شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


پدرسالاری در محیط کار


پدرسالاری در محیط کار
پدرسالاری یكی از مهم‌ترین مفاهیمی‌است كه در توضیح جایگاه فرودست زنان در جامعه به كار می‌رود‌. مفهوم پدرسالاری چیز تازه‌ای نیست و فمینیست‌های اولیه‌ای مانند ویرجینیا وولف و یا جامعه شناسانی مانند ماكس وبر از آن برای توصیف سیستم اقتدارگرایانه‌ای كه در آن مردان به واسطهء جایگاه خود به عنوان سرپرست خانواده‌، جامعه را نیز تحت سلطه می‌گیرند، استفاده كرده‌اند‌. بعد از وبر نیز دانشمندان متعدد دیگری حول این مفهوم نظریه پردازی كرده‌اند.
مفهوم پدرسالاری در نوشتار گستردهء فمینیستی معانی گوناگونی دارد‌. به عنوان مثال‌، فمینیست‌های رادیكال پدرسالاری را سلطهء مردان و روابط قدرتی كه مردان به واسطه آن بر زنان كنترل می‌یابند‌، معرفی می‌كنند‌. در حالی كه فمینیست‌های سوسیالیست پدرسالاری را در ارتباط با شیوه‌های غالب تولید تعریف می‌كنند‌. والبی جامعه شناس‌، پدرسالاری را «نظامی‌ متشكل از ساختارها و عملكردهای اجتماعی می‌داند كه در آن مردان بر زنان مسلط شده‌، آن‌ها را سركوب می‌كنند یا مورد بهره‌برداری قرار می‌دهند‌.» والبی شش نوع ساختار پدرسالار را باز می‌شناسد كه عبارتند از: شیوهء تولید پدرسالارانه (كار خانگی)‌، كار دستمزدی‌، نقش حكومت‌، خشونت مردانه، روابط مردسالارانه در عمل جنسی و تشكیل نهادهای فرهنگی‌. به نظر والبی‌، تجربهء هر فرد از پدرسالاری به روابط میان این ساختارها بستگی دارد‌.
در مباحث مربوط به اشتغال و مدیریت سازمانی نیز از مفهوم پدرسالاری به شیوه‌های گوناگون برای توضیح نابرابری جنسیتی استفاده شده است‌. برخی از مهم‌ترین آن‌ها در زیر می‌آید:
● نقش خانوادگی
زندگی زنان پیش از آن كه به نیروی كار بپیوندند‌، تحت تاثیر رفتارها و ارزش‌هایی قرار می‌گیرد كه نقش عمدهء زن را در خانواده و در پذیرفتن مسوولیت همسری و مادری تعریف می‌كند‌. دانشمندان معتقدند كه فرودستی زنان در خانواده با فرودستی آن‌ها در عرصهء كار و اشتغال بیرون از خانه بسیار در ارتباط است و این دو یكدیگر را تقویت می‌كنند‌. به عنوان مثال مشاركت زنان در بازار كار با فرزند داشتن یا تعداد و سن فرزندان آن‌ها ارتباط می‌یابد‌. در بسیاری نقاط دنیا زنان شاغل بعد از تولد فرزند با مشكل مواجه می‌شوند و بسیاری هرگز نمی‌توانند موقعیت سابق شغلی خود را دوباره به دست آورند‌. بیش‌تر آن‌ها به كارهای پاره وقت یا موقت رو می‌آورند تا هم زمان بتوانند از كودكان خود مراقبت كنند‌. تنها با بزرگ‌تر شدن فرزندان است كه زنان فرصت می‌یابند ساعات شغلی خود را افزایش دهند.به علاوه‌، نقش خانوادگی زنان ایجاب می‌كند كه آن‌ها ساعت‌های طولانی در هفته را به كار بدون دستمزد خانه بپردازند‌. به عبارت دیگر وقت زیادی را صرف تربیت و پرورش نیروی كار آینده می‌كنند‌. بهایی كه زنان برای این كار می‌پردازند‌، آن است كه مرد به «نان‌آور اصلی» خانواده تبدیل می‌شود‌. این برای كارفرمایان به این معنا است كه مردان نیروی كار «اولیه و اصلی» و زنان نیروی كار «ثانوی و فرعی» را تشكیل می‌دهند.
● نظریه نظام‌های دوگانه
طبق این نظریه‌، دو نظام جداگانه در جامعه به طور همزمان عمل می‌كند‌، یكی نظام اقتصادی و دیگری نظام جنسی- جنسیتی‌. در قالب این نظریه‌، سرمایه داری به عنوان نظامی‌ كه بر دوش نظام پدرسالاری حاكم سوار است و از آن تغذیه می‌شود نگریسته می‌شود‌. هر دوی این نظام‌ها منافع مشترك دارند و از نیروی كار بدون دستمزد زنان در خانه بهره می‌گیرند‌. نظام سرمایه‌داری جایگاه‌ها را در جامعه مشخص می‌كند و پدرسالاری تعیین می‌كند كه این جایگاه‌ها چگونه باید پر شود‌. به عبارتی‌، سرمایه‌داری یك ساختار سلسله مراتبی از مشاغل می‌آفریند كه این مشاغل به واسطهء پدرسالاری به گونه‌ای به زیان زنان پر می‌شود‌. یعنی مردان در قله‌ها و رئوس آن و زنان در كف و پله‌های انتهایی قرار می‌گیرند‌. با این حال‌، گاه ممكن است منافع پدرسالاری با سرمایه داری در تضاد قرار گیرد‌. به عنوان مثال ممكن است به نفع سرمایه‌داری باشد كه از نیروی كار ارزان زنان استفاده كند‌، در حالی كه پدرسالاری آن‌ها را در خانه به كار بدون دستمزد محدود كند‌. پدرسالاری معمولا از دو راهبرد برای رسیدن به هدف خود یعنی نابرابری جنسیتی استفاده می‌كند: اول طرد زنان از تمامی ساختارهایی كه تحت كنترل مردان است و در صورت عدم امكان طرد كامل زنان‌، جدا كردن آنان از مردان در داخل آن ساختارها تا هم چنان در جایگاه فرودست بمانند‌.
● جنسیت و جداسازی شغلی
جداسازی جنسیتی در بازار كار اكنون یكی از مهم‌ترین مسایل مورد بررسی علوم اجتماعی به شمار می‌رود‌. این جداسازی‌، نابرابری در حقوق‌، دورنمای شغلی و برخورداری از حمایت شغلی را در بر می‌گیرد‌. در واقع به نظر برخی منتقدین‌، جداسازی جنسیتی بزرگ‌ترین و بادوام‌ترین نابرابری جنسیتی در بازار كار است‌. حتی در كشورهای پیشرفته‌، با وجود تحولات حقوقی‌، اقتصادی و اجتماعی‌، جداسازی جنسیتی كم‌تر دستخوش تحول شده است‌. همچنین آشكار شده است كه در بازار كار نگاهی خنثی به جنسیت وجود ندارد‌، بلكه ایدئولوژی‌های پنهان تبعیض جنسی به واسطهء مدیریت‌ها‌، اتحادیه‌ها‌، كارگران مرد و حتی خود زنان مدام تقویت و بازتولید می‌شوند‌.
جداسازی جنسیتی حاصل ارتباطات پیچیده میان كارفرمایان و كارگران و اعضای خانواده است‌. هنوز برخی مشاغل‌، به خصوص مشاغلی كه به نحوی با قوای جسمی ‌سر و كار دارند یا مهارت بیش‌تری می‌طلبد عمدتا با مردان تداعی می‌شود و حتی در كشورهای پیشرفته‌، یك پنجم زنان به كارهایی كه مختص آنان محسوب می‌شود اشتغال دارند و یا به كارهای پست با درآمد كم كشانده می‌شوند.
تحقیقات به طور پیوسته نشان می‌دهد كه تبعیض جنسی به طور مدام در عرصه‌های مختلف زندگی زنان تولید و بازتولید می‌شود‌. به عقیدهء برخی‌، خود «كار» مفهومی ‌جنسیتی است كه به واسطهء آن سایر فرآیندهای اجتماعی كه ساختارهای جنسی یا تفاوت جنسی را بنا می‌نهند‌، تولید و بازتولید شده و از ابتدای كودكی به انسان‌ها آموخته می‌شود‌. اكنون محرز شده است كه رابطه‌ای تنگاتنگ میان جنسیت افراد با كاری كه انجام می‌دهند‌، ارزشی كه بر مهارت‌ها گذاشته می‌شود و بهایی كه برای آن‌ها پرداخته می‌شود وجود دارد‌. همچنین ارزش اجتماعی مهارت‌ها به شیوهء كسب كردن آن‌ها بستگی دارد‌، به عنوان مثال ارزش مهارت‌هایی كه به واسطهء تحصیلات‌، تجربه یا آموزش به دست می‌آیند بیش‌تر از ارزش ویژگی‌های ذاتی آن مهارت محسوب می‌شود‌. بی‌ارزش ترین كارها آن‌هایی است كه «كار زنانه» نام می‌گیرند‌، یعنی كارهایی كه دارای ویژگی‌هایی هستند كه زنان به واسطهء تجربه زندگی خود به عنوان زن مهارت انجام آن‌ها را می‌یابند‌.
● جنسیت و سازمان‌ها
تا دههء گذشته‌، با این كه فمینیست‌ها به وجود سلسله مراتب در سازمان‌ها و نهادها توجه نشان داده بودند‌، اما بیش‌تر نوشتار آن‌ها حاكی از دیدگاه‌های خنثی نسبت به ساختار سازمانی بود‌. به عبارتی‌، رویكردهای فمینیستی در دام محدودیت‌های ناشی از تعاریفی می‌افتاد كه سازمان‌ها و نهادها را خنثی توصیف می‌كرد‌.
بررسی‌های جدید بر روابط قدرت نهادینه شده در سازمان‌ها و كنترل جنسیت از این طریق‌، نظر دارد‌. اكنون تلاش می‌شود به جای سركوب جنسیت در محیط كار و جدا كردن كار از جنسیت‌، به تفاوت‌های جنسیتی توجه نشان داده شده و راه برای ابراز هویت جنسیت‌های گوناگون با عواطف گوناگون در محیط كار گشوده شود‌.
ترجمه : پروانه عسگری
برگرفته از كتاب :
Women in Organizations ‌، Challenging Gender Politics ‌. Ledwith‌، Sue ‌،and Fiona Colgan) eds.(‌.London: Macmillan Business ‌. ۶۶۱۵.Pp
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید