جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

شب‌های قدر از دیدگاه شیعیان و اهل سنت


شب‌های قدر از دیدگاه شیعیان و اهل سنت
موضوع و اهمیت شب قدر، همان‌طور كه در ادبیات فكری، عقیدتی و روایی شیعه جایگاه ویژه و بالایی دارد، در بین سایر فرق مسلمین نیز شأن و جایگاه خاص خود را دارد. دو فرقه و شعبه اصلی آیین اسلام، یعنی مذاهب تشیع و تسنن، اگر چه در برخی موارد و موضوعات مرتبط با شب‌های قدر و آیین‏ها و مناسك ویژه، آن، اختلاف نظرهایی دارند، اما در اهمیت و جایگاه آن تردید روا نمی‏دارند.
شاید اختلاف‏های روایی و موضوعی كه در این نوشتار به عمده‏ترین آن‌ها اشاره خواهد شد، مباحثی باشد در خور توجه و اهمیت، اما مهم‏تر از همه این مباحث، قبول بالاتفاق وجود چنین شبی است و فیض جاری‌ای كه خداوند در این شب از آسمان و به مداومت می‏فرستد. سرچشمه این اتفاق نظر و عقیده نیز آیات مشیر به این موضوع در قرآن كریم است و سرچشمه آن اختلاف نظرها، تأثیر و تاثر اختلاف عقاید و برداشت‌ها از این آیات، كه در میراث حدیثی و روایی هر دو فرقه رسوخ یافته است.
در نوشتار حاضر، فارغ از بحث تشیع، موضوعات و وجوهی از موارد مرتبط با شب قدر را، با تعاریف و گفتارهای عالمان و مستند به كتب روایی و شروح تفسیری اهل سنت تقریرخواهیم نمود؛ بدان امید كه این باب گشوده شده، در پی‌آمد خود تحقیقات و مباحث جامع‏تر را نیز به دنبال آورد.
● زمان شب قدر
از جمله مواردی كه در كتب روایی و آثار مفسران اهل سنت در مورد آن، اختلاف نظر وجود دارد و سرانجام اجماع عالمان این مذهب برآن مهر خاتمت می‏نهد، موضوع «جایگاه زمانی شب قدر» است. شب قدر، اگر چه در تواتر روایات شیعی، قطعاً از شب‌های دهه سوم ماه مبارك رمضان شمرده می‏شود و تردید در آن نیز به واسطه روایات منقول از ناحیه معصومین(ع) و نیز تفاوت تفاسیر روایات است، اما از این حیث كه شبی خارج از ماه رمضان نیست، مورد اجماع كلی و قطعی است.
در میان عالمان و در میراث روایی و تفسیری اهل سنت، اما، ابتدا در این خصوص و سپس در قطعی كردن جایگاه این شب در ماه مبارك رمضان تردید و تفاوت وجود دارد. دسته‏ای از روایات، همچون روایت مشهور «ابوحنیفه» در «شرح الازهار»، بر این اعتقاد تاكید می‏كند كه شب قدر به طور قطعی و یقینی نمی‏تواند در این دهه باشد و بلكه در تمامی لیالی سال پنهان است. روایت مذكور، كه در ضمن مسئله‏ای فقهی وارد شده، چنین است: «شب قدر، در میان شب‌های سال پنهان است و چنان‌چه كسی طلاق همسرش را مشروط به انجام در شب قدر نماید، بدون گذشت یكسال كامل، طلاق واقع نشده است»(ج۱ـ ص۵۷).
این حكم‌واره و در واقع روایت مستند، اشاره به این معنا دارد كه جایگاه زمانی شب قدر، در حد احتمال قریب به یقین نیز نیست تا بتوان بر مبنای آن، به شكوك فروع و احتمالات نیز توجه كرد. در حقیقت، این روایت و روایات مشابه، چون روایت «عبدالله بن مسعود» با این مضمون كه: «تنها كسی می‏تواند شب قدر را درك كند كه یكسال تمام شب زنده داری كرده باشد» (درالمنثور، ج۶ـ ص۳۷۶)، بر موضوع پنهان بودن شب قدر به لحاظ جایگاه زمانی تاكید دارد و این بدان معناست كه احتمال قرار داشتن شب قدر در یكی از شب‌های دهه آخر ماه مبارك منتفی و حداقل به لحاظ احتمال، برابر با شب‌های دیگر سال است.
این دسته از روایات منقول در منابع اهل سنت، البته از سوی دسته‌ای دیگر از روایات معتبرتر، كه در نهایت به اجماع بیشتر مفسران و عالمان اهل سنت انجامیده است، مورد تردید و انكار قرار گرفته است. اگر گشودن بابی با عنوان «باب فضیلهٔ (فضل) لیلهٔالقدر» ملازم و در كنار ابواب «صوم» و «صیام» در منابع روایی اهل سنت نشانه و اشاره‏ای نزدیك به موضوع قرار داشتن شب قدر در ماه رمضان و ارتباط آن با ماه صیام پنداشته نشود، روایات معتبر چندانی در این خصوص وجود دارد كه بر موضوع فوق تاكید دارد.
از «ماوردی» در «الحاوی الكبیر» روایتی سراغ داریم با این مضمون كه: «در این كه شب قدر در دهه سوم ماه رمضان است، تردیدی بین عالمان نباید باشد، چه، ابوذر از رسول الله روایت كرده است كه این شب در دهه پایانی ماه رمضان است» (ص۴۸۳). نیز روایت «عبدالله بن عمر» از رسول خدا(ص) كه فرموده است: «شب قدر را در دهه پایانی رمضان بجویید» (درالمنثور، ج۶ـ ص۳۷۲).
شاید روایت «عایشه» از احوال رسول مكرم اسلام در دهه پایانی ماه رمضان را نیز تاكیدی بر این جایگاه زمانی بتوان شمرد: «آنگاه كه دهه آخر رمضان فرا می‏رسید، رسول خدا شب‌ها را بیدار بود و اهل و خویش خود را نیز بیدار می‏داشت و از زنان دوری می‌جست»(المغنی، ج ۳ـ ص ۱۷۹) و نیز روایت »ابن عمر« از اعتكاف پیامبر در دهه پایانی ماه مبارك رمضان را كه در »صحیح مسلم« آمده است: «پیامبر دهه انجامین ماه رمضان را در اعتكاف بودند» (شرح نووی، ج۸ ـ‌ص ۶۶).
گفته شد كه با وجود تعدد روایات دسته دوم، یعنی روایات مؤید قرار داشتن شب قدر در ظرف زمانی ماه مبارك رمضان و به خصوص در دهه سوم این ماه، روایات و احكام و تفاسیر دسته اول از مفسران و عالمان اهل سنت مبنی بر پنهان بودن شب قدر در لیالی مجموع سال تضعیف می‏شود؛ اما باب اختلاف بر سر تعیین جایگاه واقعی این شب در میان شب‌های دهه آخر رمضان هم‌چنان در میان راویان و مفسران حدیث اهل تسنن مفتوح است.
روایات و مباحث متعدد و متفاوتی در این خصوص در منابع اهل سنت وارد شده است كه در یك طبقه بندی كلی به سه دسته روایات تاكیده كننده بر شب بیست و یكم، شب بیست و سوم و شب بیست و هفتم تقسیم می‏شوند. البته روایات بسیار ضعیفی نیز مبنی بر لیلهٔالقدر بودن شب هفدهم وجود دارد؛ ازجمله روایت «ابن عباس» در «درالمنثور» (ج۶ـ ص۳۷۶).
عمده‏ترین و بیشترین تاكید در روایات منابع سنی، بر شب بیست و سوم حكایت دارد و البته این تنها در منابع منعكس شده است و در عمل (امروزه) به استناد روایات مربوط به شب بیست و هفتم، این احتمال قوی‏تر از سایرین دانسته شده و بر آن تأكید می‏شود و اعمال ویژه و مؤكد شب قدر نیز در میان اهل سنت، به طور خاص در این شب صورت می‏پذیرد. برخی روایات وارده در منابع اهل سنت در این زمینه را مرور می‏نماییم:
در «صحیح مسلم» آمده است: «گفته شده شب بیست و سوم، شب قدر است و این موضوع قول بسیاری صحابه و تابعین است» (ج۸ ـ ص ۵۸) و در روایتی از »ابن عمر» منقول است كه «فردی نزد پیامبر عرض كرد كه در خواب دیده است شب قدر، هفت روز مانده به پایان رمضان است و پیامبر فرمود خواب‌های شما كه بر بیست و سوم توافق دارند صحیح‌اند و هر كس خواست شب‌زنده‌داری قدر را درك كند، این شب را احیاء نگهدارد» (مجمع البیان، ج۱۰ـ ص) و نیز روایت منقول از «سعید بن جبیر» در «درالمنثور»(ج۶ـ ص ۳۷۳) كه مؤید همین نظر است.
داستان معروف «عبدالله بن انیس جُهنی» و «شب جهنی» نیز كه به تكرار در روایات و منابع اهل سنت و شیعه نقل شده است، نیز، تاكیدی بر شب بیست و سوم ماه رمضان به عنوان شب قدر است. چكیده داستان عبدالله و «شب جهنی» چنین است: عبدالله بن انیس از تیره جهنیه كه رمه‌داری بادیه نشین بود، به دلیل دوری از مدینه، امكان حضور دایم در مدینه را نداشت. روزی خدمت رسول خدا رسید و احوال خویش عرضه داشت كه به دلیل بعد مسافت امكان حضور دایم در شب‏های رمضان و احیاء نگهداشتن را در مدینه ندارد و از پیامبر خواست تا شب قدر را برای او معین كند تا در آن شب در مدینه حضور یابد و به عبادت بپردازد. پیامبر در پاسخ وی فرمود: «شب بیست و سوم ماه رمضان»(درالمنثور، ج۶ـ ص ۳۷۳) و از آن پس، شب بیست و سوم به عنوان شب قدر و «شب جهنی» معروف شد.
در كنار این روایات، دسته‏ای دیگر از روایات و تفاسیر اهل سنت، حكایت از «لیلهٔ القدر» بودن شب‏های بیست و یكم و بیست و هفتم دارند و قول دوم از روایات این دسته، یعنی شب قدر بودن بیست و هفتم، تقریباً پذیرفته‏تر از قول اول است؛ اگر چه با قول لیلهٔ القدر بودن شب بیست و سوم نیز به لحاظ تعدد روایات و تفاسیر سندی در برابری است، اما به جهت اقبال خاص، امروزه شایع‏تر از دیدگاه دیگر مورد اهتمام اهل سنت است وشبی است كه بزرگ شمرده می‏شود. البته شبهای بیست و سوم و بیست و یكم نیز مانند آنچه در بین شیعیان متداول است، در بین اهل سنت محل اهتمام و توجه‏اند.
اما روایات متعددی نیز در خصوص لیلهٔ القدر بودن شب بیست و هفتم وجود دارد كه می‏توان با مراجعه به كتب روایی بعض تفاسیر آنها را مشاهده كرد. اجمالاً تاكید و یقینی منقول از «ابیّ بن كعب» در ضمن روایت منقول از وی در صحیح مسلم از «زرّ بن حبیش» كه می‌گوید «ابی قسم یاد كرده است شب قدر شب بیست و هفتم است، زیرا به روایت پیامبر در بامداد شب قدر خورشید كم‌رونق و كم‌رمق و بدون پرتوهای چندان طلوع می‏كند» (ج۸ ـ ص۶۵) را اگر ضمیمه كنیم به روایات دیگر مثل روایتی منقول از پیامبر(ص) توسط «عایشه» كه: «شب قدر را در شب بیست و هفتم بجویید» و روایت‌های مشابه دیگر، تقریباً احتمالی كه برای روایات شب بیست و سوم به دست می‏آمد، برای این شب نیز قابل تصور است و البته تاكید بر این شب از سوی اهل سنت بدون دلیل دیگری و شاید در پی‌آمد عرف رایج بین عالمان و عامیان، ترجیح بلامرجحی است كه یافتن دلیل برای آن حوصله بررسی متون فراوانی را آن‌هم بدون اعتماد به رسیدن به نتیجه قطعی می‏طلبد.به‌هرحال بین شب بیست و سوم (كه روایات معروف اهل سنت و شیعه به صورت مشترك بدان اشاره دارند) و شب بیست و هفتم، تاكید و تردیدی خاص وجود ندارد، الا تفاوت نظری كه بدان اشاره شد.
در مجموع، به نظر می‏رسد حاصل جمع روایات و وجه غالب آن‌ها و دیگر تفاسیر اهل سنت، نخست بر مسئله جایگاه زمانی شب قدر در ماه مبارك رمضان و سپس در قرار داشتن این شب در دهه سوم اتفاق دارند و وجوه دیگر با وجود تعدد و كثرت سندی و اقبال به آن‌ها، به لحاظ ضعف در برابر این دسته روایات و تفاسیر منقول، معتبر نباشند.
● عمومیت شب قدر
از جمله مباحث دیگری كه در خصوص شب قدر مطرح است، اختصاص و عمومیت زمانی شب قدر به دوره‏ای خاص، یا جریان داشتن این باب واسعه الهی در همه دوره‌هاست. از موضوعاتی كه تقریباً اتفاق نظر در مورد آن به حد اجماع و تواتر رسیده است، عمومیت داشتن شب قدر در همه دوره‏ها و زمان‌هاست؛ اما پاره‏ای احادیث و روایات منقول در اسناد روایی اهل سنت، كه گاه به آن‌ها استدلال می‏شود و بی طرفدار نیز نیستند، بر این اعتقاد استوارند كه شب قدر مخصوص به دوره خاص حیات پیامبر بوده است و دیگر شب قدری وجود ندارد. به بیان دیگر، این شب، اختصاص به دوره‏ای خاص از زمان (دوران حیات پیامبر) داشته و قابل تكرار نیست.
دسته‏ای دیگر از روایات كه در بین روایات شیعه نیز مشابه آن یافت می‏شود، برعكس، نه تنها دایره عمومیت شب قدر را از دوران پیامبر تا روزگار ما وسعت می‏دهد، بلكه آن را به قبل از آن دوره نیز سرایت می‏دهد و این اعتقاد را كه شب قدر از ابتدای خلقت آدم وجود داشته و بابی وسیع از ابواب رحمت الهی بوده مسلم می‏پندارد و بر آن ابرام می‏ورزد.اكنون روایات مؤید هر سه نظر را مرور می‏كنیم.
گفتیم آن‌چه مسلم است، وجود «شب قدر» به عنوان شبی متفاوت از سایر لیالی سال است؛ شبی كه اهمیت آن برای همه مشخص و تأیید شده است. دسته‏ای از روایات، از جمله روایت منقول در «صحیح بخاری» و «فتح الباری» بر این موضوع حكایت دارد كه »شب قدر از میان رفته» و «شب مخصوصی بوده كه در زمان پیامبر وجود داشته است»(تفسیر القاسمی‌،ج۱۷ـ ص ۲۱۷). روایت دیگری نیز در «صحیح بخاری» از قول «عبادهٔ بن صامت» نقل شده با این مضمون كه «پیامبر تصمیم داشتند ما را از شب قدر به طور دقیق آگاه كنند، اما در راه دو نفر را در حال نزاع دیدند و وقتی به جمع ما وارد شدند، فرمودند به دلیل همین (نزاع‌ها) شب قدر از میان شما برداشته شد»(كتاب فضل لیلهٔ‌القدر ـ باب ۳۲). البته عده‏ای اعتقاد دارند كه این برداشتن، قطعی نیست و تنها آگاهی از ظرف زمانی شب قدر را از بین برده است.
اما این دسته از روایات با پاره‏ای از روایات و شروح دیگر در مورد اختصاصی بودن شب قدر در تضاد است. روایات دسته دوم نیز در جمع روایات اهل سنت دیده می‏شود و حتی بر دسته اول به لحاظ تعداد و اهمیت رجحان دارد. از جمله این روایات،‌نقل «اباهریرهٔ» است از قول «عبدالله بن مكانس» كه به «اباهریره» گفته بود:« گمان می‏كنند شب قدر از بین رفته» و وی در پاسخ گفته بود: «دروغ است و در همه ماه‏های رمضانی كه در پیش روست، شب قدر قرار دارد»(درالمنثور،ج۶ـ ص۳۷۲).
از «عبدالله بن عمر» نیز روایت است كه: «درباره شب قدر از پیامبر(ص) سؤال شد كه آیا همیشگی است یا اختصاص به زمان خاصی دارد؟(و) حضرت فرمود همه ماههای رمضان دارای شب قدر است»(همان).
از جمله روایات شیعه نیز در این خصوص روایات «هشام بن حكم» از امام صادق(ع) است كه آن حضرت فرمودند: «شب قدر در تمام سال‌ها موجود است» (وسایل الشیعه، ج۱۰ـ ص ۳۵۹).
پس در مجموع در می‏یابیم كه آنچه به طور اجماع مورد پذیرش است، این است كه شب قدر اختصاص به دوره‏ای خاص از تاریخ یعنی زمان پیامبر نداشته و تاكنون ادامه دارد و تا ابد نیز چنین خواهد بود.
پاره‏ای دیگر از روایات، بر ممتاز بودن امت محمد(ص) به این امتیاز و فقدان آن برای سایر امت‏های قبل از اسلام اشاره دارند و بر این عقیده استوارند كه شب قدر امتیازی اختصاصی برای مسلمین است و در امت‌های گذشته سابقه نداشته است. به خصوص، در میان روایات اهل سنت، این نظر طرفداران بسیار دارد كه شب قدر وجهی اختصاصی برای امت اسلامی است در تعلیل این استناد نیز گفته‌می‌شود چون پیامبر اعمال امت‏های پیشین را نگریست، دریافت اعمال صالح آنان به دلیل عمر طولانی‌شان بسیار بیشتر از امت خودش است و بهمین دلیل از خداوند خواست شب قدر را به مسلمانان اختصاص دهد تا این كاستی جبران شود و آنها با داشتن اعمال نیك بیش از پیشینیان، ممتاز شوند(درالمنثور،ج۶ـ ص۳۷۱) و نیز روایات دیگری از این دست، كه اشاره به ممتاز بودن امت پیامبر به واسطه جعل شب قدر برای آنان دارند (همان).
در كنار این دسته روایات پرطرفدار، پاره‏ای روایات دیگر، این موضوع را تایید نمی‌كنند و این اختصاص و امتیاز را به قبل نیز سرایت می‏دهند. اگر چه تعداد این دسته روایات بین اهل سنت كمتر است، اما در منابع شیعه روایات زیادی یافت می‏شود كه ضمن آن‌ها، شب قدر برای قبل از امت پیامبر نیز دانسته شده است.
از این دسته روایات، از جمله می‏توان به روایت «درالمنثور» منقول از ابوذر اشاره كنیم كه از پیامبر پرسید: «آیا شب قدری كه در امت‏های پیشین بوده و برای امت تو هم هست تا ابد ادامه خواهد داشت» و پیامبر نیز فرمودند: «آری» (و مخالفتی با بیان ابوذر نكردند).( همان، ص۳۷۳). از روایات شیعه نیز روایت منقول از حضرت امام جواد را می‌توان ذكر كرد كه در ضمن حدیثی مفصل فرمودند: »به خدا سوگند... امری كه بر تمام انبیاء تا حضرت محمد در شب قدر نازل می‏شد، وصیت كردن بود و قرار دادن شخص به عنوان وصی» (اصول كافی، ج۱ـ ص۲۵۰).
در جمع روایات سه گانه فوق، باید گفت شب قدر با توجه به روایات و مستندات، از دید شیعه اختصاص به قبل از پیامبر و بعد از آن تا امروز دارد و شاید فضیلت‏های آن در امت پیامبر ازدیاد پیدا كرده و از دید اهل سنت، شبی است اختصاصی برای امت پیامبر كه تا امروز نیز ادامه دارد و قبل از پیامبر نبوده و در واقع امتیاز مسلمانان بر سایر امت‌هاست؛ اگر چه روایاتی اندك شمار نیز در منابع اهل سنت وجود دارد كه شب قدر را فقط مربوط به زمان پیامبر می‏داند.
● مسئله نزول قرآن در شب قدر
به استناد سه آیه از قرآن كریم، شارحان و مفسران شیعه و سنی معتقدند قرآن كریم در شب قدر نازل شده است: نخست، آیه اول سوره «قدر» (انا انزلناه فی لیلهٔ القدر)، و دوم، آیه سوم سوره «دخان» (انا انزلناه فی لیلهٔ مباركهٔ) و سوم، آیه ۱۸۵ سوره «بقره» (شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن). اگر تواتر عالمان و مفسران در خصوص تأیید مرجع ضمیر بودن قرآن در دو آیه اول هم نبود، بی تردید آیه سوم اشاره به نزول قرآن در شب قدر در ماه رمضان داشت. اما جمع این سه آیه، تردیدی باقی نمی‏گذارد كه نزول قرآن در شب قدر بوده است و یكباره صورت گرفته است.
اما اختلاف نظر ناشی از موضوع، از آن‌جاست كه عالمان و مفسرانی از اهل سنت، معتقدند ظرف مكانی نزول قرآن، «بیت المعمور» بوده در آسمان‏ها و قلب مبارك پیامبر نبوده و در ضمن شروع نزول قرآن نیز در این شب بوده است. مفسران زیادی چون «رشیدرضا» در «المنار»، «سید قطب» در «فی ظلال القرآن»، «جواهری طنطاوی» در«جواهر القرآن» و «المراغی» در تفسیر خود، اعتقاد به آغاز نزول قرآن در شب قدر دارند (تفسیرالمراغی، ج۲۵، ص۱۱۹).
نظر اول تایید شده توسط این دسته شارحان در مورد آغاز نزول در شب قدر، سخن درستی نیست؛ چون در مورد مسئله آغاز نزول در صبحگاه بیست و هفتم رجب و غار حرا اتفاق نظر كلی وجود دارد و غیر از آن مورد پذیرش نمی‏تواند باشد؛ الا اینكه آغاز بعثت را غار حرا بدانیم و بیست و هفتم رجب و آغاز نزول قرآن را شب قدر در ماه رمضان، كه فرض درستی نیست.
در خصوص نزول قرآن بر قلب پیامبر یا نزول بر «بیت المعمور» كه دومی قول مورد اتفاق اهل سنت است، نیز باید گفت كه روایاتی از منابع اهل سنت كه در این خصوص تایید و تاكید دارند، نمی‏توانند نافی روایات انزال قرآن بر سینه مبارك پیامبر باشند؛ چرا كه جایگاه، مرتبه و مكانت حضرت پیامبر از همه آسمان‌ها و عوالم فراتر است و بیت المعمور در رتبه بالاتری از مكانت ایشان قرار ندارد كه امتیازی دانسته شود.
علاوه بر این، نزول دفعی و نزول تدریجی دو مقوله جداست. در نزول دفعی، نیاز به نزول آیه آیه و قرائت و مرور آن نیست و روح و كلیت قرآن نازل می‏شود در نزول تدریجی به مناسبت‏ها و اسباب نزول مختلف آیات تناسب آن نازل، قرائت، حفظ و به یاد سپرده می‏شود و شیوع می‏یابد. اضافه می‏كنیم كه آنچه ذات معصوم و حضرت كردگار در می‏یابد نیز چیزی جز آن است كه ما درمی‏یابیم و بنابراین آنچه در ارتباط با بندگان مطرح است، نزول تدریجی است كه در آن شبهه‏ای نیست و در واقع نحوه، مكان و زمان نزول دفعی قرآن، تغییری در نزول تدریجی ایجاد نمی‏كند.
اما روایات مربوطه. روایت «ابن عباس» كه در جمع این موضوع مستند اهل سنت قرار گرفته، چنین است: »پس از نزول قرآن در شب قدر، فرشته وحی نزول تدریجی قرآن را از غار حرا آغاز كرد و به مرور زمان و در پاسخ به نیازمندی‏ها و سئوالات بندگان بر محمد فرود آورد». این روایت با روایت دیگری از »مقاتل« تكمیل می‏شود كه می‏گوید: خداوند متعال قرآن را در شب قدر از لوح محفوظ بر فرشتگان امین وحی نازل فرمود و همه ساله خدای سبحان به اندازه یك سال تا سال آینده وحی را نازل می‏فرماید و جبرئیل آن را اندك اندك بر پیامبر فرود می‏آورد« (مجمع البیان، ج۱۰ـ ص ۵۱۸).
روایات متعدد دیگر نیز در این خصوص ذكر شده است كه جمع آن‌ها، در نهایت ما را به این نتیجه می‌رساند كه در مورد نزول كلی قرآن در شب قدر اختلاف نظر وجود ندارد و ظرف زمانی آن در همین شب مبارك است؛ اگر چه در مورد جایگاه نزول نیز، حتی اگر به قول اهل سنت معتقد باشیم و نزول بر بیت المعمور را بپذیریم، باز با روایات و معتقدات شیعه در این خصوص و در تایید نزول بر سینه مبارك پیامبر در تنافی نخواهد بود.
منابع:
سیوطی، جلال الدین: الدر المنثور، كتابخانه بزرگ آیت‌الله مرعشی نجفی، قم.
رازی، امام فخر: تفسیر الكبیر، دفتر تبلیغات اسلامی، قم.
القاسمی، محمد جمال‌الدین: تفسیر القاسمی، بیروت.
المراغی، مصطفی: تفسیر المراغی، داراحیاءالتراث العربی،‌بیروت.
ابن المفتاح، عبدالله: شرح الازهار، الحجاز، قاهره.
طبرسی، امین الاسلام: مجمع البیان، اسلامیه، تهران.
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان


همچنین مشاهده کنید