جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

معاونت ظلم


معاونت ظلم
همانطوری که ظلم حرام است، دوستی با ظالم و معاونت آن نیز حرام است.
این مطلب از نظر دلیل عقل و شرع مسلّم است همانطوری که ظالم قبیح است معاونت ظالم نیز قبیح است. چرا که اگر ظالم تقویت نشود به تنهائی کاری از او ساخته نیست و اینجا است که امام صادق (علیه‌السلام) به دوستان خود چنین می‌فرماید: اگر شما اطراف بنی‌امیه جمع نشده بودید حق ما را از بین نمی‌بردند. (بحار، ج ۷۵، ص ۳۷۵)
حال توجه شما عزیزان را به این آیات و روایت جلب می‌نمائیم:
۱) هر وقت کسانی را که آیات ما را استهزاء می‌کنند مشاهده کردی از آنها روی‌ بگردان یا به سخن دیگر بپرداز و اگر شیطان از یاد تو برد، به محض توجه پیدا کردن با (این) جمعیت ستمگر منشین.
(وَ اِذٰا رَأَیْتَ الَّذینَ یَخُوضُونَ فی ٰایٰاتِنٰا فَاَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّیٰ یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ وَ اِمّٰا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطٰانُ فَلٰا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْریٰ مَعَ الْقَوْمِ الظّٰالِمینَ) (سورهٔ انعام، آیهٔ ۶۸)
۲) شما مؤمنین هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست باشید وگرنه آتش کیفر آنان شما را خواهد گرفت.
(وَلٰا تَرْکَنُوا اِلَی الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النّٰارُ) (سورهٔ هود، آیهٔ ۱۱۳)
۳) از پیامبر اکرم (صلّی‌‌الله علیه وآله وسلم) نقل شده:
هنگامی که قیامت برپا شود منادی می‌گوید: کجا هستند ستمکاران وکمک‌کاران آنها (این ندا شامل این افراد نیز می‌شود) کسی که دواتی را برای ظالم آماده کرده، یا کیسه‌ای را دوخته و یا قلمی را تراشیده باشد، پس آنها را با ستمکاران محشور کنید.
(اِذٰا کٰانَ یَوْمُ الْقِیٰمَهِٔ نٰادیٰ مُنٰاد اَیْنَ الظَّلَمَهُٔ وَ اَعْوٰانُهُمْ مَنْ لٰاقَ لَهُمْ دَوٰاهًٔ اَوْ رَبَطَ لَهُمْ کیساً اَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّهَٔ قَلَمٍ فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُمْ) (بحار، ج ۷۵، ص ۳۷۲)
۴) ابن سنان می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که فرمود:
کسی که کمک کند ظالمی را بر علیه مظلومی، همیشه در غضب خداوند بزرگ است تا اینکه کمکش از از ظالم بردارد.
(مَنْ اَعٰانَ ظٰالِماً عَلیٰ مَظْلُومٍ لَمْ یَزَلِ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَیْهِ سٰاخِطاً حَتّٰی یَنْزَعَ عَنْ مَعُونَتِهِ) (بحار، ج ۷۵، ص ۳۷۳-۳۷۷)
۵) از پیامبر اکرم (صلّی‌الله علیه وآله وسلم) نقل شده:
کسی که قدمی بردارد با ظالمی تا اینکه او را کمک کند و در حالی که می‌داند او ظالم است پس (در حقیقت) از اسلام خارج شده است.
(مَنْ مَشیٰ مَع‌َ ظٰالِمٍ لِیُعینَهُ وَهُوَ یَعْلَمُ اَنَّهُ ظٰالِمٌ فَقَدْ خَرَجَ مِنَ اْلاِسْلٰامِ) (بحار، ج ۷۵، ص ۳۷۳-۳۷۷)
۶) و از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده که فرمود:
ظالم و کسی که به او کمک می‌کند و نیز کسی که راضی به کار او است هر سه (در گناه) شریکند.
(اَلْعٰامِلُ بِالظُّلْمِ وَالْمُعینُ لَهُ، وَالرّٰاضی بِهِ شُرَکٰأءُ ثَلٰاثٍ) (بحار، ج ۷۵، ص ۳۷۳-۳۷۷)
۷) از امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) نقش شده که می‌فرمود:
حقیقت دین همان حب و بغض است (سپس برای استشهاد کلام خویش به جریان ناقهٔ صالح تمسک فرمودند) که شخصی او را پی کرد (و تیر انداخت) و او را کشت) اما به خاطر رضایت بقیهٔ عذاب به همه نازل شد، هنگامی که امام عادل ظاهر شود کسی که به حکم او راضی باشد و او را به خاطر عدالتش کمک کند پس او است دوست او و هنگامی که امام ظالمی ظهور کند پس کسی که راضی به حکم او باشد و او را کمک کند بر ستمش، پس او دوست او است.
(اِنَّمٰا هُوَالرِّضٰا وَالسَّخَطُ وَاِنَّمٰا عَقَرَالنّٰاقَهَٔ رَجُلٌ وٰاحِدٌ فَلَمّٰا رَضُوا اَصٰابَهُمُ الْعَذٰابُ فَاِذٰا ظَهَرَ اِمٰامُ عَدْلٍ فَمَنْ رَضِیَ بِحُکْمِهِ وَاَعٰانَهُ عَلیٰ عَدْلِهِ فَهُوَ وَلِیُّهُ وَاِذٰا ظَهَرَ اِمٰامُ جَوْرٍ فَمَنْ رَضِیَ بِحُکْمِهِ وَ اَعٰانَهُ عَلیٰ جَوْرِهِ فَهُوَ وَلِیُّهُ) (بحار، ج ۷۵، ص ۳۷۷-۳۸۰)
۸) از پیامبر اکرم (صلّی‌الله علیه وآله وسلم) نقل شده:
فقهاء افراد امین (و مورد اطمینان) پیامبرانند مادامی که به دنیا روی نیاورند، سؤال شد یا رسول الله وارد شدن آنها به دنیا به چه نحو است؟ فرمود: پیروی کردن از زمامدار باطل و هنگامی که چنین کردند احتیاط کنید و بترسید از آنها به خاطر دین خود.
(اَلْفُقَهٰاءُ اُمَنٰاءُ الرُّسُلِ مٰالَمْ یَدْخُلُوا فِی الدُّنْیٰاِ قیلَ یٰا رَسُولَ اللهِ فَمٰا دُخُولِهِمْ فِی الدُّنْیٰا؟ قٰالَ اتِّبٰاعُ السُّلْطٰانِ فَاِذٰا فَعَلُوا ذٰلِکَ فَاحْذَرُوهُمْ عَلیٰ اَدْیٰانِکُمْ) (بحار، ج ۷۵، ص ۳۷۷-۳۸۰)
۹) صفوان بن مهران می‌گوید: خدمت حضرت موسی بن جعفر (علیهم السلام) رسیدم امام فرمود: ای صفوان تمان کارهای تو نیک است مگر یک چیز عرض کردم! جانم فدای شما آن چه کاری است؟ فرمود: کرایه دادن شتران خود به این مرد (هارون‌الرشید) گفتم: به خدا سوگند کرایه به خاطر هوسرانی و صید و لهو و لعب نبوده بلکه کرایه دادم به خاطر مسافرت مکه و خودم نیز در راه با آنها همراهی نمی‌کنم و ... فرمود: آیا چیزی از کرایهٔ شتران بر ذمّهٔ آنها باقی می‌ماند (که بعداً به تو بپردازند)؟ عرض کردم! جانم قدای شما آری. سپس فرمود: آیا دوست داری هارون زنده بماند که کرایهٔ تو را بپردازد؟ گفتم: آری فرمود: پس کسی که دوست داشته باشد بقای آنها را، او نیز با آنها است و کسی که با آنان باشد وارد جهنم می‌شود.
صفوان می‌گوید: بعد از این جریان، تمام شتران خود را فروختم. هارون بعداً مرا خواست و گفت: شنیده‌ام شتران خود را فروخته‌ای، گفتم: آری گفت: برای چه؟ گفتم: من پیرمرد هستم و غلامان، خوب به کارها نمی‌رسند. سپس هارون گفت: تو حیال کردی من نمی‌دانم؟ من می‌‌دانم این جریان به اشارهٔ چه شخصی واقع شده و آن موسی بن جعفر است. گفتم: من با موسی بن جعفر کاری ندارم. سپس هارون گفت: قسم به خدا اگر حسن رفاقت و برخورد تو نبود تو را می‌کشتم. (بحار، ج ۷۵، ص ۳۷۶)


همچنین مشاهده کنید