دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

دولتخواهان بی شهر


دولتخواهان بی شهر
داستان امروز بازی طیف هایی از جبهه دوم خرداد بی شباهت با یک «کارناوال نمایشی» نیست· کارناوال ها را که به تیغ تأمل رصد کنی می بینی اینان یکسره دوره گردند، بازیگران خود را برای نقش آفرینی آموزش می دهند و با شور و هیاهو از شهری به شهر دیگر می روند تا با برون کشیدن کارت های بازی خود، مردمان شهر را به تماشا فراخوانند. ذوق مردم به تماشا بی شک یگانه عاملی است که هم مردمان را به دور کارناوال حلقه می گرداند و هم کالای کارناوالی ها را بهره مند از خریداران· این اما همه ماجرا نیست، بازی های بازیگران که یکسره تکراری و ملال آور شد حلقه های تماشاگران نیز روبه پراکندگی می رود. شاید بی دلیل نباشد که این بازیگران همه کارت های خود را رو نمی کنند و همواره یک کارت و شاید کارت شانس را برای روز مبادا نگه می دارند تا در روزهای منجمد شده شهر، آن را برای بازی آخر بیرون کشند؛ بازی ای که یا ادامه حیات خواهد بود و یا راهی رو به ممات.
و اما حدیث امروزین بازیگران سیاسی طیف های گفته شده در سرزمین انتخابات بی تردید جلوه ای است از گشوده شدن لوح ملفوف چنین وضعیتی.
وضعیت مزبور زمانی چهره زمخت خود را نمایان ساخت که جبهه دوم خرداد در انتخابات دوم شوراهای شهر و روستا بازی ای قابل قبول در شهر را به نمایش نگذاشت. اینان که یکسره می پنداشتند تنها بازیگران شهرند و هر گاه به میدان می آیند، می بایست جماعتی به پای آن ها برخیزند، این بار برنامه های آنان نتوانست همچون کلیدی برای باب های بسته افکار عمومی باشد و چنان شد که کرسی های سبز شورا را به افراد دیگری واگذارند. عدم نوسازی گفتمان برای در دسترس بودن برنامه ها و تلاش برای مقبولیت آن که معطوف به فقدان تجربه پذیری بود، کرسی های پارلمان را نیز به دور از دستان اینان نگاه داشت تا در این شرایط آنان با در دست داشتن تنها قوه مجریه استراتژی حضور حداکثری در دولت و حضور حداقلی در مجلس را تجربه کنند. و حال در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، گروه هایی همچون حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به خلق لحظه ای می اندیشند که در آن نظم در بی نظمی و انتظام در پراکندگی برپا شود! گویا اینان امروزه به راستی و به وضوح مردمان شهر را فریاد می کنند تا آنان را در ساخت دولت آینده یار باشند· چگونه؟
● خطوط چهارگانه
انتخابات در هر عرصه ای چه شورای شهر، مجلس و چه ریاست جمهوری، بی شک شرایط یک آزمون است عامه مردم زمانی که احساس کنند سیاست بازیگران معطوف به زندگی روزمره آنان است، بازی سیاست را اقبال می کنند و با آرای خود راهبردها ، برنامه ها و گروه هایی را انتخاب کرده و آنان را به عرصه مدیریت راهنمایی می کنند و دقیقاً به همین علت است که ورود به حریم ذهنی و عینی اینان و در اختیار گرفتن شرایط روانی آنان به تمامی، مورد توجه تدبیر گران حزبی وانتخابی قرار می گیرد.
امروزه نیز در آستانه انتخابات ریاست جمهوری احزاب و گروه های سیاسی برای رسیدن به حاکمیت شرایط گفته شده را در برابر خود دارند . عده ای برای ماندن در اریکه قدرت تلاش دارند و کسان دیگر برای بازگشت به قدرت . این تلاش ها اما زمانی موفق عمل خواهد کرد که رونوشت پنهان یعنی گفتمان تابعین، به عینه مورد نظر و توجه قرار گرفته و ورودی پا برهنه به حریم آنان صورت نگیرد . در این میان طیف هایی از دوم خرداد نیز برای این مهم تدابیر و شرایطی را اندیشیده اند که با چینش فعالیت ها و اقدامات مختلف آنان پازلی شکل می گیرد که تصویر نهایی آن استراتژی ای خواهد بود به نام استراتژی «معرفی کابینه»·
به وضوح دورنمای کلی این استراتژی، دارای خطوط کلی چهارگانه
الف) جلوگیری از حاشیه نشینی نیروهای اجتماعی و تلاش برای به متن آوردن آن ها
ب) ایجاد فشار ساختاری
ج) حفظ امیدواری جهت کسب قدرت و
د) یارگیری و جلب و جذب افراد، می باشد.
در همین راستا تاکتیک های مورد نظر این طیف به تمامی معطوف به استراتژی معرفی کابینه بوده و عبارت است از :
۱) فراخوانی رد صلاحیت شدگان:
جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین با معرفی چهره های شاخص رد صلاحیت شده در انتخابات مجلس هفتم به عنوان اعضای کابینه سعی دارند که
الف ) روحیه سازمانی خود را تقویت کرده و انرژی و پتانسیل لازم را برای انتخابات آماده سازند.
ب) پیشینه ذهنی مردم را در خصوص رد صلاحیت ها فعال ساخته و از انرژی روانی متراکم در این زمینه بهره گیری کنند· تدبیر گران این طیف بر این باورند که طرح نام مجدد این افراد موجب خواهد شد که مردم جبهه دیگری را برای حضور این افراد در دولت آینده گشایش دهند .
ج ) بازیگران این طیف هنوز معتقدند تنها بازیگران در شهرند و افکار عمومی همچنان طالب مدیریت آنان است، لذا در پی آن هستند که خاطره آرای این افراد را در مجلس ششم تکرار کنند . به دیگر بیان تلاش در این زمینه معطوف به آن است که با طرح اسامی این افراد و اخذ مجدد آرای آنان در مجلس ششم، به صورت لجستیکی آرا را وارد عمل کرده و در عقبه رییس جمهور آینده نگاه دارند .
د) با فراخوانی چهره های جنجالی و رد صلاحیت شده که به طور حتم سابقه عملکردی آنان مورد اعتراض بخشی از گروه ها خواهد بود، فضای دو قطبی (Bipolar) را شکل دهند·
۲) بهره گیری از قومیت ها:
جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین با طرح حضور افراد مختلف در پی آن هستند که آرای مولکولی و ذره ای و به تعبیری محلی و منطقه ای را جذب نمایند· در حقیقت در این مدل اعضای هیأت دولت آینده به عنوان نمایندگان آن قومیت ها محسوب شده و رأی به این نمایندگان باید از طریق مکانیسم رأی به رییس جمهور انتخاب کننده آنان صورت گیرد· در همین رابطه آغاز سفرهای استانی مصطفی معین به شهرستان ها و دیدار با قومیت های مختلف در همین راستا قابل ارزیابی است. از دیگر سو حضور برخی از اقلیت های دینی در شورای مرکزی حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب نیز دلیلی مبرهن خواهد بود بر سرمایه گذاری ویژه این دو طیف بر جریان قومیت ها· اینکه به قومیت های مختلف تضمین داده شود که در دولت آینده به آن ها به عنوان یک جامعه رای دهنده نگریسته نمی شود و آنان نیز سهمی در کابینه خواهند داشت، باعث انگیخته شدن آرای آنان به سود کاندیدای این جریان خواهد شد.
۳) بهره گیری از تشکل های اجتماعی:
در این بخش نیز جریان مزبور اصرار دارد تا با طرح نام افراد و شخصیت های شاخص علمی، جهت عضویت در دولت، اجماع تشکل هایی همچون دانشگاه ها، مطبوعات، انجمن های صنفی، تشکل های فکری، مراکز مرتبط با جوانان و مشارکت زنان و گروه های زیست محیطی را در عقبه کاندیدای خود ایجاد نماید·
۴) ایجاد مجاری اعتراض برای تحقق فضای
▪ دو قطبی:
دو جریان حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب در راستای ایجاد فضای دو قطبی که بی شک به ایجاد فضای دیو و دلبر منجر خواهد شد، دل خوش داشته اند. بر همین اساس برای دستیابی به این فضای مطلوب در پی آن هستند که با استفاده از سایت های اینترنتی، نشست ها و تریبون های آزاد و برگزاری جلسات مشترک چهره های خود با مردم، برگزاری تجمعات در حمایت از اصلاح طلبان در شهرهای بزرگ و حاشیه نشین، اعتراضات موجود علیه جناح رقیب را ایجاد کرده و از این طریق به تعریف خود و اصلاحات بدون رقیب بپردازند. به هر تقدیر آنچه که گفته شد مجموعه فعالیت های مصوبی است که از سوی طیف هایی از جریان جبهه دوم خرداد در حال عملیاتی شدن است. آیا این جریان که سعی دارد دولت آینده خود را با فراخوانی چهره های رد صلاحیت شده استوار سازد موفق عمل خواهد کرد؟ آیا این دولت سازان مردمان شهر را دگربار خواهند توانست به گرد کارناوال خود جمع آورند؟ بر این باوریم که طیف افراطی جبهه دوم خرداد در این زمینه از روان پریشی نظری و نابهنگامی عملی ای رنج می برد که بی شک توفیق آنان را کمرنگ می سازد.حکایت عدم توفیق این بازیگران را در شماره بعد پی خواهیم گرفت.
نویسنده: فریدون حاجی پور
منبع : باشگاه تحلیل‌گران جوان آریا