جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


کامران میر هزار و جنبش ادبیات نو


کامران میر هزار و جنبش ادبیات نو
برای شناسایی ونقد ادبیات به ویژه ادبیات معاصر به دو ابزار سنجش ادبی نیاز داریم: یکی تئوری ادبی که کارش استخراج موازین واصول از متون است و دیگرنقد ادبی که کارش تفسیر و بررسی ، سبک وسنگین کردن متن خاص است.
با در نظرداشت اهمیت نکات فوق،نخستین مباحث خویش را به تئوری ادبی پیرامون جنبش ادبیات نو از "کامران میرهزار" شاعروپژوهشگرجوان اختصاص داده ایم ، تا از یکسو فصل بابی را برای باز گویی برخی از داده هایی تیوریک باز گشوده باشیم و از سوی دیگر در پرتوی معرفی ونقد آن نخستین گامی را در گسترهء ادبیات معاصر برداشته باشم ؛ با وجودی که می دانیم وظیفه تیوری هایی ادبی یا بو طیقا ویا شیوه ها واستراتیژی ها بررسی ادبیت ادبی می باشد ووظیفه نقد ادبی تفسیر و بررسی متن خاص یا اثر ویژه ادبی.
در معرفی ونقد آثار بیشترین رویکرد ما به گرانسنگی اثر می باشد و زمان شکل گیری آن . از همین رو در تقدم و تاءخر آثاری مورد توجه ما این اصل را در نظر داریم. در کنار معرفی آثاری گرانسنگ وماندگار ناگزیر از بر شماری بر خی از ویژگی ها استیم که شاخصه نبشته ها یی غیر معیاری و شتابزده ومبتذل را می سازد که بیشترین آن ها بخش بزرگی از ضایعا ت ادبی را در سده پسین می سازد . برمی گردیم به موضوع اصلی این مقالت که همانا درنگی ست بر جنبش ادبیات نو یا مهندسی ادبیات معاصر که از سوی کامران میرهزار به قلم آمده است .
«اگر این گفته را بپذیریم که : نویسنده کسی است که مسا له اش زبان باشد، در آن صورت زبان آفرینندهء ژرفنا است نه ابزاری صرفا در خدمت بیان وایجاد زیبایی در کلام . کامران میر هزار از زاویه دیگر به این مسا له نگاه می کند و از دیدی که کمترین نویسنده و ادب شناس ما به آن پرداخته است .
برای بدست آوردن ادبیات نو باید تلاش کرد تا مسیرهای تازه ای را در زبان گشود . گشودن یا خلق مسیر های جدید در زبان ، نیازبه خلق ادبیات نو دارد. . . از سویی دیگر ادبیات در رابطه با خود به چه مسیر های نوینی نیازمند است . در تکتیک ها وروش هایی که نو گرایی ادبی مطرح می شود . چقدر می تواند، در رقابت ادبی فارغ از جامعه ها زبانی افغان ها به ادبیات انسانی وصل شود . تابتوانیم ادبیاتی که مد عی نو بودن آن را داریم ؛ به پیرنگ های انسانی که جغرافیا را نمی شناسد ، پیوند دهید ؛ برای این کار برای ما صورت بندی مهم است .صورت بندی به ما امکانی می دهد تا بتوانیم به گذشته سامان دهیم ومسیر فراراه را با اطمینان طی کنیم .در حقیقت صورت بندی را در هر دوره ای باید انجام داد این زمانی اهمیت بیشتر ی می گیرد که ما می خواهیم جهش های قابل توجهیی را گام برداریم وعلاوه بر جبران عقب ماندگی ،خود را با جامعه انسانی برابر کرده و رقابت کنیم.
صورت بندی نقاط ضعف وقوت، سطح و اندازه ی تفکر و ساختن آن را نشان مان می دهد. در افغانستان ما این کار را باید با درایت خاصی انجام دهیم که سخن به پیشرفت برسد. چرا که صورت بندی بایستی از سخن و ادبیات آغاز شود . دلیل آن روشن است،وآن این که ما نویسنده ایم وکار ما بطور مستقیم با ادبیات، زبان وسخن در ارتباط است . »
کامرا ن میرهزار در گفت وگو یی که با بانو مینا کابلی داشتند و ما قسمتی از پرسش وپاسخ را در بالا آوردیم ؛به دسته بندی طرح خویش چنین می پر دازد : « صورت بندی را بایستی از طریق جر یان و یا روند نو نویسی در ادبیات آغاز کرد، البته پایه گذاری و نهادینه کردن آن کار آسانی نیست . این صورت بندی بایستی چند سویه باشد ، چرا که نقاط طلایی آن آواره گی است و باید از طریق کسب تجارب از ادبیات جهانی به ساختار سنگواره گی ادبیات ما پویایی وتحرک بخشیم . چیزی که مشخص است این است که زبان در جامعهء افغانستان علا وه بر این که هیچ رشدی نداشته بل پس رفت هم کرده است وشکل فرسا یشی بخود گرفته است. محیط زبانی کنونی ما نه آن محیط زبانی تاریخ بیهقی است ونه زبان بسامان امروزی ».
با دریغ باید گفت : این داوری ها درست است . اما پیشنهاد دوران نو در زبان ما بنام دوران فارسی دور از اشگال نیست .چرا که ضرورت طرح چنین سخنی نیست. همین زبانی که به آن می نویسیم و می خوانیم ، زبان فارسی است و دری گونه ء تاریخی آن بشمار میرود ؛ نه چیزی بیش و نه چیزی کم؛از یک سو و از سو ی دیگر من تمایزی میان زبان نوشتاری کامران میر هزار و دیگر نویسنده گان نمی بینم .
در پهلوی این ها مهر باطل کوبیدن بر مجموعه ءدست مایه های معاصر وسنگواره شمردن آن ها چندان موجه ء نمی باشد، حداقل تحرک وتلاش خود کامران خلاف آن را به اثبات می رساند .
سخن دیگر ی که در رابطه تیوری کامران میر هزار می توان افزود : این است که نقش جغراقیای سیا سی را نمی توان از شناسنامه ادبیات معاصر مان زدود و حتا در صورتی که از دست مایه های محلی وجغرافیای سیاسی مان دست بر دار شویم .با تاکید باید گفت : نقد بر خی از گفته ها وداوری ها ی میر هزار به مفهوم رد ونفی بسیاری از نکات مثبت این طرح نیست .
برای اثبات این گفته همنوا با بخشی از سخنانی کامران میرهزار به این محبث پایان می بخشم :
« عر صه سخن را به سمت های رهایی کلمات باید برد و با استفاده از تجارب مهاجرت ساخت نوینی برای زیستن بیافرنیم ... ومسیر های گوناگونی از کلمات را بپیمایم و راه را بر گسترش آن بگشایم و ملت نایک پارچه را در مسیرتجربه های تازه بکشانیم ودر مسیر مسوولیت تاریخی واجتماعی و فر هنگی و ادبی آن ممد واقع شویم . چرا که امروز ادبیات باز خواست کننده است، هم خوننده را وهم نویسنده را . خواننده ای را که سال ها یک سویه نگریسته وخشونت را شیوه زیستن گزیده و به ساده گی مهره شطرنج خشونت بزرگ بوده است . ونویسنده نیز مورد باز خوست ادبیات است ؛هم در برابر اجتماع و هم در برابر ادبیات و جریان های تازه ومسیر های که هنوز گشوده نشده است:
بیا تا گل بر اقشانیم ومی در ساغر انداریم
فلک را سقف بشکافیم وطر ح نو در انداریم»
سالار عزیزپور
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی آتی‌بان


همچنین مشاهده کنید