سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


یک فنجان قهوه داغ در جشن عشق


یک فنجان قهوه داغ در جشن عشق
بعد از یک اکران تابستانی مملو از تیراندازی و حادثه، نشستن پای فیلمی که طی زمان صد دقیقه یی آن هیچ انفجاری اتفاق نمی افتد، تغییر ذائقه خوبی می تواند باشد. اگر با این نظر موافق باشید می توانید به تماشای «جشن عشق» بنشینید و مطمئن باشید تنها با داستان آدم ها و عشق هایشان مواجه خواهید شد. در این درام رمانتیک که از رمان «چارلز بکستر» اقتباس شده، فیلمنامه نویس با فرمولی فلسفه، ملودرام و کلیشه های موجود معمول را با هم ترکیب کرده که نتیجه نهایی جذاب و موثر از کار درآمده است. مهمترین عامل موثر در این نتیجه و همین طور اصلی ترین نقطه قوت فیلم نیز این است که داستان آن حول محور نوع انسان و عواطف و احساساتی می گردد که سوای جغرافیای محل زندگی برای همه انسان ها قابل لمس و درک است. در نتیجه بیننده فیلم با یک شاهکار روبه رو نخواهد بود، اما «جشن عشق» را راحت الهضم و لذت بخش خواهد یافت. قهرمان فیلم «بردلی توماس» (با بازی «گرگ کینر») در عشق بداقبال است. او تصور می کند زن ایده آلش را یافته، اما تصمیم زوج برای ازدواج عملی نمی شود تا آنکه کاترین (با نقش آفرینی «سلما بلر») دل به دیگری می بازد و بردلی را که حالا تنها یک سگ همزبانش و دوستش شده، ترک می کند. قهرمان داستان معتقد است تنها دلیلی که می تواند به زندگی ارزش بدهد، عشق است. در نتیجه یک بار دیگر دست به تلاش می زند. زن ایده آل بعدی دیانا (با بازی رادا میشل) در یک بنگاه معاملات مسکن کار می کند.اما یک مشکل کوچک وجود دارد. او عاشق شخص دیگری است، پاسخ بی سروته دیانا به پرسش بردلی در مورد رقیبش، دیوید (با بازی بیلی بورک) به اختتامیه روابط دیانا و بردلی تبدیل می شود.
در اطراف بردلی دو زوج دیگر نیز حضور دارند. اولی هری و ایستر اسکات (با بازی مورگان فریمن و جین الکساندر) زوج مسنی در همسایگی بردلی هستند که کمتر از یک سال پیش تنها فرزندشان را بر اثر اوردوز مواد مخدر از دست داده اند. هری در دانشگاه فلسفه درس می دهد. در مسیر محل کارش تا خانه در کافه بردلی توقف می کند تا قهوه یی بنوشد و همیشه این آمادگی را دارد که تجربیات و نصایحش را در اختیار شنوندگان مشتاق قرار بدهد. زوج دیگر، اسکار (توبی همینگوی) و کلوئه (الکسا ددالوس) هستند. دو جوان بیست و چند ساله که برای بردلی کار می کنند و دیوانه وار به هم عشق می ورزند.
در «جشن عشق» تماشاچی با تکنیک های غافلگیری مواجه نمی شود زیرا کارگردان مسیر محیرالعقول و دور از ذهنی برای به سرانجام رسانیدن این داستان های موازی به کار نمی گیرد. این طور به نظر می رسد که خود کارگردان، رابرت بنتون نیز با دیدگاه مثبت اندیشانه بردلی نسبت به عشق موافق باشد. در فیلم صحنه هایی که حسی منفی یا بدبینانه القا کنند به ندرت یافت می شوند و این شاید در نظر اول کمی غیرطبیعی به نظر برسد. در نهایت به رغم وجود صحنه های تراژیک، خط سیر کلی فیلم در نهایت مثبت اندیشانه و رو به ختم به خیر شدن همه داستان ها پیش می رود. تماشاگر احتمالاً پس از خروج از سالن سینما حس می کند یک ساعت و نیم در کنار افرادی آشنا و دوست داشتنی وقت گذرانده است. فیلم نمی تواند به سطح شناخته شده ترین آثار بنتون مانند «کرامر علیه کرامر»، «مکان هایی در قلب» و «هیچ کس احمق نیست» برسد اما همان جهان بینی و نگاه انسانی حاکم بر آن آثار در «جشن عشق» نیز مشهود است. رمان چارلز بکستر که داستان فیلم از آن اقتباس شده اثری است که اقتباس از آن چندان کار آسانی نیست زیرا زاویه روایت در آن به دفعات تغییر می کند. در فیلم اما تنها راوی تغییر یافته و شخص واحدی شده، اما صحنه های اصلی و شخصیت های داستان بی کم و کاست بازسازی شده است. اقتباس با تلخیص هایی صورت پذیرفته اما روح اثر به تمامی حفظ شده است. احتمالاً علاقه مندان به رمان های بکستر از فیلم راضی خواهند بود، زیرا به رغم اینکه به غنا و عمق رمان نخواهد رسید اما جوهره یی مشابه دارد. بازیگرها نیز به این علت که می دانند بازی در چنین فیلمی بنا نیست برایشان نامزدی اسکار به ارمغان بیاورد بازی هایی روان، ساده و حتی تا حدودی درخشان از خود به نمایش می گذارند. این در مورد مورگان فریمن، گرگ کینر، رادا میچل و الکسا ددالوس. ایرادی که می توان در ساختار روایی فیلم به آن اشاره کرد، گسست ها و پرش هایی است که زوایای کلیدی روابط شخصیت ها با هم را حذف می کنند، به عنوان مثال رابطه بردلی و دیانا، از نخستین دیدار این دو تا شکل گیری روابط نزدیک تر تنها سه صحنه طول می کشد. عزا گرفتن بابت بر هم خوردن اجتناب ناپذیر رابطه یی تا این حد سست بنیان که سرمایه گذاری عمده یی هم برای آن نشده چندان معقول و باورپذیر نمی نماید. کاراکتر هری به عنوان ریش سفید و مرد خردمند فیلم به بخش هایی از آن حالتی فاضلانه و نصیحت گونه داده است. گو اینکه هری نیز مانند بسیاری از افراد خردمند دیگر، در نصیحت کردن دیگران بسیار ماهرتر است تا حل کردن مشکلات عاطفی خودش. کلیت فیلم برای آنها که به قدرت شفابخشی و حیات ناشی از عشق اعتقاد دارند بسیار جذاب خواهد بود. به تماشای «جشن عشق» نشستن بی شباهت نیست به نشستن در کافه فیلم و آرام آرام یک لیوان قهوه گرم نوشیدن. «جشن عشق» دقیقاً به همان اندازه آرام بخش، آشنا و خودمانی و غیرجانبدارانه است. شاید این فیلم به یادماندنی نباشد اما قطعاً لذت بخش است.
منبع؛ ریل ویوز
جیمز براردینلی
ترجمه؛ مهدیس امیری
منبع : روزنامه اعتماد