جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
پدر موسیقی الکترونیک
ادوارد(ادگار) وارز، پدر موسیقی الکترونیک در مصاحبهای در سال ۱۹۱۷ گفته است:
«من عاشق سازهایی هستم که از ذهن و خیال من تبعیت میکنند. این سازها میتوانند دنیایی نو را با صدایی غیر منتظره، در اختیار من قرار دهند، صداهایی که با درونیترین ریتمهای پر تلاطم روح من همنوایی داشته باشند.»
ادوارد وارز در سال ۱۸۸۳ در پاریس به دنیا آمد و در سال ۱۹۶۵ در نیویورک درگذشت. او دری را که بوسونی۲ عمری به آن خیره مانده بود، گشود و از آن عبور کرد. متأسفانه وارز، بخش اعظم عمرش را منتظر ماند تا تکنولوژی بتواند خود را با ذهن او هماهنگ کند. وارز از جمله کسانی است که زودتر از دوران خود به دنیا میآیند. البته اگر دیرتر به دنیا میآمد، استادش، بوسونی نمیتوانست او را برای نقشی که قرار بود در دنیای آینده به عهده بگیرد، آماده کند.
وارز ابتدا به عنوان یک مهندس، ریاضیات و علوم خواند و یادداشتهای داوینچی را دقیقاً مطالعه کرد. سپس به سوی موسیقی کشیده شد تا اصول علمی آموختهشده خود را در زمینه علم صوت به کار گیرد. او در اسکولاکانتوریوم۳ و کنسرواتوار پاریس، دانشجوی ناآرام و غمگینی بود. دوستان او همگی از مشاهیر دوران خود بودند: ساتی۴، رومن رولان۵ (نویسندهای که در خلق شاهکارش ژان کریستف۶ از وارز الهام گرفت)، روس سولو ۷، ویل لاـ لوبوس۸، دوچامپ ۹، کاول۱۰، لوئنینگ۱۱، لنین۱۲، تروتسکی۱۳، پیکاسو۱۴و بسیاری دیگر.
هنگامی که در کنسرواتوار پاریس بود، شروع به زیر و رو کردن همه مبانی کرد و گفت:
«نمیخواهم تسلیم صداهایی شوم که تا کنون شنیدهام.»
الهامدهندگان او بوسونی و دبوسی۱۵بودند. بوسونی او را تشویق کرد که آهنگساز شود و به او گفت:
«این قوانین نیستند که هنر را میسازند و تو حق داری آنچه میخواهی و آن گونه که میخواهی بسازی.»
دبوسی همچنین وارز را تشویق کرد که برای الهام، به موسیقیهای غیرغربی روی بیاورد. وارز پس از خدمت در ارتش فرانسه در طول جنگ جهانی اول، در سال ۱۹۱۵ و در سن ۳۳ سالگی به آمریکا رفت. در حالی که فقط ۳۲ دلار پول داشت. او در دهکده گرینویچ۱۶ نیویورک اقامت کرد و عاشق صداهای شهر شد و هیاهو و سر و صدای شهر نیویورک الهامبخش او شدند. او در آمریکا با کسانی آشنا شد که هنوز کارشان رونق پیدا نکرده بود، اما در زمینه موسیقی پیشتاز بودند و اعتقاد داشتند که: «موسیقی آمریکا باید با زبان خودش صحبت کند، نه اینکه تقلید کودکانهای از موسیقی اروپا باشد.»
او با انجام کارهای عجیب و غریب موسیقایی و رهبری کر و ارکستر، برای خود سرمایهای را دست و پا کرد و در سال ۱۹۱۹، ارکستر سمفونی جدیدی را بنا نهاد که فقط قطعات موسیقی مدرن را اجرا میکرد. بعدها با همکاری کارلوس سالزدو۱۷، صنف آهنگسازان بینالمللی را بنا نهاد و آمریکاییها را با دبوسی، استراوینسکی۱۸، بارتوک۱۹ و شوئنبرگ۲۰ آشنا کرد. او در اطلاعیه معرفی صنف آهنگسازان بینالمللی نوشت:
«صنف آهنگسازان بینالمللی، هیچ «ایسمی» را نمیپذیرد، منکر هر نوع مکتب موسیقی است و فقط به خلاقیت و ابتکار فردی اعتبار میدهد.»
موسیقی وارز، دارای سه سبک مجزاست. کارهای قبل از سال ۱۹۱۴ او شامل اپرایی ناتمام و قطعاتی برای ارکستر هستند که هیچ یک باقی نماندهاند.
در فاصله سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۳۶، وارز در زمینهای کار کرد که به کلّی از تاثیر موسیقی اروپایی رها بود. در سال ۱۹۲۳، اثر او به نام “Hyperprism” در میان تماشاگران، آشوب به راه انداخت. نیمی از تماشاگران از کوره در رفتند و بقیه ماندند و از او خواستند اثرش را دوباره اجرا کند. در مجموع، او ۹ اثر را برای ارکستر و گروههای کوچک تدوین کرد.
وارز در حین جستوجو برای کشف صداهای تازه، به سازهای جدیدی دست پیدا کرد. او در “Hyperprism” از زنگهای سورتمه، سنج، جغجغه، مثلثی، پتک و سندان، بلوکهای چینی، تام ـ تام، طبلهای هندی، دایره زنگی و نعره شیر استفاده کرد. در این اثر، دو نوازنده سازهای کوبهای، تکنوازی میکردند. آهنگساز بزرگ، لئوپولد استوکوسکی۲۱ در تالار کارنگی۲۲ فیلادلفیا، این اثر را اجرا کرد. او تنها رهبر ارکستر نامآوری است که از وارز حمایت کرد.
محبوبترین اثر وارز در این دوران “Ionisation”، در فاصله سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۱ ساخته شد که در آن از آژیر به عنوان ساز استفاده شده است. در این اثر، ۳۷ ساز کوبهای و دو آژیر، با هم مینواختند و به قول منتقدی، «انگار کسی به فک آدم میکوبد!»
در این دوران بود که وارز، اشتیاق زیادی برای پیدا کردن صداهای جدید از خود نشان داد:
«ما آهنگسازها در موسیقی ناچاریم از سازهایی استفاده کنیم که دو قرن است که تغییر نکردهاند.»
اشتیاق او سبب شد که آهنگسازی را کنار بگذارد و به دنبال سازهایی باشد که، «او را از چنگ صوت رها کنند!» او میگوید:
«ماده خام موسیقی، صداست. انگار حتی آهنگسازها هم این موضوع را فراموش کردهاند! در عصر حاضر که علم میخواهد آهنگسازان را به ابزاری مجهز کند که کارهایی را انجام بدهند که بتهوون آرزویش را داشت و برلیوز حسرتش را میکشید، آنها سفت و سخت به سنّتهایی چسبیدهاند که جز محدود کردن عرصه موسیقی، فایدهای ندارند. موسیقیدان امروزی هم دلش میخواهد بتواند با حداقل تلاش، بیشترین نتیجه را بگیرد، ولی وقتی صدایی را میشنود که شبیه به ویولن، سازهای بادی یا سازهای کوبهای نیست، حتی به ذهنش هم خطور نمیکند که آنها را در خدمت موسیقی خود بگیرد. علم میتواند هر چیزی را که آهنگسازان به آنها نیاز دارند، در اختیارشان قرار دهد. به اعتقاد من با استفاده از علم، میتوان از هر اجبار فلجکنندهای رها شد و حتی تقسیمات اکتاوها را هم در موسیقی به هم ریخت و در نتیجه، به همه شکلها و قالبهای مطلوب موسیقایی دست پیدا کرد.»
وارز در طلب برای تکنولوژیای فریاد میزد که ما امروز به رایگان در اختیار داریم.
وارز پس از آنکه دست کم در محافل آوانگارد، اعتباری برای خود دست و پا کرد، از صحنه موسیقی کنار رفت. او بسیار حساس و بدخلق شده بود و دائماً دست به خودکشی میزد. دوازده سال گذشت و او در این فاصله هیچ اثری خلق نکرد و هیچ کس از تواناییهای او به عنوان محقق در زمینه موسیقی آکوستیک بهره نبرد. در این سالها مینویسد:
«من ناتوان و معلول شدهام، زیرا سازهای الکترونیکی کافی در اختیار ندارم تا موسیقیای را که در ذهن دارم، پیاده کنم.»
فرناند کوئیل لیت۲۳ درباره او نوشت:
«او نمیتوانست ذهن خود را از صداهایی که روحش را به آتش میکشیدند، رها سازد و در عین حال راه و وسیلهای هم برای خلق آن صداها در اختیار نداشت.»
در سال ۱۹۲۷، وارز با مدیر مرکز تحقیقات آکوستیک آزمایشگاههای تلفن بل۲۴، هاروی فلچر۲۵ تماس گرفت و تلاش کرد استودیویی را فراهم کند که بتواند در آنجا تحقیقاتش را در زمینه موسیقی الکترونیک ادامه بدهد. او را به این بهانه که بودجه ندارند، پس راندند. وارز دوباره در سال ۱۹۳۲ به بل پیشنهاد کرد که به ازای استفاده از استودیو، برایشان کار کند. او تصمیم داشت به قیمت قربانیکردن حرفه خود به عنوان آهنگساز، آرزوهای بلندش را برای یافتن صداهای جدید دنبال کند، ولی باز هم کسی به او اجازه استفاده از آزمایشگاهها را نداد. (چند سال بعد، آزمایشگاههای بل تبدیل به مرکز تحقیقات در زمینه سینتیسایزرهای کامپیوتری شد!)
وارز در سال ۱۹۳۹، در سخنرانی خود در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی گفت:
«هنگامی که به موسیقی گوش میدهید، آیا لحظاتی وجود ندارند که تشخیص میدهید دارید به یک پدیده فیزیکی گوش میدهید؟ آیا تا هوایی که بین ساز و گوش شنونده وجود دارد، مرتعش نشود، موسیقی معنی پیدا میکند؟ آهنگساز برای اینکه بداند حاصل کارش چیست، باید مکانیسم سازها را بشناسد و درباره آکوستیک چیزهای زیادی را بداند. من برای بیان صداهایی که در نظر دارم، به ابزار کاملاً جدیدی نیاز دارم: به یک ماشین تولیدکننده صدا، نه تکرارکننده صداهای قبلی.»
● دنیای موسیقی به وارز پشت کرد!
پس از جنگ جهانی دوم، آهنگسازان فرانسوی و آلمانی، تکنولوژیهای جدیدی را که اغلب در طول جنگ اختراع شده بودند، در موسیقی به کار گرفتند و ناگهان همه به یاد وارز افتادند و او تبدیل به یک آدم مشهور شد! از او خواستند که در دانشگاههای ییل۲۶، پرینس تون، کلمبیا و سایر دانشگاهها سخنرانی کند. از او دعوت شد که در مرکز تحقیقاتی رادیو تلویزیون فرانسه، یعنی در همان استودیویی که شائف فر ۲۷ درباره موسیقی کانکریت ۲۸ (محض) تحقیق میکرد، به کار بپردازد.
ناگهان وارز ۷۱ ساله مثل بذری که مدتها در دل خاک پنهان مانده و منتظر قطره آبی باشد، رشد کرد و سر برآورد. تکنولوژی، سرانجام به وارز روی خوش نشان داد و او در محیط جدید به شدت شروع به فعالیت کرد. بسیاری حتی از یاد برده بودند که او هنوز زنده است.
او در این دوران، اثری را به نام “Deserts” نوشت که اثری ترساننده، شاهکار و منحصر به فرد درباره عصر اتم بود. شنوندگان، در ابتدای کار، طبق معمول نسبت به کار او موضع خصمانه گرفتند و یک منتقد موسیقی گفت که باید وارز را روی صندلی الکتریکی نشاند و اعدام کرد!
با این همه، “Deserts” اولین اثر مهم در موسیقی الکترونیک بود و همه، وارز را به عنوان عنصر مهمی در موسیقی به رسمیت شناختند. یکی از روزنامهنگاران، او را چنین توصیف کرد: «گلوله توپی که صحنه نبرد را از قید صوت آزاد کرد!»
سرانجام، وارز دنیایی را پیدا کرد که یک عمر آرزو داشت در آن زندگی کند و دیدگاههای او درباره موسیقی و صوت، در آن دنبال شوند. حالا دیگر او ابزاری را در دست داشت که میتوانست به وسیله آنها صداهای مورد نظر خود را کشف کند. مرکز موسیقی الکترونیک کلمبیا ـ پرینس تون از او برای همکاری دعوت کرد. آکادمی سلطنتی سوئد، او را به عضویت پذیرفت، جوایز متعددی را برد و به ژاپن رفت تا درباره موسیقی الکترونیک سخنرانی کند. سپس مهمترین مرحله زندگی او فرا رسید. لوکور بوزیه۲۹، معمار مشهور فرانسوی، از سوی شرکت فیلیپس دعوت شد تا عمارت کلاه فرنگی فیلیپس را در نمایشگاه جهانی بروکسل که قرار بود در سال ۱۹۵۸ برگزار شود، بسازد. کوربوزیه تصمیم گرفت این عمارت را تبدیل به یک رویداد چند رسانهای کند. او وارز را که ۲۵ سال پیش دیده بود به یاد آورد و به او اصرار کرد که برای این رویداد، موسیقی بسازد. شرکت فیلیپس به این پیشنهاد اعتراض کرد و از لوکوربوزیه خواست که آهنگسازان مشهورتری چون کوپلان ۳۰ یا والتون۳۱ را به کار بگیرد. لوکوربوزیه اعلام کرد که یا وارز یا هیچ کس! و به این ترتیب بود که شرکت فیلیپس تسلیم شد. لوکوربوزیه به این حد هم قانع نشد و شرکت فیلیپس را وادار کرد که پول خوبی به وارز بپردازد. سپس با وارز تماس گرفت و گفت که نام اثر “Poem Electronique” خواهد بود و وارز کاملاً آزاد است که هر چیزی را که دلش میخواهد بسازد. از نظر وارز، این، هدیهای آسمانی بود!
شرکت فیلیپس به وارز پیشنهاد کرد که از آزمایشگاه شرکت در آیندهون۳۲ و همچنین از تکنسینها و مهندسان آنجا استفاده کند. هزینههای مالی به هیچ وجه مسئلهای نبودند. وارز مثل دیوانهها به کار چسبید و هر چه را که یک عمر آرزو کرده بود، در این اثر ریخت. کارمندان شرکت فیلیپس به خون وارز تشنه بودند. لوکوربوزیه از هند برگشت و روی میز مشت کوبید و فریاد زد که هیچ یک از کارمندان، حق ایجاد مشکل برای وارز را ندارند.
این اثر ۴۸۰ دقیقه و همراه با شعر بود. قرار بود موسیقی از ۴۲۵ بلندگو که در همه نقاط عمارت کلاه فرنگی نصب شده بودند، شنیده شود. وارز هشت ماه تمام روی این اثر کار کرد. سرانجام، شرکت فیلیپس پس از صرف ۲۶۰۰۰۰ دلار هزینه، خواست که اثر او را بشنود. پس از آنکه وارز، قطعه را نواخت، همه اعضای شرکت وحشتزده شدند. در اینجا بود که بار دیگر لوکوربوزیه به نجات وارز شتافت و اصرار کرد که همین قطعه باید پخش شود. شرکت فیلیپس از وارز خواست که در مورد اثر خود به آنها حق استفاده انحصاری بدهد. وارز گفت:
«حق انحصاری؟ در موسیقی؟ این چیزی است که هرگز در مورد من اتفاق نمیافتد!»
شرکت فیلیپس دوباره تسلیم شد.
ساختمانی که لوکوربوزیه ساخت شبیه یک صدف دریایی بر صخرهای نقرهای بود. در داخل عمارت، مدلی از یک اتم از سقف آویزان بود. دیوارها لخت بودند و فقط ۴۲۵ بلندگو در اطراف دیده میشدند. در اتاق پذیرایی، نور ضعیف همراه با موسیقی هراسانگیزی که از هر سو شنیده میشد، جمعیت را به وحشت میانداخت. نور لامپها دائماً تغییر میکرد و فضای وهمآلودی را پدید میآورد. سر و صدای جغجغهها، سوتها، رعد و برق و زمزمه آدمها همه جا پخش میشد. از دیوارها صدای آدمها بیرون میآمد.
نمایشگاه، یک موفقیت عظیم بینالمللی از کار در آمد! میلیونها تن برای اولین بار اثری از وارز را شنیدند. نسل جدیدی از آهنگسازها به آنجا آمده بودند تا در مقابل نبوغ وارز سر خم کنند. وارز سرانجام از راه رسیده بود!
این اثر گویی ترانه مرگ وارز بود. کمی پس از پیروزی نمایشگاه بروکسل، وارز مبتلا به برونشیت شد و به یکی از دوستانش نوشت:
«برای پنج پروژه بزرگ فکرهایی دارم. برای آخرین بار باید تلاشم را بکنم.»
او در ۶ نوامبر ۱۹۶۵ درگذشت.
فرانک زاپ پا۳۳، چارلی پارکر۳۴، بیتلها و سایرین، از وارز الهام گرفتهاند. وارز، اینک الهامبخش و بُت نسلهای گوناگونی از آهنگسازان و موسیقیدانها شده بود. او پدر موسیقی الکترونیک و از لحاظ تأثیر، همارز دبوسی، موتزارت و بتهوون است، هر چند در کلاسهای موسیقی، کمتر کسی از او یاد میکند. زندگی او غمبار و در عین حال الهامبخش است.
سرانجام دنیای موسیقی در مقابل پشتکار و نبوغ او سر تعظیم فرود آورد!
بهروز شاهقلی
۱. Herbert Rush
۲. Busoni
۳. Schola Cantorium
۴. Satie
۵. Romain Rolland
۶. Jean - Christophe
۷. Rossolo
۸. Villa - Lobos
۹. Duchamp
۱۰. Cowell
۱۱. Luening
۱۲. Lenin
۱۳. Trotsky
۱۴. Picasso
۱۵. Debussy
۱۶. Greenwich
۱۷. Carlos Salzedo
۱۸. Stravinsky
۱۹. Bartok
۲۰. Schoenberg
۲۱. Leopold Stokowski
۲۲. Carnagie
۲۳. Fernand Quellette
۲۴. Bell
۲۵. Harvey Fletcher
۲۶. Yale
۲۷. Schaeffer
۲۸. Concrete music
۲۹. Le Corbusier
۳۰. Copland
۳۱. Walton
۳۲. Eindhoven
۳۳. Frank Zappa
۳۴. Charlie Parker
۱. Herbert Rush
۲. Busoni
۳. Schola Cantorium
۴. Satie
۵. Romain Rolland
۶. Jean - Christophe
۷. Rossolo
۸. Villa - Lobos
۹. Duchamp
۱۰. Cowell
۱۱. Luening
۱۲. Lenin
۱۳. Trotsky
۱۴. Picasso
۱۵. Debussy
۱۶. Greenwich
۱۷. Carlos Salzedo
۱۸. Stravinsky
۱۹. Bartok
۲۰. Schoenberg
۲۱. Leopold Stokowski
۲۲. Carnagie
۲۳. Fernand Quellette
۲۴. Bell
۲۵. Harvey Fletcher
۲۶. Yale
۲۷. Schaeffer
۲۸. Concrete music
۲۹. Le Corbusier
۳۰. Copland
۳۱. Walton
۳۲. Eindhoven
۳۳. Frank Zappa
۳۴. Charlie Parker
منبع : سورۀ مهر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه روسیه مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت
هلال احمر یسنا بارش باران آتش سوزی قوه قضاییه پلیس تهران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
حقوق بازنشستگان قیمت خودرو بانک مرکزی قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو دلار سایپا ایران خودرو کارگران تورم
فضای مجازی سریال نمایشگاه کتاب تلویزیون مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس ایالات متحده آمریکا یمن
استقلال فوتبال علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی دیابت کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی