقوقی معمولا به صورت یك شركت با مسئولیت محدود تاسیس می شود و مستقل از هریك از طرفینی است كه در ایجاد آن مشاركت كرده اند. این شركت مالك منابعی می شود كه توسط هرطرف عرضه شده است. یعنی هریك از طرفها، «مایملكی» در شركت دارند.
از طرف دیگر، سرمایه گذاری مشترك قراردادی، ممكن است در مواردی كه تاسیس یك شخصیت حقوقی مستقل ضرورتی نداشته باشد یا وقتی كه ایجاد چنین موجودیتی امكان پذیر نباشد، مورد استفاده قرار گیرد. این امر در مواردی صادق است كه پروژه موردنظر، شامل یك وظیفه یا فعالیت محدود گردد یا برای زمان محدودی باشد یا در شرایطی باشد كه قوانین كشوری كه این عملیات تجاری در آن انجام می شود، مالكیت اموال توسط بیگانگان را به رسمیت نشناسد. روابط میان طرفین در قرارداد یا توافقنامه ای كه میان آنها منعقد می شود، تنظیم می گردد.
شیوه های حقوقی متفاوتی برای انتقال تجاری و دریافت فناوری می تواند در هریك از انواع ترتیبات سرمایه گذاری مشترك مورد استفاده قرار گیرد. واگذاری حقوق انحصاری یك نوآوری ثبت شده، یك مدل كاربردی، صنعتی یا علامت تجاری به وسیله یكی از شركا می تواند میزان آورده آن شریك در سرمایه شركت سرمایه گذاری مشترك محسوب شود. البته این امكان نیز برای یكی از شركا وجود دارد كه یك پروانه بهره برداری مربوط به یك اختراع ثبت شده یا دیگر موضوعات مالكیت صنعتی یا عرضه دانش فنی را به عنوان بخشی از آورده خود به شركت سرمایه گذاری مشترك، اعطا كند. اما معمولا چنین پروانه یا عرضه دانش فنی در یك یا چند شكل، موضوع یك یا چند قرارداد خواهد بود كه پس از تشكیل شركت سرمایه گذاری مشترك، منعقد می گردد، این قراردادها میان یكی از شركا به عنوان انتقال دهنده فناوری مورد بحث و شركت سرمایه گذاری مشترك منعقد خواهد شد. از طریق چنین قراردادهایی فناوری موصوف می تواند به شركت سرمایه گذاری مشترك منتقل گردد كه بدین ترتیب شركت وسایل لازم جهت انجام وظایفش را به دست می آورد.
● ششم – مقایسه قراردادهای انتقال فناوری
كشورهای مختلف برای كسب فناوری از خارج، روشهای متنوعی را همچون ، OEM , FDI و قرارداد لیسانس انتخاب كرده اند. به عنوان مثال، ژاپن غالبا از قرارداد لیسانس و خدمات تكنولوژیك استفاده می كند، تایوان بیشتر ازOEM و دیگر انواع پیمانكاری فرعی و سنگاپور و مالزی ازFDI استفاده برده اند.
تفاوتهای روشنی میان این روشها وجود دارد. هریك از آنها مزایا و معایبی دارند. سرمایه گذاری مستقیم خارجی FDI صرفا مستلزم مهارت و توانمندیهای مقدماتی و بنیادین است ولی در مقابل موجب جلب سرمایه، مهارتهای مدیریتی، اتصال به بازار و دریافت فناوری است. اما در عین حال تصمیم‌گیریهای مدیریتی در اختیار طرف خارجی می گیرد و طرف دیگر از این جهت فارغ البال خواهد بود. اگر هزینه كارگر افزایش یابد، سرمایه گذاران خارجی ممكن است به سمت كشورهایی كه دستمزد كارگر پایین تر است بروند. سرمایه گذاران مستقیم خارجی معمولا در شركتهای محلی وابسته به خود، برای دستیابی عمیق به فناوری سرمایه گذاری نمی كنند مگر اینكه شركت وابسته، مركز جهانی تولید برخی محصولات باشد.
قراردادهای سازنده تجهیزات اصلی OEM و دیگر انواع پیمانكاری فرعی در سطحی گسترده برای دستیابی به فناوری و بازار مورد استفاده قرار می گیرند. قرارداد OEM سطوح مختلفی از انتقال فناوری، از نقشه ها و مشخصات محصولات تا عرضه ماشین آلات تولیدی، دانش فنی، مواد اصلی ورودی و آموزش كاركنان را در بر می گیرد. قرارداد OEM در بسیاری از موارد با واگذاری پروانه بهره برداری (لیسانس) همراه است. قراردادهای پیمانكاری فرعی در ژاپن گاهی اوقات با تامین مالی و همكاری فنی نیز همراه است. شركتهایی كه كار مونتاژ را انجام می‌دهند گاهی اوقات به منظور تدارك تجهیزات ساخت قطعات مورد نیاز، منابع مالی لازم را نیز تامین می كنند.
قرارداد OEM مستلزم آن است كه شركتهای موجود، دارای سرمایه و ظرفیتهای مدیریتی لازم از جمله توان مدیریت تولید، باشند. اگر بازار فروش محصول وجود داشته باشد، خطر شروع فعالیت كم است اما حاشیه سود نیز پایین خواهد بود. تصمیمات مدیریت پیمانكار فرعی، بر نحوه مدیریت دریافت كننده پیمان تا حد زیادی تاثیر می‌گذارد. یك تولیدكننده در قالب قرارداد OEM، انگیزه لازم را برای حركت به سوی قرارداد ساخت طراحی اصلی ODM و قرارداد ساخت علامت تجاری اصلی(OWNBRAND MANUFACTURING) یعنی OBM دارد تا حاشیه سود خود را افزایش دهد و استقلال در مدیریت را نیز به دست آورد. احتمال رشد و توسعه بعدی بسیار محتمل است.
قرارداد لیسانس با خود فقط فناوری می‌آورد. گاهی اوقات قرارداد لیسانس صرفا به معنی پرداخت حق امتیاز(ROYALTY) است. در این حالت، شركتی كه توان ساخت محصولی خاص را دارد و نیازی به دریافت اطلاعات اضافی هم ندارد، به موجب قرارداد لیسانس فقط حق امتیاز می دهد زیرا حق اختراع در اختیار شركتی دیگر است. قرارداد لیسانس، مستلزم مدیریت سطح بالا و ظرفیت زیاد كسب فناوری در شركت دریافت كننده لیسانس است. حتی در صورتی كه همكاری فنی در قرارداد لیسانس پیش بینی شده باشد، باز هم دریافت كننده لیسانس بایستی به بازار دسترسی داشته باشد و یا این دسترسی را ایجاد كند و همه خطرات كسب و كار را نیز متقبل شود. از آنجایی كه دریافت كننده لیسانس در مدیریت استقلال دارد، انگیزه بالایی برای تلاش در جهت توسعه فناوری و رشد دارد.
انتخاب راهبرد دریافت فناوری به قابلیتهای تكنولوژیك كشور دریافت‌كننده بستگی دارد. همانگونه كه در بالا اشاره شد، سرمایه گذاری مستقیم خارجی(FDI) قابلیت تكنولوژیك كمتر و منابع مدیریتی ضعیف تری را می طلبد در حالی كه قرارداد لیسانس مستلزم قابلیت و ظرفیت تكنولوژیك بالایی است.
همچنین زمانی كه یك كشور، توسعه تكنولوژیك و صنعتی خود را آغاز می‌كند نیز در انتخاب راهبرد انتقال فناوری اش تاثیر می گذارد. در ابتدا نقش طرفهای خارجی كمتر بود. در زمانهای گذشته، حمایت از صنایع داخلی از منظر محیط اقتصادی سیاسی بین المللی ساده تر بود و دستیابی سریع به منابع و حمل و نقل محصولات به خاطر رشد ناكافی وسایل ارتباطاتی و حمل ونقل، مشكل بود. بنابراین، قرارداد لیسانس، مشروط به اینكه كشور دریافت كننده لیسانس قابلیت تكنولوژیك مشخصی برای كسب فناوری داشته باشد، راهبرد انتخابی مطلوبی محسوب می شد. اما در حال حاضر وضعیت تغییر كرده است. بازار بین المللی واحدی بر پایه سازمان تجارت جهانی و در اثر توسعه ارتباطات و صنعت حمل ونقل، پدیدار شده است و حمایت از بازار داخلی برای پروراندن قابلیت تكنولوژیك محلی (ملی) مشكل تر شده است. به علاوه، دسترسی به بازار بین المللی، مستلزم دستیابی به اطلاعات مربوط به نیاز مشتری فناوری و عرضه‌كننده هاست.
علاوه بر اینها، دریافت لیسانس از خارج مشكل شده است. شركتهای فعال در كشورهای توسعه یافته از یك سو تمایلی به انتقال صرف فناوری ندارند. آنها ترجیح می دهند محصولاتشان را خودشان صادر كنند یا در كشورهای دیگر برای كسب سود سرمایه گذاری كنند. به علت وجود محیطی عالی برای رقابت امكان مدیریت تجارت و راهبری كسب و كار در سطح جهانی ساده تر شده است. از سوی دیگر، شركتهای فعال در كشورهای در حال توسعه، ترجیح می دهند كه به سرعت وارد بازار بین المللی شوند. بنابراین، سرمایه‌گذاری خارجی (FDI) و OEM)) و دیگر انواع پیمانكاری فرعی در حال حاضر استراتژی مناسب تری به نظر می رسد.
●● جمع بندی
باوجود همه چالشهای پیش روی كشورهای در حال توسعه، دریافت و جذب فناوری، گزینه ناگزیر آنها برای دستیابی به توسعه و رشد اقتصادی، خلق ثروت و اشتغال زائی است. در این مسیر، ابزارها، روشها، كانالها و قراردادهای انتقال فناوری بسیار متنوع بوده و گستره وسیعی را پیش روی بنگاههای اقتصادی و صنایع می گذارند. درك صحیح هر یك از این ابزارها و شناخت معایب و مزایای هركدام می‌تواند قدرت تصمیم گیری مدیران را برای انتخاب گزینه های مناسب بالا ببرد.
منابع و ماخذ
۱ – MANAGEMENT OF TECHNOLOGY, SELECTED DISCUSSION PAPERS PRESENTED AT THE VIENNA GLOBAL FORUM, ۲۹-۳۰ MAY ۲۰۰۱, UNIDO, VIENNA ۲۰۰۲.
۲ – MANUAL ON TECHNOLOGY TRANSFER NEGOTIATION, UNIDO, VIENNA, ۱۹۹۶.
۳ – WIPO INTELLECTUAL PROPERTY, HANDBOOK, POLICY, LAW AND USE, JENEVA ۲۰۰۱.
۴ – هداوند، مهدی، «حقوق مالكیت فكری و حقوق رقابت»، فصلنامه اقتصاد سیاسی، سال دوم، شماره پنجم، بهار ۱۳۸۳.
۵ – هداوند، مهدی، «حقوق مالكیت صنعتی و قراردادهای لیسانس» ماهنامه تدبیر، شماره ۱۵۸.
مهدی هداوند : دانشجوی دكتری حقوق
منبع : ماهنامه تدبیر


همچنین مشاهده کنید