جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

لیلیان درخشان تر از برلیان


لیلیان درخشان تر از برلیان
فاتح جام جهانی پرسابقه ترین ملی پوش فرانسه، خارج از زمین فوتبال با تئوری های خاص خود راجع به اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... سرزمین گل سر و صدای زیادی به پا كرده است.
لیلیان تورام در جریان انتخابات اخیر فرانسه گفت و گوی جالبی با «اندرو هوسی» خبرنگار روزنامه گاردین انجام داد. او در این مصاحبه از اهالی حومه پاریس و حق نادیده گرفته شده آنها دفاع كرد و به زعم خود مسایل پشت پرده را فاش ساخت.
رختكن بارسا، استاندارد به نظر می رسد؛ درست مانند تورام كه یك ورزشكار دوست داشتنی و حرفه ای است. بسیاری از همتیمی های او از ناكامی صحبت می كنند اما لیلیان سخت نمی گیرد. ما او را بیشتر در حال امضا دادن به هوادارانش می بینیم. می گویند گفت و گو با تورام آسانترین كار است و واقعاً هم اینگونه به نظر می رسد... اصلاً مهم نیست رونالدینیو و سایر ستارگان بارسا تا چه اندازه حامی مرد سیاهپوست باشند.
بازیكن سابق پارما می داند چگونه خود را راضی كند. آن پیراهن آبی ساده و شلوار جین مدل قدیمی نشان می دهد تورام هرگز اسیر شهرت نشده است. «صخره» (لقب این مدافع) صحبت های خود را اینگونه آغاز كرد: «داستان من بسیار جالب به نظر می رسد. از یك بچه خیابانی به آقای چمن سبز تغییر شخصیت دادم. شاید كمتر فوتبالیستی چنین موفقیتی به دست بیاورد اما مسأله اصلی خویشتنداری است. زندگی در پول، شهرت و فوتبال خلاصه نمی شود. مسایل مهمتری نیز وجود دارد.»
این ۳۴ ساله در روستای «انس - برتراند» در «گوآدالوپ» متولد شد. وقتی خانواده او راهی مركز فرانسه شدند همه با دیدی منفی به نوجوانان پرقدرت آنها نگریستند. لیلیان چاره ای جز تلاش برای اثبات توانایی هایش نداشت و به این منظور تا رسیدن به ركورد پلاتینی (بیشترین بازی ملی) و بازی در بزرگترین باشگاه ها، دوید و عرق ریخت.
تورام در ۹ سالگی، ۴ سال پس از آنكه مادرش برای یافتن شغل راهی فرانسه شد به سرزمین گل آمد. دوران جوانی چگونه بسر رسید؟ زیر نقاب دوستان و آشنایان! چرا؟ تورام به این سؤال پاسخ داد: «هیچ وقت سایه پدر را بالای سرم ندیدم. هرچند او نقش مهمی در زندگی من ایفا كرد اما بیش از یك بار با هم صحبت نكردیم. مادرم سخت كار می كرد تا بلكه بتواند شكم ما را سیر كند.»
تورام در جست و جو برای بهبود اوضاع، به جنوب پاریس رفت و داستان دقیقاً از همان جا آغاز شد. اعراب، پاكستانی ها و پرتغالی ها همبازی های دوران نوجوانی او بودند. هنوز آهنگ آن فریادها در گوش لیلیان می پیچد اما فقط چهره «تامن راین» درنظر او است. این مرد اولین و تأثیرگذارترین همبازی او محسوب می شود. سادگی رفتار «راین» در زندگی آینده قهرمان قصه ما تأثیر گذاشت؛ به حدی كه «ریكلس آفرانس» در پایان كنفرانس مطبوعاتی فاتح جام جهانی ۱۹۹۸ اعلام كرد تورام همان همبازی بچه پاكستانی ها به نظر می رسد اصلاً نمی داند غرور چه معنایی دارد!
«آفرانس» به عنوان كسی كه با بازیكن فعلی بارسا رشد كرده حق اظهارنظر درباره شخصیت دوست خود را دارد؛ درست مانند «ساندرا» همسر تورام. وقتی از او پرسیدند چرا با یك فوتبالیست ازدواج كردی، گفت: «تورام عاشق فوتبال بود و من به این خاطر حاضر شدم كنار او زندگی كنم. ۲ فرزند ما هم در جاذبه توپ گرد غرق شده اند.»
«ونسان گاندلا» مدافع سابق تیم ملی فرانسه در توصیف همتیمی خود از اصطلاح «غول» استفاده كرد. او از مردی نام برد كه با هر حركت، یك ستاره را از آسمان به زمین می كوبد. بازیكن سابق رم، اودینزه، مسینا و بولتون راجع به تورام گفت: «مسؤولیت پذیری را از او آموختم. هیچ بازیكنی دوست نداشت مقابل لیلیان طلایی قرار بگیرد، چون می دانست حتی قبل از آغاز نبرد ۲ نفره، بازی را باخته است!»
به نظر می رسد درخشش در پارما، فتح جام جهانی و بالای سر بردن جام یورو ۲۰۰۰ به اندازه ۲ گلی كه «غول» در مرحله نیمه نهایی جام جهانی ۱۹۹۸ مقابل كرواسی به ثمر رساند، تأثیرگذار نباشد. نظر تورام چیست؟ او با خنده گفت: «شاید حساس ترین گل های تاریخ فوتبال ملی فرانسه را رقم زدم. كرواسی قدرتمند، در مرحله یك چهارم نهایی با نتیجه ۳ بر صفر آلمان را خرد كرده بود. شیفته بازی «داور سوكر» شدم و چندسال بعد تمام بازی های اندك او برای رئال مادرید را دیدم. در آغاز نیمه دوم بازی مقابل كرواسی یك اشتباه وحشتناك مرتكب شدم و سوكر با فرصت طلبی گل زد. اخیراً در نوكمپ او را دیدم...
تورام مانند آدم هایی كه ناگهان خاطره ای به یاد می آورند مكث كرده و ادامه داد: «یادش بخیر! در ادامه آن بازی معروف ژاكه، سرمربی وقت تیم ملی فرانسه به من گفت ناامید نشو زیرا در نهایت پیروز خواهیم شد و ۵ دقیقه پس از صحبت های او به فینال رفتیم! پیرمرد گفت در وضعیت ویژه ای هستم و دزایی پس از پایان دیدار فریاد زد تو كی هستی! در جواب گفتم؛ نمی دانم، نمی دانم.»
اولین گل تورام مقابل كروات ها یك دقیقه پس از ضربه ناباورانه سوكر به ثمر رسید و دومی در هفتادمین دقیقه به تور دروازه شرقی ها چسبید. حتی پیروزی بر برزیل در دیدار نهایی جام جهانی هم شیرینی برد نفس گیر مرحله نیمه نهایی را نداشت. حتی «ژاك شیراك» رییس جمهور فرانسه آن شب را زیباترین شب تاریخ ورزش «سرزمین گل» نامید. تورام پس از قطعی شدن صعود آبی ها به فینال با میلزدیویس، هنرمند مشهور صحبت كرد.
دیویس عقیده داشت فوتبال مانند هنر سینما است و باید ذهن و بدن را به یك جهت سوق دهید. دیویس هنگام نواختن «جاز» این گونه عمل می كرد و تورام به وقت گل زدن روح خود را زیر پاهایش می انداخت.
پاداش جا گذاشتن روح افتخار به پوست تیره، نشان «لژیون دونور» بود كه امسال از آن او شد.
جا گذاشتن روح. تورام موفق شد روح سركش دوران كودكی خود را مهار كند و اكنون دیگر از اینكه یك «سیاه» خطاب نشود، شرمی ندارد. هرچند بزرگترین نشان افتخار فرانسه به پاس درخشش در میدان فوتبال به وی اعطا شد اما هیچ كس كتمان نمی كند او نقشی فراتر از یك فوتبالیست دارد. مرد همیشه معترض آبی ها همواره سیاست های دولت در مورد خارجی ها و همچنین اهالی حومه پاریس و سایر شهرها را به باد انتقاد گرفته است. سر و صداها در نوامبر ۲۰۰۵ وقتی افسر پلیس پاریس با خودروی خود یك جوان مهاجر را زیرگرفت و باعث مرگ او شد به اوج رسید.
شهرهای فرانسه یك آشوب بزرگ راتجربه كردند و در این میان طعنه های لیلیان، نمك به زخم می پاشید. «نیكولاساركوزی» وزیر كشور وقت از نظر مدافع فرانسوی مقصر اصلی آن اتفاقات بود. او اكنون كاندیدای پست ریاست جمهوری است و تورام دقیقاً به همین قضیه اعتراض دارد:« من در حومه پاریس رشد كردم و اكنون یك فوتبالیست موفق نامیده می شوم كه كاملاً باورنكردنی به نظر می رسد! سیاست های دولت راه ابراز وجود مهاجران را سد كرده است.
نمی توانم جلوی خشونت را بگیرم اما حداقل قادرم همدردی كنم.» آیا او دیدگاه سیاسی خاصی دارد. بله! این مهاجر حداقل با اظهارات چندسال اخیر به مرد محبوب جناح چپ سیاسی و جوانان آزادیخواه تبدیل شده است؛ آنهایی كه دوست دارند روزی پوسترهای مربوط به تبلیغات انتخاباتی او را روی در و دیوار آویزان كنند.
تورام مقابل ژان ماری لوپن، عضو بلندپایه حزب راستگرا و فلسفه او مبنی بر حضور سفیدپوستان فرانسه در تیم ملی این كشور ایستاد. قدم دیگر لیلیان، برپایی مؤسسه ای به نام (SOS) بود. او آنجا كمپی برپا ساخت و از همه مهاجران سیاهپوست دعوت كرد برای مبارزه با نژاد پرستی سلاحی به نام توپ را برگزینند. عده ای می پرسند هدف او چیست؟ یكی از دوستان نزدیك ستاره فرانسه گفت: «تورام را احمق تصور كنید؛ هر چند كاری بلد نیست و فقط خوب حرف می زند. این بازیكن جهان را دیده اما هنوز به ما سر می زند. او همیشه حامی تیره پوستان بوده و به همین خاطر محبوب نیست.
لوپن و دوستانش حتی به اندازه مهاجران تاریخ فرانسه را نمی شناسند. به ملیتم افتخار می كنم. چه كسی می تواند بگوید اگر فوتبالیست نمی شدم، به دنبال یاغی گری نمی رفتم؟
اكنون نیز مانند غیر فرانسوی ها زندگی می كنم و می دانم پلیس این كشور دقیقاً چه اهدافی دارد. آنها تو را به خاطر توانایی هایت می ستایند نه به خاطر آنچه هستی! ساركوزی و جناح راست با تبلیغ فوتبال پیش می تازند. آیا هنوز به آن جوان كه زیر ماشین پلیس جان سپرد، فكر می كنید؟
تورام گفت: «مشكل، رنگ پوستم محسوب می شد. تاریخ كشورم را می شناسم و می دانم برج ایفل مهد آزادی است پس چرا سیاه ها تحت فشار قرار می گیرند؟ ساركوزی فرزند یك مهاجر است و باید مواظب حرف زدن خود باشد! این كه برخلاف میل باطنی خود مجبور به حضور در كشور دیگری شوید، تلخ و آزار دهنده است. نباید با حقارت مهاجران را برانید. امیدوارم ساركوزی مجارستانی این موضوع را درك كند!»
لیلیان را مخالف جدی زین الدین زیدان می دانستند اما او با موضع گیری های اخیر نشان داد هوادار جدی ستاره الجزایری به حساب می آید. چرا؟ بازیكن سابق پارما جواب داد: «زیزو همواره به ملیت خود افتخار می كند. با آنكه فرانسوی ها رفتار خوبی با الجزایری ها نداشتند، اما زیدان بدون آنكه كینه ای به دل بگیرد، برای خروس های آبی تلاش كرد و افتخار آفرید. سخنگوی كشور الجزایر چشم میلیون ها فرانسوی را نیز نگران خود می دید و زیدان سرانجام هر ۲ گروه را شادمان كرد.»
تورام زیدان را درك می كند: «دوست من، انسان احساساتی است. مسؤولیت های بزرگ و طاقت فرسا هرگز جسم و روح زیزوی من را نیازرده و در اوج خستگی با همان روحیه، ساعات ابتدایی برخاستن از خواب، رفتار می كند.»تیمی كه جام جهانی ۱۹۹۸ را فتح كرد، از فرانسوی زبانان چند كشور دنیا تشكیل شده بود. هنگام بالا بردن جام قهرمانی، آزادی هم معنای ویژه ای یافت اما ۳ سال بعد هیچ كس از رنگ دوست داشتنی آبی، خاطره خوبی نداشت. بازی دوستانه الجزایر - فرانسه در سال ۲۰۰۱ به دلیل شورش هواداران ناتمام ماند.
این گونه تصویر زشتی از آنها كه ادعای دموكراسی داشتند، حك شد. همه چیز از ورود ناگهانی یك پارچه نوشته با مضمون شعارهای جنگی سال ۱۹۶۲ آغاز شد. كم كم زمزمه ها جو مسابقه را مسموم كرد.«بن لادن» رهبر گروه «القاعده» دوست طرفداران فرانسه نام گرفت. در اینجای مصاحبه تورام احساساتی شد و در حالی كه اشك می ریخت، ادامه داد: «شرم آور بود. امیدوارم روزی با صلح و صفا كنار هم زندگی كنیم. از دست خودم هم عصبانی شدم و البته بیشتر بابت آینده فوتبال تأسف خوردم.»
تورام كه سال های نوجوانی «جاز» می نواخت، در جوانی با شوت های خود قلب ها را به تپش واداشت و اكنون با حرف های خود جسم بدجنس ها را به لرزه درمی آرود. الگو؟ او «مارتین لوتركینگ» رهبر فقید سیاهپوست های آمریكا را می ستاید و مالكوم ایكس مبارز را الگوی خود خطاب می كند. رویای تورام قدم زدن در باران دلفریب پاریس است؛ بدون آنكه استرسی وجود داشته باشد، كسی خود را برتر بداند یا مردی همزبان خود را اجنبی بماند.
می گویند زیر باران همه عاشق می شوند و تورام آنجا منتظر لبخند زدن به همه فرانسوی ها است. آقای لیلیان تكذیب نمی كنید؟ او خندید و گفت: «همیشه جایی برای رفتن وجود دارد!»
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید