شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

یک کودتای آمریکایی


یک کودتای آمریکایی
آنچه درباره ماهیت كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ باید گفت ، را اندریو توالی (andrew tully) مفسر آمریكایی گفته است كه «احمقانه است كه بعضی ها نوشته اند مصدق را ایرانی ها برانداختند، این عملیات از اول تا آخر یك یورش آمریكایی بود.»
علاوه بر تجهیزات جنگی، سفارت آمریكا در تهران وجوه لازم جهت انجام كودتا را نیز در اختیار كودتاچیان قرار داد و چون پول ایرانی برای حاتم بخشی های كودتاچیان كفاف نداد، دلار جای آن را گرفت و در روز كودتا به پول رسمی تهران مبدل شد، چنان كه عده ای از كودتاچیان، حتی پول تاكسی را هم به دلار می پرداختند.
مقدمات كودتای ۲۸ مرداد ،۳۲ به دست عوامل انگلیس و شركت نفت سابق و هوادارانشان در داخل ایران طراحی گردید، ولی با توجه به این كه با مشاركت آمریكایی ها به اجرا درآمد، به كودتای آمریكایی معروف شد.
از همان اوان اجرای قانون ملی شدن نفت، سرنگون كردن مصدق هدف شماره یك دولتمردان انگلیس به شمار می رفت. به همین سبب شبكه های جاسوسی بریتانیا و شركت نفت ایران و انگلیس كه از دیرباز حضور فعال و همه جانبه ای در زندگی سیاسی- اجتماعی ایران داشتند، ماموریت یافتند كه با استفاده از طرفداران و شبكه های جاسوسی محلی در ایران نسبت به تضعیف و بی ثبات كردن حكومت مصدق تلاش كنند.
تعدادی از زبده ترین جاسوسان و شرق شناسان مانند آن لمبتون، رابین زیهنر، لارنس لاكهارت، جفری ویلر، ریچارد سدان و وودهاوس بسیج شدند تا از تجربیات و دانش وسیع خود در مورد جامعه ایران استفاده كرده و با اجرای برنامه های گوناگون و بحران سازی مداوم، مصدق را سرنگون و مسئله نفت را به دلخواه خود حل و فصل نمایند. آنها موفق شدند عواملی مانند ارنست پرون و شاپور ریپورتر از عوامل دربار و شاه و برادران رشیدیان (از محافل بازار) و سیاستمداران قدیمی و همچنین افرادی كه می توانستند رهبری مخالفین را بر عهده بگیرند، مانند زاهدی را در طرح های توطئه خود وارد كنند.
اولین نشانه های موفقیت این توطئه چینی ها برای جایگزینی دكتر مصدق، دخالت همه جانبه عوامل محافظه كار و دربار شاه در انتخابات مجلس هفدهم و انتصاب احمد قوام به نخست وزیری از جانب شاه بود. پس از قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ و خنثی شدن توطئه مشترك انگلیس و دربار شاه، سفارتخانه های انگلیس و آمریكا در تهران شروع به بررسی و تهیه مقدماتی برای انجام توطئه براندازی بعدی كردند. در یك ارزیابی كلی، انگلیسی ها به این نتیجه رسیدند كه منبع واقعی قدرت در ایران افكار عمومی است. میدلتون، متصدی سفارت انگلیس در ایران طی گزارشی به وزارت امور خارجه انگلیس می نویسد: «حوادث ۲۱ ژوئیه (۳۰ تیر ۱۳۳۱) ممكن است كاملاً به صورت نقطه عطفی در تاریخ ایران درآید، چون برای اولین بار طبقه حاكم كوچك كشور، خود را در برابر توده های عظیم مردم كه به خوبی سازمان یافته اند، ناتوان می یابد. در آینده جلب پشتیبانی این توده ها ممكن است در برابر هر حكومتی كه بخواهد در ایران حكمرانی كند، به صورت عامل تعیین كننده، درآید.»
این گزارش كاردار سفارت انگلیس حاوی این درس بود كه برای سرنگون كردن مصدق می بایست حربه افكار عمومی و پشتیبانی توده ها را از وی گرفت و حداقل به خرید توده های خیابانی دست زد.
برای سفارت انگلیس در تهران تنها امید برای نجات ایران از سقوط به دامان كمونیسم، توسل به یك كودتا بود. به نظر میدلتون ارتش ایران از اوضاع ناراضی بود و آمادگی انجام كودتا را داشت، به شرط آن كه رهبر مناسبی برای كودتا در نظر گرفته می شد. به نظر او ژنرال زاهدی می توانست برای رهبری كودتا فرد مناسبی باشد.
در حالی كه بعد از قیام ۳۰ تیر، برای هیأت حاكمه انگلستان و خصوصاً چرچیل و آنتونی ایدن، وزیر امور خارجه اش تنها راه چاره توسل به یك كودتا علیه مصدق بود، ولی آمریكایی ها هنوز مصدق را تنها شانس باقی مانده برای جلوگیری از گسترش كمونیسم و از دست نرفتن ایران برای غرب می دانستند.
بنابراین تا زمانی كه دولت ترومن و دین آچسن، وزیر امور خارجه اش بر سر كار بود، برای جلوگیری از هرج ومرج در ایران می بایست از سقوط مصدق جلوگیری كرده و برای این كار لازم بود مشكلات اقتصادی مصدق و مسئله نفت حل می شد. بنابراین تلاشهای انگلستان برای همسو كردن سیاست آمریكا با طرح توطئه براندازی تا روی كار آمدن جمهوری خواهان به جایی نرسید. از طرف دیگر مصدق نیز در پاسخ به توطئه های انگلیس برای سقوط وی، دست به یك اقدام جسورانه زد و در مهرماه ۱۳۳۱ رابطه سیاسی با انگلستان را رسماً قطع كرد. اكنون برای انگلیسی ها كاملاً روشن بود كه بدون جلب همكاری آمریكایی ها به تنهایی كاری از دستشان برنمی آید، بنابراین با پیروزی جمهوری خواهان و روی كار آمدن آیزنهاور و برادران دالس در دی ماه ،۱۳۳۱ دولت انگلیس تلاش وسیعی را به كار برد تا با تكیه بر بهانه قدیمی خطر كمونیسم به آمریكایی ها بقبولاند كه مشكل اصلی خود مصدق است. آنها آمریكایی ها را متقاعد كردند كه نیازی نیست بین مصدق و خطر كمونیستی شدن ایران، یكی را انتخاب كنند، بلكه با جایگزین كردن مصدق با حكومت طرفدار غرب می توان به هدف اصلی نایل آمد.
حكومت محافظه كار انگلیس، اكنون زمینه را برای اجرای طرح براندازی تحت عنوان عملیات چكمه، كاملاً آماده می دید و آن را در اختیار دولت آمریكا گذاشت، این طرح كه توسط عوامل انگلیس و شركت نفت تهیه شده بود، قبلاً در اختیار روزولت، فرمانده عملیات سیا در خاورمیانه قرار گرفته بود و اكنون دولت آمریكا حاضر به بررسی آن بود. آمریكایی ها پس از بررسی طرح، نام رمزی خود به عنوان عملیات آژاكس را بر آن نهادند.
در اواخر اسفند ،۱۳۳۱ عملیات كودتا طی مذاكرات مشترك انگلیس و آمریكا در واشنگتن پذیرفته شد و پس از تكمیل آن توسط طرفین در تهران مورد تصویب چرچیل قرار گرفت. نهایتاً در تیرماه ۱۳۳۲ جمعی از رهبران حكومت آمریكا از جمله آیزنهاور تصمیم گرفتند كه عملیات آژاكس، به موقع اجرا گذاشته شود.
این طرح توطئه براندازی شامل اقدامات زیر بود كه می بایست توسط عوامل خارجی و داخلی در ایران انجام شود:
۱ - یك مبارزه سیاسی و تبلیغاتی دامنه دار به راه بیفتد كه ضمن آن مصدق به عنوان یك چهره مرموز، كمونیست نقابدار، معرفی گردد.
۲ - اپوزیسیون نیز تشویق به ایجاد هرج و مرج و آشوب گردد.
۳ - شاه زیر فشار قرار گیرد كه مصدق را بركنار كند و زاهدی را به جای وی منصوب نماید.
۴ - و بالاخره پشتیبانی افسران ارتش برای جانشینی زاهدی به جای مصدق جلب گردد.طرحی كه سرانجام در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نتیجه داد و دولت مصدق را سرنگون ساخت.
كاظم شیخلر
منبع : روزنامه همشهری