سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

پیمان‌شکنی


پیمان‌شکنی
شکستن پیمان و وفا نکردن به عهد از گناهان کبیره است. چنانچه در صحیحهٔ حضرت عبدالعظیم ذکر شد و حضرت صادق (علیه‌السلام) برای کبیره بودنش به آیه ۲۵ از سوره رعد استشهاد می‌فرماید:
کسانی‌که پیمان خدای را پس از بسته شدنش می‌گسلند و می‌برند آنچه خداوند امر به پیوند آن فرموده و در زمین فساد می‌کنند برای ایشان دوری از رحمت خداست و بر ایشان سرای بدی است دوزخ است.
(والذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه و یقطعون ما امرالله به‌ان یوصل و یفسدون فی‌الارض اولئک لهم‌اللعنهٔ و لهم سوءالدار) (سورهٔ رعد، آیهٔ ۲۵)
در سورهٔ آل‌عمران می‌فرماید:
کسی که به عهدش وفا کند و خود را از شکستن پیمان و خیانت نگهداشته در دین تقوا داشته باشد جز این نیست که خداوند صاحبان تقوا را دوست می‌دارد (پس محبت و کرامت خداوند بسته به وفاء به‌عهد و تقوی در دین است) به‌درستی‌که کسانی‌که عهد خدائی و سوگندهای خود را در برابر قیمت ناچیزی از دست می‌دهند کرامتی ندارند و در قیامت نصیب و بهره‌ای بر ایشان نیست و در آن روز خدا با ایشان سخن نمی‌گوید و نظر رحمت نمی‌افکند و پاکشان نفرموده بر ایشان عذاب دردناکی است.
(بلی من اوفی بعهده واتقی فان‌الله یحب المتقین - ان الذین یشترون بعهدالله و ایمانهم ثمناً قلیلاً اولئک لاخلاق لهم فی‌الاخرهٔ ولا یکلمهم الله و لاینظر الیهم یوم القیمهٔ ولا یزکیهم و لهم عذاب‌الیم) (سورهٔ ۳، آیهٔ ۷۰ و ۷۱)
در جای دیگر می‌فرماید:
بدترین جنبنده‌های روی زمین نزد خداوند کسانی هستند که کافر شدند و در کفر مصر و راسخ گردیدند، پس ایشان ایمان نمی‌آورند؛ کسانی که از ایشان پیمان گرفتی پس عهد خود را شکستند در هر باری که پیمان بستند و ایشان از شکستن پیمان نمی‌پرهیزند یا از عقوبت آن نمی‌ترسند.
(ان شرالدواب عندالله الذین لایؤمنون الذین عاهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فی کل مرهٔ وهم لایتقون) (سورهٔ انفال، آیهٔ ۵۷)
این آیه درباره یهودی‌های بنی‌قریظه نازل شده که با رسول خدا (صلّی الله علیه‌ وآله وسلم) عهد کرده بودند به دشمنان اسلام کمک ندهند ولی نقض عهد کرده در جنگ بدر مشرکین را به‌سلاح یاری کردند و بعد از آن به رسول خدا (صلّی الله علیه‌ وآله وسلم) گفتند ما عهد را فراموش کرده بودیم برای بار دوم عهد بستند و باز در جنگ خندق پیمان‌ را شکسته با ابوسفیان برای جنگ با پیغمبر متحد شدند.
بالجمله بدترین موجودات روی زمین کسانی هستند که از بازخواست خدا نمی‌ترسند و در پیمان‌شکنی بی‌باکند مانند یهود بنی‌قریظه که با رسول خدا (صلّی الله علیه‌ وآله وسلم) عهد کردند که خیانت نکنند و ضرری نرسانند و دشمنان آن حضرت را یاری نکنند و در عوض بر دین خود ثابت و در امان مسلمانان باشند و چون چند مرتبه نقض عهد کردند پس خداوند در این آیات امر فرموده با آنها قتال کنند.
در چند جای قرآن مجید وفاء بعهد را واجب و روی آن تأکید فرموده می‌فرماید:
به‌پیمان (پیمانی که خدا با شما بسته است از تکالیف شرعی و عهدی که با یکدیگر می‌بندید و عهدی که با خدا می‌بندید) وفا کنید به‌درستی که پیمان مورد بازخواست خواهد بود.
(واوفوا بالعهدان العهد کان مسؤولا) (سورهٔ ۱۷، آیهٔ ۳۶)
در جای دیگر می‌فرماید:
ای کسانی‌که گرویده‌اید به تمام عقدهای خود وفاء کنید.
(یا ایها‌الذین آمنوا اوفوا بالعقود )(سورهٔ ۵، آیهٔ ۱)
که از آن‌جمله پیمان با خدا یا بندگان خداست و دربارهٔ اهل صدق و تقوی می‌فرماید:
آنان‌که به پیمانشان چون پیمان بستند وفا کنندگانند.
(یا ایهاالذین آمنوا لم تقولون مالا تفعلون کبر مقناً عندالله ان تقولوا مالا تفعلون) (سورهٔ صف، آیهٔ ۱ و ۲)
در سورهٔ صف در مقام توبیخ می‌فرماید:
ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید چرا چیزی را که انجام نمی‌دهید می‌گوئید، بزرگست از روی شدت غضب و خشم نزد خدا آنچه را انجام نمی‌دهید بگوئید.
(یا ایهاالذین آمنوا لم تقولون مالا تفعلون کبر مقناً عندالله ان تقولوا مالا تفعلون) (سورهٔ صف، آیهٔ ۱ و ۲)
در تفسیر این آیهٔ شریفه از حضرت صادق (علیه‌السلام) مرویست که فرمود:
مؤمن به برادر دینی خود که وعده می‌دهد مانند نذر است یعنی باید حتماً وفا کرده شود لکن در مخالفت آن کفاره نیست پس کسی‌که با مؤمنی خلف وعده کند اول مخالفت خدا را کرده و خود را در معرض خشم او قرار داده است چنان‌که در آیه گذشته فرمود.
(عدهٔالمؤمن اخاه نذر لاکفارهٔ له فمن اخلف فبخلف‌‌‌الله بدء و لمقته تعرض و ذلک قوله تعالی یا ایها‌الذین آمنوا لم تقولون مالاتفعلون کبر مقتاً عندالله)(وسائل کتاب‌الحج، باب ۱۰۹، ص ۲۲۲)
و امیر‌المؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرماید:
پیمان‌شکنی موجب خشم خدا و مردم است و خداوند می‌فرماید خشم خدا بزرگست در این‌که می‌گوئید آنچه را بجا نمی‌آورید.
(الخلف یوجب‌المقت عندالله و عندالناس قال‌‌الله تعالی کبر مقتاً عندالله ان تقولوا ما لاتفعلون) (نهج‌البلاغه فی عهده ع الی مالک‌الاشتر)
پیغمبر اکرم می‌فرماید:
کسی‌که پیمان‌شکن باشد دیندار نیست.
(قال - صلّی الله علیه‌ وآله وسلم - لادین لمن لاعهدله - بحارالانوار)
و حضرت باقر (علیه‌السلام) می‌فرماید:
چهار چیز است که عقوبتش زودتر از هر چیز می‌رسد.
۱. کسی‌که به او احسان کنی و در عوض نیکی با تو بدی کند.
۲. کسی‌که تو به او ستم نکنی و او به تو ستم کند.
۳. کسی‌ که در امری با او عهد کنی تو وفا کنی و او به تو مکر و خیانت کرده به آنچه عهد کرده وفا نکند.
۴. کسی که به رحم خدا صله کند و آن را رحم از او ببرد.
(عن ابیجعفر - علیه‌السلام - قال - علیه‌السلام - اربعهٔ اسرع شیء عقوبهٔ رجل احسنت‌الیه و یکافئک بالاحسان الیه اسائه و رجل لاتبغی علیه و هو یبغی علیک و رجل عاهدته علی امر فمن امرک الوفاء به و من امره الغدربک و رجل یصل قرابته و یقطعونه - خصال)
ابومالک به حضرت سجاد (علیه‌السلام) عرض کرد مرا از تمام آداب دین باخبر گردان. حضرت فرمود: گفتار درست و حکم کردن به عدل و وفای بعهد.
(اعن ابی مالک قال قلت لعلی بن الحسین ع اخبرنی بجمیع شرایع‌الدین قال ع قول الحق و الحکم بالعدل و الوفاه بالعهد - خصال)
● عهد بر سه قسم است :
۱. عهدی‌ که خدا با بندگانش فرموده
۲. عهدی که مردم با خدا می‌کنند
۳. پیمانی که مردم با یکدیگر می‌بندند
عهد خدا همانست که در عالم ذره‌بین پروردگار عالم و بنی‌آدم واقع شده چنانچه در قرآن مجید و اخبار کثیره رسیده و خلاصه‌اش اینست‌ که در عالم ذر که مقدم بر دنیا است خداوند ارواح بشر را آفرید به‌طوری‌که دارای ادراک و شعور و قابل مخاطبه و مکالمه بودند و از آنها به پروردگاری خویش اقرار گرفت و از ایشان پیمان گرفت که بر این اقرار ثابت قدم بوده برای او شریکی قرار ندهند و از دستورهای پیامبران سرپیچی نکرده شیطان را پیروی نکنند و خداوند هم عهد فرمود که در مقابل پیمان ایشان، یاریشان بفرماید و رحمتش را شامل حالشان فرموده در بهشت جایشان دهد و اگر بعهد خود که در عالم ذر متعهد شده‌اند اینجا وفا نکنند از آنچه خداوند وعده فرموده بی‌بهره باشند چنانچه می‌فرماید:
به آن عهدی که با من کردید وفا کنید تا من هم به آنچه به شما عهد کرده‌ام وفا کنم
(اوفوا بعهدی اوف بعهدکم) (سورهٔ ۲، آیهٔ ۳۸)
و نیز می‌فرماید:
آیا با شما ای فرزندان آدم پیمان نبستم که ابلیس را نپرستید
(الم اعهدالیکم یا بنی آدم ان لاتعبدوا الشیطان) (سورهٔ ۳۶، آیهٔ ۶۰)
از جمله پیمان‌های پروردگار عالم در عالم ذر موضوع ولایت امیر‌المؤمنین و ائمهٔ طاهرین است که از بشر پیمان گرفت چنانچه در روایات بسیاری به آن اشاره شده است و در تمام کتاب‌های آسمانی تذکر فرموده و جمیع انبیاء آن را تبلیغ فرموده‌اند.
بعضی از علماء، عالم ذر را منکر شده‌اند و آیات و اخبار این موضوع را به عامل فطرت و آنچه خدا در عقول بشر به ودیعه گذاشته و الهام فرموده تأویل می‌کنند و می‌گویند خداوند توسط انبیاء و کتب آسمانی به آن پیمان‌های فطری اشاره می‌فرماید.
به‌هرحال شکستن پیمان خدا چه ظرف وقوع آن عالم ذر باشد یا عالم فطرت، گناه کبیره بلکه اکبر کبائر است و بیشتر آیات و اخباری‌که در تأکید وجوب وفای بعهد و حرام بودن شکستن آن رسیده و عقوبت‌های سخت بر آن مترتب شده راجع به این قسم عهد است چنانچه پس از مراجعه به اخبار روشن می‌گردد. (الذین ینضون عهدالله قال ع ای عهدالله الماًخوذ علیهم‌الله بالربوبیهٔ و لمحمد ص بالنبوهٔ و لعلی ع بالامامهٔ ولشیعتهم بالمحبهٔ والکرامهٔ من بعد میثاقه قال ع ای احکامه و تغلیظه)(تفسیر علی بن ابراهیم قمی)
بنابراین هر کس می‌خواهد به وعده‌های خداوند برسد باید به تمام عهدهائی‌ که با او شده وفا کند.قسم دوم عهدهائی است که شخص ابتدا با خداوند می‌کند و دارای احکامی است از آن‌ جمله:
● گفتن در نذر و عهد لازمست
عهد با خدا مانند نذر به مجرد قصد و نیت بگوید ”عاهدت الله“ یا ”علی عهدالله“ یا به فارسی بگوید با خدا عهد کردم یا برعهدهٔ منست عهد خدا که فلان کار را انجام دهم یا ترک کنم یا اگر مریضم خوب شد یا مسافرم به‌سلامت آمد فلان مبلغ را به فقیر بدهم بنابراین بدون انشاء صیغه نذر و عهد واجب نمی‌شود.
● عهد مطلق یا مقید
عهد مانند نذر و قسم یا مطلق است یعنی ابتدا می‌گوید با خدا عهد کردم فلان کار خیر را انجام دهم در این‌صورت پس از انشاء صغیه به عربی یا فارسی انجام آن کار بر او واجب می‌شود و ترک آن گناه کبیره و موجب کفاره است.
یا مقید به شرط است مثل این‌که با خدا عهد می‌کند اگر فرزندی به او بدهد یا به فلان کار خیر موفق شود فلان مبلغ را به فقیر بدهد یا سه روز روزه بگیرد یا اگر فلان واجب و مستحب را ترک کرد یا فلان حرام و مکروه را مرتکب شد فلان مبلغ را صدقه دهد و نظائر اینها پس از انشاء صیغه اگر آنچه را می‌خواسته واقع شود وفای به‌نذر یا عهدش واجب می‌شود و نقض آن گناه کبیره و موجب کفاره است.
● عهد خدا هم سه قسم است
عهدالله که در آیات و اخبار تأکید شده و وفای به آن واجب و شکستنش حرام است عام است و شامل هر سه قسم می‌شود و در حقیقت نذر و یمین هم عهد کردن با خداوند است بنابراین مؤمنین باید از مخالفت هر سه قسم بترسند و اگر احیاناً خدای نکرده مخالفتی شد مبادا از دادن کفاره شانه خالی کنند چون در حقیقت تعیین کفاره لطفی از طرف خدا است تا تلافی این گناه بزرگ شود و عقابش ساقط گردد.
● بی‌وفائی از کفر سرچسمه می‌گیرد
حضرت امیر‌المؤمنین نقض عهد و خلف‌وعده را از شعبه‌های کفر می‌داند می‌فرماید:
به‌خدا سوگند که معاویه از من زیرک‌تر نیست لکن او پیمان می‌شکند و از حق منحرف می‌شود و از عقوبت خدا نمی‌ترسد و اگر بدی پیمان‌شکنی نبود من از همه زیرک‌تر و بروش نیرنگ‌بازی داناتر بودم ولی هر نیرنگ و بی‌وفائی بیرون رفتن از فرمان خداست و هر نافرمانی خدا کافر شدن به معبود مطلق است و هر نیرنگ‌باز و بی‌وفائی را پرچمی است که به آن در روز قیامت شناخته می‌شود.
(والله مامعوبهٔ بادهی نی ولکنه یغدرویفجر ولولا کراهیهٔ الغدر لکنت من ادهی الناس ولکن کل غدرهٔ فجرهٔ و کل فجرهٔ کفرهٔ و لکل غادر لواء یعرف به یوم‌القیمهٔ) (نهج‌البلاغه، خطبه ۲۲۸)
علامهٔ مجلسی می‌فرماید: در روایات از صاحب کبائر به کافر تعبیر شده و محتمل است که چون غدر از گناهان کبیره است در این خطبهٔ شریف از آن به کافر تعبیر شده است.
● پیمان‌شکنی نفاق می‌آورد
در بزرگی این گناه همین بس که نفاق را در قلب می‌رویاند و ساعت مرگ با کفر مرده و در زمرهٔ منافقین محشور می‌گردد چنانچه در قرآن مجید تذکر می‌فرماید :
از منافقین کسانی هستند که با خدا عهد کردند اگر به آنها از فضلش مالی دهد هر آینه صدقه می‌دهیم و زکوتش را می‌پردازیم و از جمله نیکوکاران و شایستگان در اطاعت اوامر خدا می‌گردیم. پس چون خداوند از فضلش مال بسیاری به آنها داد بخل کردند و روی گردانیدند از عهدی که با خدا کرده بودند در حالی‌که از اطاعات خدا اعراض کنندگانند. پس از پی در آورد (این بخل و پیمان‌شکنی) نفاقی را که در دلشان متمکن و راسخ است و از بین نمی‌رود تا روزی که جزای عمل خود را ببینند (ساعت مرگ یا روز قیامت) به سبب آنچه با خدا خلاف عهد کردند از تصدیق و نیکوکاری و به سبب آن که دروغ می‌گفتند.
(و منهم من عاهدالله لئن اتینا من فضله لنصدقن و لنکونن من‌الصالحین فلما آتیهم من فضله بخلوا به وتولوا وهم معرضون فاعقبهم نفاقاً فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا الله ما وعدوه و بما کانوا یکذبون) (سورهٔ توبه، آیات ۷۶ تا ۷۸)
بنابراین پیمان‌شکنی و دروغگویی سبب نفاقی است که در دل می‌ماند و با آن شخص می‌میرد.
● پیمان با مردم
قسم سوم پیمان‌هائی است که مردم با یکدیگر می‌بندند. ظاهر از عموم آیات و اخبار بسیار وجوب وفا به این قسم از عهد و حرمت آنست مانند آیهٔ شریفهٔ:
به پیمان وفا کنید جز این نیست که پیمان پرسیده شده است.
(واوفوا بالعهد ان‌العهد کان مسئولا) (سورهٔ ۱۷، آیهٔ ۳۶)
و همچنین آیهٔ: و اهل صدق و تقوا آنهایی هستند که به پیمان‌های خود زمانی‌که می‌بندند وفا کننده‌اند.
(والموفون بعهدهم اذا عاهدوا) (سورهٔ ۲، آیهٔ ۱۷۲)
و از صفات رستگاران از دوزخ و داخل شوندگان به بهشت آنست که ”امانت‌ها و پیمان‌‌های خود را رعایت می‌کنند و به آن وفا می‌نمایند“
(والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون) (سورهٔ ۲۳، آیهٔ ۸)
و در روایتی که از حضرت صادق (علیه‌السلام) گذشت فرمود: وعده دادن مؤمن به برادر دینی خود نذر لازم است و اگر خلف وعده کرد کفاره ندارد (در بعضی موارد به‌واسطهٔ بزرگی گناه کفاره ندارد مانند قسم دروغ چنانچه ذکرش گذشت) تا آخر روایت که معلوم می‌شود وفای به پیمان مردم هم واجب است.
پیغمبر اکرم می‌‌فرماید:
کسی‌ که به خدا و روز جزا ایمان آورده وقتی که وعده‌ای می‌دهد باید وفا کند.
(من کان یؤمن‌ بالله والیوم‌الاخر فلیف اذا وعد) (اصول کافی)
پس وفای بعهد از لوازم ایمان به خدا و روز جزا است.
دلالت این دو حدیث بر وجوب وفای بعهد خوب واضح است خصوصاً حدیث اول ک مشتمل تهدید شدید بر مخالفت عهد است و بیان این‌که مراد از آیات اول سوره صف خلف‌وعده است و مشتمل بودن آیات مزبور بر تأکید و مبالغه در تهدید پوشیده نیست بنابراین تفسیر آیه خود دلیلی مستقل بر حرمت خلف‌وعده بطور کلی است.
● خلف‌وعده از صفات منافقین است.
از جمله دلیل‌های حرمت خلف‌وعدهٔ با خلق احادیثی است که در باب صفات مؤمن و منافق رسیده از آنها حرمت مطلق مخالفت عهد دانسته می‌شود مانند حدیثی که از پیغمبر اکرم مرویست می‌فرماید:
سه خصلت است در هر کس باشد منافق است هرچند نماز بخواند و روزه بگیرد و خود را مسلمان بداند هرگاه او را امین بدانند و چیزی به او بسپارند در امانت خیانت می‌کند و هرگاه حرف می‌زند دروغ می‌گوید و هرگاه وعده‌ای می‌دهد به وعده‌اش وفا نمی‌کند.
(ثلث من کن فیه کان منافقاً وان‌صام‌وصلی و زعم انه مسلم من اذا ائتمن خان و اذا حدث کذب و اذاو عدا خلف) (اصول کافی)
● استثناء‌پذیر نیست
امام صادق می‌فرماید:
سه حکم از واجبات خداست که به کسی اجازه نداده آن‌را ترک کند نیکی به پدر و مادر نیکوکار باشند یا بد کردار و وفای بعهد با نیکوکار و بدکردار و امانت‌داری که باید به‌صاحبش رد نمود خواه خوب باشد یا بد
(ثلتهٔ لم یجعل‌الله تعالی لا‌حدفیها رخصهٔ برالوالدین برین کانا اوفاجرین والوفاء بالعهد للبر والفاجر و اداء الامانهٔ للبر و الفاجر) (خصال شیخ صدوق)
و نظیر همین حدیث هم در کافی از حضرت سجاد، (علیه‌السلام) روایت شده است.


همچنین مشاهده کنید