جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

خشم منتقد


خشم منتقد
یکی از سوالات مهمی که امروز در محافل دانشجویی بر سر زبان ها افتاده در رابطه با چرایی نقد است و اینکه آیا اصلا نیازی به نقد فرهنگ و سیاست و اقتصاد در جامعه امروز هست ؟
این سوالی اساسی است که همواره در مقاطع مختلف ذهن فعالین دانشجویی را به خود مشغول نموده است. منشا آن هم آنجاست که هرچه در باب انتقاد از جامعه و اجزای حاکم بر آن می نگارند و می گویند تغییری در اصل مشکلات بوجود نمی آید شاید دولتمردان در برخی زمان ها به اصلاح پاره ای از امور بپردازند لیکن باز مشکلات پیش مانده خود را به نوعی دیگر جلوه گر می سازند و این عامل سبب می گردد این فکر در درون اذهان دانشجو ایجاد شود که اصلا نقد و نقادی مشکلی را حل می نماید یا خیر. اگر حل نمی کند پس چرا باید خود را خسته کنیم و دائما در مورد این و آن بنویسیم و بگوییم. به نظر برخی از فعالین دانشجویی گویی جامعه و حکومت برای بعضی از گروه های سیاسی یک سرگرمی است که تنها هدف از آن رسیدن به قدرت است و تمامی هیاهوهای آن ها نیز بر سر این است که امروز نوبت من است که بر اریکه قدرت تکیه زنم و شایدفردا نوبت دیگری. این افراد فکر می کنند که اگر دارای موفقیتی در عرصه حکومت داری شوند بایستی از افتخارات آن ها به حساب آید و اگر با ناکارآمدی مواجه شوند این عرصه تبلیغات است که می تواند ضعف آن ها را به خوبی پوشش دهد. شاخص قوی یا ضعیف بودن عملکرد دولتمردان هم به واکنش آن ها در برابر انتقادات وارده بر می گردد. اگر خدمات یک گروه سیاسی که در پست های اجرایی یا قانونگذاری حکومت قرار گرفته ناچیز یا ناکافی باشد تاب تحمل نقد و انتقاد را ندارد اما اگر کاری محکم و ریشه ای انجام داده باشند هیچ هراسی از انتقاد ندارند.
اما در این میان نقد دانشجویی از جمله راهکارهای اصلاح وضعیت جامعه و حکومت برای حفظ، نگهداری و تداوم نظام مبتنی بر جمهوریت و اسلامیت است. جریان دانشجویی اگر نقدی می کند برای تقویت نظام است چرا که معتقد است بایستی تمامی چالش ها و زد و خوردهای سیاسی ما بین گروه ها و جریان های موجود در حوزه جامعه و حکومت باشد و از وارد نمودن آن به حوزه نظام جلوگیری کرد. لذا اکنون به انتقاد می پردازد و سیاسیون را به چالش می کشاند تا فردا عدم کارآمدی آنان دامن نظام را نگیرد. حال هرچه این نقد تخصصی تر و عالمانه تر باشد واکنش بیشتری را از جانب نقد شوندگان در بردارد چرا که مشخص می شود این نقد، به هدف زده است. البته انتقاد بدون مطالعه و بدون ارائه راهکار به بیراهه رفتن است چرا که پدیده مورد نقد به دلیل عدم بازکاوی صحیح از سوی جنبش دانشجویی همچنان حی و حاضر بوده و صاحبان آن نیز از آن دفاع مجازی می کنند.
شاید بسیاری از انتقاداتی که در طول سالیان گذشته به گروه های سیاسی صورت گرفته و بی پاسخ مانده به دلیل آن باشد که گروه های مورد انتقاد تصور می کنند وقتی وادار به دفاع از خود و حمله به منتقد شوند به دامی که منتقدان برای آن ها پهن کرده می افتند، در واقع آن ها به جای منتقد می نشینند و بایستی علاوه بر تعریف از عملکرد خود به اشتباهات هم اعتراف کنند که این تصوری باطل است که متاسفانه در میان بسیاری همچنان رایج است. اکنون در آستانه سی امین سال پیروزی انقلاب با عظمت مردم ایران و در زمانی که همه دولتمردان و سیاسیون آماده تلاش و سازندگی بوده و همه (حداقل در مقام بیان) به فکر مردم و کشور و منافع ملی اند ضد نقد، کار بسیار گران و خطایی است. فرد ضد نقد فقط بیننده است. فقط طرفدار نگاه کردن است و این یعنی که همه ادعاها را می شنود و تنها نگاه می کند که آیا می توان به این گفته ها اعتماد نمود یا خیر. اما اینکه چگونه می توان میان ادعا و واقعیت برای خود و دیگران تفاوت قائل شد را نمی داند یعنی حوصله این کارها را ندارد چرا که خشم او نسبت به سامان مند نبودن جامعه فروکش کرده و تبدیل به بی خیالی شده و این نشان از همان خطر مهلکی است که گریبانگیر جریان دانشجویی خواهد شد خطری که امروز آن را «بی تفاوتی» می دانند و شاخص آن هم این است که هیچ گروهی برای دانشگاه وزنی قائل نشود.
خشم منتقد، نه نشان دشمنی با سیاست یا سیاست مدار که نشان سلامت و قبراقی اوست. اما خشم نباید تازگی و طراوتش را از دست بدهدو به غر و لند تبدیل شود. تاکیدات فراوان رهبر اندیشمند انقلاب در خصوص آرمانگرایی و تفکر آرمانی به همین نکته اشاره دارد چرا که لازمه آرمانگرا بودن، منتقد بودن است و لازمه انتقاد عدم رضایت به وضع موجود و غرق نشدن در ورطه محافظه کاری و محافظه کاری دانشجویی یعنی نسبت به وقایع روزگار بی توجه بودن و نهایتا غرولند کردن.
نقد دانشجو بر حرکت های اشتباه یا ضعیف دولتمردان و گروه ها و احزاب سیاسی همچون مشتی است که برای ادامه حیات بر سینه بیمار سکته کرده ای کوبیده می شود تا خون و نفس در رگ و ریشه اش به جریان بیفتد. نقد در این حال، قسمت خالی لیوان را مد نظر دارد، نه قسمت پر را و اصولا نبایستی نیمه پر را در نظر بگیرد حتی اگر قسمت خالی یک صدم حجم لیوان باشد. همچنان که جراح، در کل ارگانیسم سالم فقط به دنبال غده ناسالم می گردد. حتی اگر بسیار کوچک باشد و قابل اغماض. هر اغماضی ممکن است به نابودی کل ارگانیسم بینجامد. کار دانشجوی منتقد این است که مستقل از هیاهو و سیل تحسین ها و تشویق ها و تهدیدها در جست وجوی حقیقت باشد و نگذارد سر خود وقشر مستضعف جامعه کلاه برود و بدلی به جای اصل گرفته شود. دانشجوی منتقد به نوعی وکیل مدافع مردم است. قاضی نیز هست هر چند در تحلیل آخر این مردمندکه حرف نهایی را می زنند.
نویسنده : حمیدعلی قزوینی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید