جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

گروه های ناپاک امریکایی در عراق چه کار می کنند؟


گروه های ناپاک امریکایی در عراق چه کار می کنند؟
عراقی ها با عملیات كشتار و بمب گذاری های پوشیده شده در ابهام و پیچیدگی روبه رو هستند. آن ها با تعجب و سرگشتگی می پرسند چه كسی این عملیات را به انجام می رساند و چه كسی از آن سود می برد؟
از میان كسانی كه این پرسش را مطرح می سازند كشاورزی از اهالی شهر حله به نام ابوسجاد است. او با اتومبیل پیك آب خود كه پر از خربزه بود روانه بازار تره بار بغداد می شود.
زمانی كه به دروازه جنوب غربی بغداد می رسد. یك گروه امریكایی به او دستور ایست می دهند و از او و نوه اش می خواهند كه از اتومبیل پیاده شوند و برای دقایقی چشم های او را بستند و پس از آن چشم های او را باز كرده و با معذرت خواهی از او خواستند كه به راهش ادامه دهد. هنگام حركت نوه اش به او می گوید كه با چشم خود دیده كه امریكایی ها شیء عجیبی در اتومبیل جای دادند. ابوسجاد بلافاصله ماشین را متوقف كرده و پس از جست وجو در می یابد كه میان خربزه ها بمبی ساعتی كارگذاشته شده است.
از آن جا كه او در ارتش سابق عراق در پست مهندسی خدمت می كرده بلافاصله بمب را از اتومبیل دور می كند و آن را به جایی دوردست پرتاب می كند كه موجب زخمی شدن یك چوپان و كشته شدن تعدادی از گوسفندهایش می شود. ابوسجاد می گوید: پیش تر می شنیدم كه امریكایی ها، اتومبیل ها را بمب گذاری می كنند و مردم عادی را می كشند ولی هرگز باور نمی كردم تا این كه خود به چشم دیدم و دریافتم كه آن ها بنا به دلایل و انگیزه ها و اهداف كثیفی واقعاً در پی كشتن عراقی ها هستند.
صدها عملیات ربایش و كشتن و بمب گذاری در بغداد صورت می پذیرد و كسی نمی داند كه چه كسی مسوول انجام این عملیات است و موردی كه بر ابهام آن می افزاید این است كه در اماكن و مناطقی صورت می پذیرد كه نیروهای اشغالگر بر آن سیطره دارند. جلال طالبانی رییس جمهور عراق با فشار نیروهای شیعی تشكیل كننده دولت، تحقیقی در مورد اشغال حسینیه المصطفی در مدینه الشعب كه پایگاه اصلی جنبش المهدی و حزب الدعوه است را آغاز كرد. این دو گروه از جمله گروه های با نفوذ در دولت های جعفری و مالكی هستند. پیش از تكمیل تحقیق برای طالبانی روشن شد كه گروهی كه «ارتش سوم» نام گرفته همانی است كه عملیات را اجرا كرده است.
برای كسانی كه آن را نمی شناسند باید گفت كه ارتش سوم یك نیروی عراقی مرتبط با نیروهای اشغالگر است كه هیچكس نمی تواند آن را مورد بازخواست قرار دهد. ارتش سوم در واقع گردان عراقی است كه دستورات گروه ناپاك امریكایی ها را به اجرا می گذارد به عبارتی او گروه ناپاك عراقی است كه به نیابت از امریكایی ها آن چه را كه دست پخت واشنگتن باشد را به اجرا می گذارد.
● گروه های مرگ و عملیات ناپاك
آخرین گزارش های اعلام شده از سوی رسانه های عراقی حاكی است كه تعدادی از وابستگان به گروه ۳۶ كه دوره خدمت نظام را به پایان رسانده از میان این كه همچنان جزو اردوگاه امریكایی نزدیك فرودگاه بین المللی بغداد و تحت حمایت امریكایی ها باشند و یا این كه با تسهیلات امریكایی به یكی از كشورهای اروپایی بروند و به عنوان پناهنده سیاسی شناخته شوند، باید یك مورد را انتخاب كنند و بیشتر آن ها خواستار دریافت پناهندگی سیاسی شدند.
همزمان با رسیدن جان نگرو پونتی سفیر اسبق امریكا به بغداد در سال ،۲۰۰۴ عملیات ناپاك توسعه بیشتری یافت. شیوه كار این گروه به ترتیب زیر بود: در ساعت های پایانی شب به در خانه ها رفته و خانه ها را اشغال كرده و شهروندان را به نقاط ناشناخته ای می برده و جسدهای تكه تكه شده آنان را در میدان های عمومی پرتاب می كردند. عملیات گروه های ناپاك چنین بود. برخی آگاهان آنچه را كه در خاك عراق می گذرد با ظهور گروه های مرگ در ویتنام و كشورهای امریكای لاتین همانند شیلی، گواتمالا و كلمبیا و سالوادور مشابه می دانند.
او ج فعالیت گروه های مرگ در گواتمالا بود كه بالغ بر ۲۰۰ هزار كشته و ۴۰ هزار مفقود بر جای گذاشت و بر همین اساس بیل كلینتون رییس جمهور سابق امریكا ناچار شد كه در سال ۱۹۹۹ رسماً از كشور گواتمالا عذرخواهی كند. نكته جالب توجه این است كه عملیات گروه های مرگ كه به «گروه های گرگ» معروف شده بودند زیر نظر جان نگرو پونتی فعالیت می كردند. نام ها هر چه كه می خواهند باشند و هر قدر كه میدان های عمل از یكدیگر دور باشند ولی با صراحت می توان گفت كه از نظر سرشت اعمال و انگیزه هایی كه ورای این اعمال وجود دارد تشابه زیادی به چشم می خورد و می توان به نمونه هایی از آن عملیات در عراق اشاره كرد:
۱) پاكسازی مغزهای متفكر عراق از طریق كشتن دانشمندان، ابداعگران، متفكران و روزنامه نگاران و وادار كردن افراد باقیمانده به ترك عراق جهت محقق ساختن اهداف ویژه كه ناآگاه گذاشتن جامعه با هدف ترویج مفاهیمی كه اشغالگران خواستار پی ریزی آن ها در جامعه هستند.
۲) ایجاد ترس و وحشت در هر جایی از طریق كشتن هر چه بیشتر عراقی ها به وسیله ترور و یا انفجار كه هدف نهایی آن رساندن این پیام به عراقی هاست كه شهروند عراقی پناهگاه و مأوای مطمئنی ندارد كه بدان پناه جوید.
۳) انفجار عتبات و مراقد و اهانت به نمادهای مذهبی جهت آماده ساختن فضا و جامعه برای ایجاد جنگ های طائفه ای.
اكنون صحبت از دست داشتن نیروهای اشغالگر در منفجر ساختن ضریح ها و مراقد و مساجد و حسینیه ها به امر شایعی در محافل عراقی ها تبدیل شده است. زیرا همه عراقی ها به این نتیجه رسیده اند كه تكرار انفجار مراقد و ضریح ها جز با همدستی نیروهای اشغالگر و مجریان امكان پذیر نیست زیرا اشغالگران می توانند زمینه و ادوات لازم برای انجام چنین جنایت هایی را فراهم سازند.
۴) كاشتن مین های انفجاری در خیابان ها و محله های مسكونی، بسیاری از شهروندان عراقی با چشم خود دیده اند كه دستگاه های مجهز امریكایی خیابان ها را می كنند و سپس با وسایل پیشرفته و هر چه سریع تر همانجا را می پوشانند و روز بعد همان جا بمبی منفجر می شود. بیشتر این كارها در ساعت های پایانی شب صورت می پذیرد خصوصاً این كه به دلیل وجود حكومت نظامی شب ها از ساعت ۹ به بعد دیگر رفت و آمدی وجود ندارد و فقط نیروهای اشغالگر هستند كه می توانند دست به چنین اعمالی بزنند.
كسانی كه اخبار روزنامه ها را در مورد بمب گذاری ها و ویران كردن ساختمان ها و زیرساخت ها پی می گیرند و به آنچه در مورد همكاری نظامی ها و نیروهای انتظامی عراق با اشغالگران گوش فرا می دهند بی شك به این نتیجه خواهند رسید كه نیروهای اشغالی در بسیاری از عملیات بمب گذاری و قتل و غارت دست دارند. به مثال زیر دقت كنید: یك پلیس عراقی چندین ماه در اردوگاه های امریكایی آموزش نظامی دید ولی بیشتر وقت آموزش را به یادگیری رانندگی گذراند و پس از اتمام دوره آموزشی امریكایی ها پول بسیار مناسبی به او داده و یك هفته نیز مرخصی دادند.
پس از اتمام مدت مرخصی و برگشت به اردوگاه، امریكایی ها او را به ماموریتی عجیب فرستادند. به او گفته شد كه: اتومبیل را سوار شود و به یك محل بسیار شلوغ برود و زمانی كه به محل مورد نظر می رسد با مركز تماس بگیرد تا این كه جهت حركت بعدی او روشن شود. پلیس نیز هرآنچه كه به او گفته شده بود را انجام داد و زمانی كه به محل مورد نظر رسید با امریكایی ها تماس برقرار كرد ولی چون صدا ضعیف بود از اتومبیل پیاده شده تا این كه بتواند از جایی دیگر با امریكایی ها تماس بگیرد ولی دقایقی بعد اتومبیل منفجر می شود و تعداد بسیار زیادی از مردم عادی را به خاك و خون می كشد.
این یك داستان دروغین و خیالی كه ساخته ذهن افراد باشد نیست بلكه گزارش یك نویسنده غربی به نام رابرت فیسك است كه روزنامه نگاران عراقی آن را ترجمه كرده اند و امریكایی ها حتی حاضر نشدند كه نسبت به آن نوشته پاسخی بدهند.
سید محسن ساری
منبع: اخبار الخلیج چاپ بحرین
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید