شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

برزخ میان سنت و مدرنیته


برزخ میان سنت و مدرنیته
با سست شدن دین داری در دنیای غرب و طبعأ لاقیدی به پوشش کامل از یک سو و شکل گیری اقتصاد مدرن که - مصرف گرایی یکی از شریان های حیاتی آن است- از سوی دیگر، به مرور زمان مد به عنوان مکانیزم تثبیت مصرف گرایی از سرعت و نمود بیشتری برخوردار گشت. ایجاد فرآیند مد، تولید محصولات متنوع، خرید و مصرف فرایندی است که در دو سده اخیر مورد توجه بزرگ سرمایه داران بوده است.
فرهنگ عفاف و حجاب به عنوان اصلی اساسی در رشد فردی و اجتماعی، پیوسته از سوی ادیان بزرگ الهی مطرح شده است. با نگاهی اجمالی به تاریخ ادیان شاهد آن هستیم که پیوسته پیامبران عظیم الشان بر این نکته ارزنده پافشاری کرده اند. اگرچه لیبرال دموکراسی غرب، بی بند و باری و لابالی گری را به عنوان ره آورد دنیای مدرن ترغیب می کند و الزامات اخلاقی را به عنوان بایسته های فرهنگ سنتی دیروز طرد می کند ولی از آنجا که زمین هرگز از حجت برحق خداوند خالی نبوده و نخواهد بود خوشبختانه بارقه های رویکرد به این ارزشی ترین اصل تفکر دینی روز به روز بیشتر در جهان می روید و ثمر می دهد. به راستی در جامعه امروز برای نهادینه شدن هرچه بیشتر فرهنگ عفاف و حجاب چه راهکارهای عملیاتی مشخصی را باید در پیش بگیریم.
▪ عفاف؛ یک الزام اعتقادی و حجاب، یک تکلیف دینی است.
▪ حجاب همیشه به عنوان یکی از شاخصه های اجتماعی دین داری تلقی شده است. مطالعات تاریخی در ادیان الهی نشان می دهد که این مهم همواره مورد تاکید آموزه های دینی بوده است. بطوریکه تمامی تصاویر به جای مانده از زنان معنوی همراه با حجاب می باشد.
▪ با آغاز رنسانس و شکل گیری جنبش های ضد دینی در اروپا، حجاب به عنوان شاخص ترین نمود اجتماعی دین داری با تهاجم روشنفکران رو به رو شد و با گذشت زمان نه تنها مورد بی مهری قرار گرفت بلکه برهنگی و مدگرایی تبدیل به یکی از شاخصه های ارزشی دنیای مدرن گشت.
▪ با سست شدن دین داری در دنیای غرب و طبعأ لاقیدی به پوشش کامل از یک سو و شکل گیری اقتصاد مدرن که - مصرف گرایی یکی از شریان های حیاتی آن است- از سوی دیگر، به مرور زمان "مد" به عنوان مکانیزم تثبیت مصرف گرایی از سرعت و نمود بیشتری برخوردار گشت. ایجاد فرآیند " مد"، " تولید محصولات متنوع "، "خرید" و " مصرف" فرایندی است که در دو سده اخیر مورد توجه بزرگ سرمایه داران بوده است.
▪ این فرایند- که برای حرکت چرخ اقتصاد مدرن ضروری می نمود در کنار سست شدن دین داری و ترویج مادی گرایی و توجه به ظواهر زندگی و نفسانی گری توانست باچاشنی دو عامل روانی " غریزه جنسی مردانه" و " خودنمایی زنانه" منفعت های قابل ملاحظه ای را عاید بنگاه های اقتصاد مدرن نماید و برهنگی و خودنمایی جنسی را به عنوان ارزش جایگزین حجاب و پوشش های پیش از خود قرار دهد. ظهور مانکن در عصر مدرن و شومن های خوش اخلاق و خوش صدا در عصر پسامدرن به عنوان الگوهای آرمانشهر زمینی از کارکرد فوق تصوری برخوردار گشت.
▪ تماس دنیای شرق با دنیای غرب و ظهور شبه مدرنیته در جهان شرق، حجاب و پوشش را در کنار سایر اجزاء تمدن شرقی، به شدت زیر سئوال برد. واقعه کشف حجاب در عصر رضاخانی و برداشتن حجاب از سر زنان و تغییر نوع پوشش در ایران که به بهانه تجددخواهی صورت گرفت ره آورد این تماس بود.
پوشش در جامعه ایرانی در برزخ میان سنت و مدرنیته باقی مانده است.
- دو قطبی شدن فرهنگ در جامعه ایرانی،
- گسترش رفاه مادی،
- و شکل گیری شاخصه های مدرن در جامعه،
نسل نوظهور را که در تماس بیشتری با جهان غیر ایرانی و غیر اسلامی قرار دارد بر سر دوراهی انتخاب و شاید اجبار غربی شدن نشانده است. می توان گفت تقید به پوشش اسلامی در این نسل کمتر و میزان هوشیاری دینی در قشر دین دار بیشتر شده است.
▪ بازگشت آخرالزمانی به معنویت در دنیای مدرن و بیداری اسلامی در جهان اسلام بار دیگر حجاب را به عنوان یک ارزش مورد توجه قرار داده است. ستیز لائیسیته با حجاب در کشورهای اروپایی و مبارزه مسلمانان در ترکیه برای بازگشت به حجاب قابل تامل است.
برای نهادینه سازی فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه باید دو راهبرد خارجی و داخلی را مدنظر داشت:
۱) در بعد فرامرزی مهمترین ترفند دشمن در اشاعه بی حجابی در جوامع شبهه سازی و شبهه پروری بوده است:
خاصه آنکه در عصرحاکمیت تکنولوژی و فناوری اطلاعات نسخه ها و انگاره های فرهنگی خود را در زرورق علمی می پیچد و تجویز می کند و ترویج می دهد.
نظریه پردازان غربی معتقدند که ایران به دلیل برخورداری از ۳ موقعیت استراتژیک شامل، ژئواستراتژیک، ژئواکونومیک و ژئوپلوتیک- جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی- و قرار گرفتن در مرکزیت جهان اسلام محور تمدن اسلامی است و نیمی از نقاط استراتژیک جهان به این عالم تعلق دارد.
افرادی چون ساموئل هانتینگتون عقیده دارند که با تحقق دهکده واحد جهانی، به مرور زمان همه فرهنگ ها در فرهنگ برتر که به زعم او فرهنگ آنگلوساکسون و لیبرال دموکراسی غربی به سرکردگی آمریکاست مستحیل خواهند شد و یگانه تمدنی که در آتیه توان ایستادن همه جانبه در برابر آن ها را خواهد داشت تمدن اسلامی است.
بر این اساس متولیان نانوی فرهنگی می کوشند تا به گونه های مختلف بنیان های ارزشی این تمدن را بخشکانند. برای بی منزلت ساختن این بنیان های انگیزه ساز، راهبرد اصلی آنان منطقه ای کردن دین و تقلیل آن در حد شناخت های وجدانی است نه باورهای راسخ وجودی.
تاکتیک تهاجمی آنها نیز استفاده از شیوه ها و شگردهای رسانه ای به مدد هنر- و به خصوص هنرهای تصویری است. اعضای ناتوی فرهنگی برآنند تا این باور را در نظام های سیاسی و اجتماعی کشورهای اسلامی ایجادکنند که همان طور که در برابر هژمونی نظامی ناتو، باید دستهای تسلیم را بالا برد و زانوی تعظیم بر زمین زد، در برابر ناتوی فرهنگی نیز می باید چنین کرد:
درکف شیر نرخونخواره ای
غیرتسلیم و رضا کو چاره ای
مرعوب سازی دولت ها و مردم جهان و پذیرش بی چون و چرای خواست های ناتو، همان روش محوری است که آنها برگزیده اند. بنابراین برای پیروزی برایشان می باید تا شهامت فرهنگی را در بین مردم – و به خصوص اقشار فرهیخته اجتماعی - تقویت کنیم. شهامتی که از دیرباز در همه گونه های مختلف حیات فرهنگی ما نمودی جدی داشته است:
بیا تاگل برافشانیم و می درساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی بر او تازیم و بنیادش براندازیم
بخصوص زمانی که به شکرانه نعمت ولایت، میخانه معنایی ما ساقیان صاحب نظر و باکفایت بسیاری دارد.
۲) اما در بعد داخلی:
آنچه که فرایند انتقال حجاب و پوشش اسلامی را (به عنوان یک فرهنگ) به نسل جدید، دچار چالش نموده است ریشه در فقدان طراحی عالمانه و کارآمد انتقال این فرهنگ دارد. ‌فرایند انتقال فرهنگ عفاف و حجاب می باید مطابق با مبانی نظری تربیت اسلامی باشد؛ و آن عبارت است از:
۱) انس دینی
۲) عادت دینی
۳) معرفت دینی
۴) شاکله دینی
۵) خودجوشی دینی
نسل گذشته که الزامات دینی و از جمله حجاب را در سرلوحه اهداف خود قرار می دادند، در مراحل انتقال این فرهنگ تنها در همان مراحل آغازین انس و عادت سیر کرده و نتوانسته اند مبانی معرفتی آن را به نسل نو انتقال دهند چه رسد به این که شبهات را با آنان در میان بگذارند و به تبیین آن بپردازند.
متاسفانه در سطح جامعه و نهادها و ارگان های دولتی نیز، بیش از آنکه باروش هایی ظریف، جدید و متنوع تکیه بر این مراحل شود، به شکل بیرونی عفاف پرداخته و سال ها پافشاری بر یک نوع پوشش و عدم توجه شایسته به روحیه تنوع طلبی، نشاط گرایی و نوع جویی جوانان، راه برای پذیرش مدهای بیگانه باز شده است. درکنار این مساله، عدم تعریف و تعیین حدود، عدم هماهنگی میان اجزاء اجرایی حکومت، غلبه روش های فصلی به جای شیوه های تفصیلی و تبیینی بلند مدت، نوعی گریز و مقابله جوانان را نیز به دنبال داشته است.
افزون بر این از حیث روش شناختی هم با مشکلاتی رو به رو بوده ایم.
گاه دیده شده است به جای گزینش روش هایی چون ایجاد "گروه مرجع"، تکریم شخصیت، محبت، موعظه، تشویق، استدلال، روش های تنبیهی را ترجیح داده ایم.
روش های اتخاذ شده گاه در کلی گویی ها باقی مانده اند و بر اساس مخاطب، محیط اجتماعی و موقعیت ارتباطی او کاربردی نشده اند. هر چند معتقد هستیم، اولیاء، مدیران و مربیان بسیاری طرح ها، ایده ها و روش های خلاقانه را ارایه داده اند اما متاسفانه در همایش ها و سمینارهای مربوطه، تبدیل به بحث های متراکم نظری شده و درحوزه عمل به جریان نیفتاده است. به همین خاطر است که نشست ها و هم اندیشی ها بیشتر جلوه مناسکی و مراسمی پیدا کرده است.
● راهکارها:
▪ در مرحله انس دینی:
- ایجاد تعلقات معنوی نسب به حجاب از طریق شرطی شدن اعمال و افعال مذهبی.
▪ در مرحله عادت دینی:
- ایجاد عادت مذهبی نسبت به حجاب به کمک تکرار و تناوب فریضه های دینی و ایجاد احساس مسئولیت در انجام عبادات. زیرا انجام مرتب فرایض عبادی، با الزام مدام پوشش ِمناسب مواجه می سازد.
▪ در مرحله معرفت دینی:
- یاری جستن از تفکر، تعقل و جدل احسن برای نشان دادن و تثبیت عقلانی بودن ذات حجاب. در این مرحله باید کوشش شود تا هرگونه نگاه حسی و سطحی کنار گذاشته شود و چیستی حجاب از عقلانی ترین زاویه ممکن به بحث و فحص گذاشته شود. بدین وسیله فضای مناسبی برای به بحث گذاشتن اوهام و شبهات پدید خواهد آمد.
▪ درمرحله شاکله دینی:
- تجلی و تبلور فرهنگ عفاف در وجود و شخصیت نوجوان و پذیرش آن به عنوان نظام اخلاقی مهمترین دستاورد این مرحله است. باید حجاب و عفاف از سیما و کسوت بیرونی شخصیت مخاطب به همه ابعاد باطنی او تعمیم داده شود و نظام رفتاری او را متأثر سازد.
▪ درمرحله خود جوشی دینی:
- زمانی که شاکله وجودی فرد با فرهنگ حجاب و عفاف پیوند می خورد او چنان در پهنه این فرهنگ ذوب می شود که افزون بر رعایت آن، خود به عنوان مبلغ این نظام ارزشی تبدیل خواهد شد. و این همان نقطه غایی نهادینه سازی فرهنگ عفاف و حجاب است.
نویسنده: علیرضا - باوندیان
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید