شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


خلاق‌تر از مدرن‌ترین کامپیوترها


خلاق‌تر از مدرن‌ترین کامپیوترها
● درباره پایان كار تیم كارتون سازی «هانا ـ باربرا»
یك ماه و اندی پس از مرگ جوزف باربرا، مردی كه در آفرینش شخصیت های كارتونی تام و جری، فلینس تون ها و یوگی سهیم و در ابداع آنها شریك بود، جای خالی او بیش از هر زمانی به چشم می خورد.
باربرا مردی بود كه در كنار همكار و زوج مشهور كاری اش، ویلیام هانا یكی از پركارترین و موفق ترین گروه های كارتون ساز جهان را ساخت و هرگاه نام هانا ـ باربرا می آمد، همگان به یاد كارتون های خوب و شیرین می افتادند، به واقع نام آنها از دهه ۱۹۳۰ به بعد مترادف با اسم انیمیشن و به معنا و مفهوم این هنر شد و بسیاری از كارتون های این ایام با همت آنها ساخته و ارائه شد و موفقیت و محبوبیت جهانی این كاراكترها از توفیق عظیم باربرا و هانا در كارشان سخن می گفت، هرچند هیچیك اینك در قید حیات نیستند و از آنها تنها یك افسانه قوی و گنجینه ای از كارهای عالی مانده و كارتون هایی خلق شده است كه برخلاف انیمیشن های امروز حاصل ساعت ها و به واقع هفته ها نقاشی و كشیدن موجودات با دست و هنر شخصی افراد و بویژه نقاشان بود و با امكانات امروز كه همه چیز با كمك كامپیوترهای پیشرفته طراحی و عرضه می شوند، بسیار فرق داشت.
ابتدا ویلیام هانا در سال ۲۰۰۱ و در حالی كه ۹۰ سال سن داشت، از دنیا رفت و سپس ماه پیش نوبت به جوزف باربرا رسید تا در ۹۵ سالگی چشم از جهان فروبندد. این اتفاق در خانه مسكونی وی در شهر لس آنجلس آمریكا روی داد.
بدیهی بود كه پس از به جا گذاشتن كارنامه ای چنان پربار، سران استودیوها و دست اندركاران سینما جوزف باربرا را یك افسانه و فردی نمونه در حرفه خود توصیف كنند. یكی از آنها بری مه یر رئیس و مدیر اجرایی شركت برادران وارنر بود كه گفت: «باربرا به حد و حدودی فوق العاده در حرفه اش رسید و كمتر كسی از نسل های بعدی توانسته است با او برابری كند. او در همه این سال ها در خلق و ارائه شیرین ترین شخصیت های كارتونی سهمی عمده داشت و وقتی قرار شد به عصر حجر سر بزند و شخصیت های فلینس تون و همسایه های او را بوجود آورد، همان قدر موفق بود كه در دهه های بعدی و به هنگام به تصویر كشیدن مخلوقات عصر فضا موفق و كامیاب نشان داد.
برای او فرقی نمی كرد كه در كدام عرصه، سینما یا تلویزیون و یا در كدام برنامه تلویزیونی فعالیت می كرد. زیرا رمز موفقیت را همیشه در دست داشت و شخصیت هایی را آفرید كه تبدیل به پدیده های جهانی و بسیار ماندگار شدند و بزرگ و كوچك در سطح جهان همواره آنها را بسیار پسندیده و به كارهایشان دلبستگی و تعلق خاطر فراوانی داشته اند. باربرا و هانا به واقع از حد و مرز هنر هم فراتر رفته بودند و هم اینك و پس از مرگ شان نیز پدیده هایی اجتماعی هستند. تنها حسن قضیه در این است كه آثاری عالی و ماندگار از آنان بر جای مانده است و برای نسل های بعدی هم به كار می آیند».
هانا و باربرا اول بار در سال ۱۹۳۷ در كمپانی متروگولدوین مایر با یكدیگر همكاری كردند و حاصل آن همكاری خلق شخصیت های مشهور تام و جری بود كه از محبوب ترین گربه و موش های تاریخ سینما شدند و نسل در پی نسل به تماشای تعقیب و گریزهای پایان ناپذیر آنها نشسته اند و از روی آنها ده ها چهره مشابه گرفته و ساخته و تقلید شده است.
با این وجود كمتر كاراكتر دیگری توانسته است در میان موش و گربه ها با تام و جری برابری كند و همان اثر و جذابیت آنان را داشته باشد. باربرا نقاشی می كرد و این كاراكترها و امثال آنها را به روی كاغذ می برد و هانا كارگردانی و تصویرپردازی می كرد. حاصل و نتیجه این كار مشترك و موفق تصاحب ۷ جایزه معتبر اسكار در شاخه فیلم های كوتاه انیمیشن و به سبب ارائه چنین شخصیت های مردم پسندی بود.
با این حال تا سال ۱۹۵۷ طول كشید تا این دو هنرمند و زوج هنری شركتی متعلق به خود و با نام خویش (هانا ـ باربرا) را ایجاد و وارد معادلات هنری و تجاری كنند و برپایه آن بر بسیاری از رخدادهای انیمیشن دهه های ۱۹۶۰ و ۷۰ نیز به طور عمیق تأثیرگذار باشند.
امتیازی كه شامل حال آنها شد، این بود كه همسو با اوجگیری این شركت و ادامه یافتن كارهای هانا و باربرا، صنعت و عرصه تلویزیون و شبكه های مختلف آن نیز بسط یافتند و هرچه پرطرفدارتر و وسیعتر شدند، به طوری كه هنرمندانی مثل آنها می توانستند با ارائه كارهایی خوب در تلویزیون هر روز مقابل چشم مردم و پیوسته مطرح باشند و برای مردم نیز برخلاف دهه ۱۹۴۰ نیازی به خروج از خانه و سرزدن به سالن های سینما برای تماشای كارهایی از این دست نبود و می شد همه چیز و منجمله محصولات زیبای كارتونی را هر روز بر صفحه كوچك تلویزیون دید و در شادی های پاك كودكانه غرق شد و تردیدی نیست كه یكی از مظاهر اول در این فرآیند، هانا و باربرا بودند.
این چنین بود كه كمپانی آنها بیش از ۳۰۰ كار كلی و عمده كارتونی تولید كرد و در میان آنها «هاكل بری»، «فلینس تون ها» (فرد و بارنی) و «یوگی» هم دیده می شدند، «فلینس تون ها» كه در ایران با نام عصر حجر پخش می شد بسیار ساده، اما تماشایی بود و بیننده ها را به عصر باستان و زمان موسوم به «سنگی» می برد و این امر به هانا و باربرا اجازه داد كه در ذهن شان دنیایی را ترسیم و ارائه كنند كه در آن همه چیز از سنگ ساخته شده و در چنان محیطی هر بار ده ها اتفاق برای دو شخصیت اصلی (فرد و بارنی) و اعضای خانواده شان روی می داد و این شامل دایناسورهای دست آموز (!) آنها هم می شد.
«فلینس تون ها» ابتدا در سال ۱۹۶۰ پخش شد و تنها یك سال بعد از آن نوبت به كاراكتر «یوگی خرسه» رسید كه یك خرس مهربان بود و این انیمیشن پرطرفدار هم از تلویزیون ایران با نام «یوگی و دوستان» پخش می شد.
هانا و باربرا همچون یك كمپانی ساخت و خلق پدیده های كارتونی در سال های بعد به ترتیب و تناوب شخصیت های دیگری را هم ارائه دادند كه كارتونی خاص و برتر بودند و در این ارتباط باید از «جانی كوئست»، «اسكوبی دو»، «هارلم گلاب تراترز» و «جتسون ها» یاد كرد. «اسكوبی دو» به واقع در آمریكا و اروپا ۱۷ سال متوالی روی آنتن می رفت تا پردوام ترین كارتون در تاریخ تلویزیون باشد.
با بیش از ۶۰ سال كار مشترك، هانا و باربرا فزون تر از ۳ هزار برنامه نیم ساعته كارتونی برای تلویزیون ارائه دادند و امروز با این كه هیچیك زنده نیستند و این مجموعه ها هم ظاهراً قدیمی شده اند، اما هر بار و هر سال به بهانه ای از نو پخش می شوند و چه بهانه ای مهم تر از محبوبیت ماندگار آنها و درخواست پی درپی مردم برای تماشای مجدد این آثار؟
جوزف باربرا در سال ۱۹۱۱ در نیویورك به دنیا آمد و ابتدا در یك بانك كار می كرد ولی وقتی نشریه كولی یر تعدادی از نقاشی ها و كارتون های كشیده شده توسط او را چاپ كرد، او رسماً وارد كارهای هنری شد و آن را به عنوان مشغولیت و دغدغه و حرفه اول خود انتخاب كرد. او در همین راستا به یادگیری رشته و درس هنر در دانشگاه نیویورك پرداخت و سپس به استودیوهای انیمیشن سازی ون بورن در نیویورك پیوست و پس از آن بود كه با ویلیام هانا آشنا شد و در ۶۰ سال بعدی هنر كارتون را تغییر داد و تبدیل به صنعتی پولساز كرد.
ساندر شوارتز مدیر بخش انیمیشن استودیوی برادران وارنر با همین طرز نگرش در زمستان ۲۰۰۷ می گوید: «هانا و باربرا شاید مهمترین عناصر و عوامل وستون های هنر انیمیشن بوده و پیشاهنگ اصلی در این حرفه جلوه كرده باشند و طول مدت حضور آنان در صحنه و تداوم موفقیت شان بی نظیر بوده است. ویلیام هانا یك طراح و كارگردان عالی انیمیشن بود و به طور دقیق می دانست این هنر را چطور در صفحه تلویزیون جا بیندازد و جزو زندگی جاری و عادی مردم سازد. جوزف باربرا هم خوب می دانست چطور شخصیت های ناب بسازد و نقاشی شان كند و مواد اولیه و اصلی را فراهم نماید و در اختیار هانا بگذارد.
آن چه از همكاری آنها به جای مانده، یك مجموعه فوق العاده از كارهای كارتونی جذاب است كه بعید است استودیویی در آینده با آن برابری كند. به واقع خدمات آنها به هنر انیمیشن هرگز توسط دیگران تكرار نشده، حتی اگر نزدیكان والت دیسنی بگویند مجموعه خدمات این استودیو در این زمینه از هانا ـ باربرا فراتر می رود.
در میان آنها باربرا به خاطر این كه نقاش و خالق اصلی و تصویرگر اولیه این شخصیت ها بود، نقشی بارزتر می یابد و امروز كه او و زوجش دیگر در بین ما نیستند و انیمیشن هر روز به شكلی تازه و موفق تر از گذشته جلب نظر می كند، جای خالی و نبود او بیشتر به چشم می خورد، حتی اگر رواج كامپیوترها و وسعت كاربرد آن كارتون های كامپیوتری و دیجیتال را باب كرده و به عصر انیمیشن های «كشیده و نقاشی شده توسط دست» پایان بخشیده باشد.
خصلت عالی و مهمترین امتیاز جوزف باربرا این بود كه شخصیت های كارتون اش از حد و مرز كشورها و از چارچوب فرهنگ های خاص و اندك و سرزمین های كم شمار فراتر رفتند و تبدیل به پدیده هایی جهانی و همه گیر شدند و دیگر نمی شد آنها را تنها به یك جامعه و یك كشور منحصر دانست، بلكه برای هر جامعه و هر فردی و هر فرهنگی شیرین و جذاب نشان می دادند و تام و جری سرآمد آنها بودند و همچنین شخصیت های فلینس تون. به واقع كودكان متعددی در سطح جهان با این شخصیت ها و همراه با آنها بزرگ شده و با آنان زیسته اند و كمتر كسی را می شناسم كه این مخلوقات را نشناسد».
از هانا و باربرا در ایام حیات شان بارها تقدیر شد، اما اگر امروز هنوز در قید حیات بودند، این ارجگذاری به درجاتی بیشتر می رسید، زیرا اینك بیش از پیش مشخص شده كه باربرا (مثل هانا) آدمی خلاق تر و موجودی باهوش تر و پرذوق تر از كامپیوترهایی بود كه فرآیندهای مختلف و فناوری های متعددشان می تواند مثل یك ماشین تولید كارتون عمل كند و مثل یك دستگاه خودكار دائماً یك شیء و كالای خاص را بیرون بدهد و میلیون ها نمونه و نسخه از یك چیز خاص را تولید كند، اما نمی تواند مثل جوزف باربرا به آن جذابیت اصالت و حالات انسانی را ببخشد و به موجودی شیرین و دوست داشتنی بدل كند.
ترجمه: وصال روحانی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید