جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


شاعر پرآوازه اسراییلی


به نام همه ی کتاب های زیبایی که خوانده ام
به نام همه ی بوسه هایی که داده ام
چنین باد که ارتش
در این جنگ
منهزم شود!
«از شما به خاطر نامه تان ممنونم. اما فکر نمی کنم که دولتی که دست از اشغال سرزمین‌های مردم بر نمی دارد، و هر روز، به صورت منظم، علیه شهروندان بی گناه، مرتکب جنایت می شود، لیاقت و ارزش این را داشته باشد که به یک مراسم فرهنگی ـ از هر نوع آن ـ دعوت شود. این عمل، ضد فرهنگی است. این عمل یعنی وحشی گری را ، به حالتی چندش آور و مشئوم، جامه‌ی فرهنگ، برتن کردن. من نمی خواهم در چنین عملی سهیم باشم».
این ها را شاعر بزرگ و نام آور اسراییل Aharon Shabatai اَهارون شابُتِی (شابتای) در پاسخ مسئول برگزاری سالن کتاب سال ۲۰۰۸ فرانسه که در هفتم دسامبر ۲۰۰۷ از او برای شرکت در این سالن ـ که امسال قرار است اسراییل، «میهمان افتخاری» اش باشد ـ دعوت کرده بود نوشته است.
نشانه‌یی دیگر، بر بطلان اندیشه‌ی بسته‌ی کسانی که نزاع اسراییل با فلسطینیان و کشتار روزمره‌ی خرد و کلان و پیر و جوان فلسطینی را نزاعی مذهبی، قومی، و نژادی می‌دانند. در همه سوی ارتجاع. ارتجاع موسوم به یهودی، یا به اسلامی یا به عربی...
نشانه‌یی دیگر بر وجود بالقوّه‌ی جهانی زیبا و سرشار، به دور از تنگ نظری‌های مذهبی و نژادی، در ذهن آنانی که فردا را از آنِ فردا می خواهند؛ نه از آنِ امروز؛ و نه از آنِ دیروز. فردا را از آنِ فردایی می‌خواهند برای انسانی از آنِ فردا!
در سالروز انقلاب خودمان که چنین آرمانی در سر و دل داشت، اما ...*
Aharon Shabatai اَهارون شابُتِی (یا شابتای) تقریباً هفتاد ساله یکی از بزرگترین و نام آورترین شاعران معاصر زبان عبری است. با در حدود ۲۰ مجموعه ی شعر، و چندین ترجمه ی درخشان از هنر و نمایشنامه ی یونانی به زبان عبری. و چند دکترا از دانشگاه هایی چون کمبریج و سوربن. او نیز همچون همسر خود Tanya Reinhardt استاد دانشگاه های تل آویو است.
تانیا، همسر او، علاوه بر مقام علمی برجسته اش، بیشتر به مواضع قاطعانه اش در مقام یک استاد دانشگاه های اسراییل، در حمایت فعال از تحریم کادرهای دانشگاهی اسراییل در تمامی محافل دانشگاهی و کنفرانس های علمی سراسر جهان، شناخته شده است.
موضعی که موضع مشرک بسیاری از یهودیان آزاده در سراسر جهان و خود اسراییل است. از جمله سازمان های «یهودیان اروپا برای یک صلح عادلانه»، و «سازمان وحدت یهودی فرانسه برای صلح» که به تحریم همه جانبه ی فرهنگی، اقتصادی، و سیاسی اسراییل تا پایان کامل اشغال سرزمین های عربی فراخوان داده اند. (۱)
اَهارون شابتی، ضمن حمایت و همدلی با تمامی حرکت های ضد کلنیالیزم دولت نژادپرست اسراییل، شخصاً حفظ هویت مستقل خود را بر عضویت و یا رهبری یک جریان سیاسی خاص ترجیح می دهد.
او اگرچه از زمره ی دیگر شاعران پیشرو اسراییلی است اما از آن ها به خاطر آن که «کلمه را تبدیل به عمل نمی کنند» انتقاد می کند.
شاعری است پرتوان و بیشتر «رئالیست» که شعر هایش را ـ از هر گونه که باشند ـ با مسائل روزمرّه و زندگی سیاسی و اجتماعی پیوند می دهد. کم و بیش مثل شاملوی بزرگ خودمان.
او بر گذشته ی دور خود، زمانی که به تعبیر خودش «یک شهروند معمولی اسراییل بود» می تازد و می گوید که در آن ایام یا نمی توانست و یا نمی خواست که ابعاد جنایت دولت های آدم‌کش اسراییل را درک کند. و این، به او تا هنوز که هنوز است یک نوع احساس گناه بخشیده است. بخششی سخاوتمندانه وشرافتنمندانه. بخشش احساسی که اگر کسی ـ هر کسی ـ فاقد آن باشد، مصداق دقیق این سخن درخشان سارتر است که:
ـ برای آن که شایسته ی دوزخ باشی، همین کافی است که شب ها بدون احساس گناه، در بستر خودت آرام بخوابی!
اَهارون شابتی، پیوسته تکرار می کند که:
ـ من می کوشم تا در فرهنگی که راسیسم هر روز بیشتر از روز پیش، در آن رشد می کند، انسان باقی بمانم.
او لحظه یی درنگ نمی کند در این که ژنرال ها ی آدمکش اسراییلی را ، که به نظر می رسد علاقه ی خاصی به قتل زنان و کودکان فلسطینی و برانداختن نسل فلسطینیان از جهان، و نسل کشی جمعی آن ها دارند، با نازی ها مقایسه کند.
هیچ نشریه ی اسراییلی یی حاضر نشد که شعر معروف او «به هنگام جنگ» را منتشر سازد. حتی روزنامه ی «هاآرتص» که گاه به گاه، مطالب تند و تیز چندی از او در ضمیمه ی هنری خود درج می کند.
آَهارون شابتی، این شعر را در همان هفته ی اول تجاوز ۳۳ روزه ی اسراییل به لبنان در سال ۲۰۰۶، که یکی از مصادیق بارز بزرگترین جنایات علیه بشریت در تاریخ معاصر جهان به حساب می آید (۲) به صورت نیایشی به منظور درخواست شکست ارتش اسراییل در این جنگ کثیف و تحمیل شده به وسیله ی آمریکا و اسراییل به مردم لبنان، که برای زمینه سازی تجاوز بعدی به ایران، و برداشتن مانع اصلی بر سر تشکیل «خاورمیانه ی بزرگ»، و «استقرار دموکراسی از دمشق تا تهران» از مدت ها پیش طرح ریزی شده بود سروده است. (۳)
او طی کنفرانسی مطبوعاتی در همان ایام، چنین گفت:
ـ امیدوارم که ارتش، این جنگ را ببازد. به جز با چنین قیمتی نیست که ما باهوش تر خواهیم شد؛ آدم تر خواهیم شد؛ شفقت و رحم بیشتری خواهیم یافت: و قادر خواهیم شد که بفهمیم می توانیم با مردمان دیگر نیز زندگی کنیم. فقط چنین شکستی است که می تواند لکه ی ننگ و پلشت نظامی گرایی را از قلب هامان بزداید.
ترجمه ی فارسی و در حد توان خودم معتبر و سالمی از نیایش سانسور شده اما خوشبختانه برآورده شده ی او را ، و نیز شعر «فرهنگ» او را ـ که مناسب رد دعوت شرکت در سالن کتاب امسال پاریس که اسراییل را به عنوان «مهمان افتخاری» خود معرفی کرده است به وسیله ی اوست ـ در اینجا می آورم. و هردو به فارسی درآمده از ترجمه ی فرانسوی آن ها. با نگاهی تطبیقی به متن انگلیسی اولی.
به هنگام جنگ
در این جنگ
من در کنار و همدل قریه ها هستم.
در کنار و همدل مسجد ها.
من در کنار و همدل آن خانواده ی شیعی هستم.
من در کنار و همدل شهر «صِیدا» هستم.
من در کنار و همدل آن مادرم.
من در کنار و همدل آن پدربزرگم.
و آن هشت کودک پناه گرفته در یک مینی وانت.
من در کنار و همدل آن روسری ابریشمی سفید هستم.

به نام همه‌ی کتاب های زیبایی که خوانده ام
به نام همه‌ی بوسه هایی که داده ام
چنین باد که ارتش
در این جنگ
منهزم شود!
ژوئیه ی ۲۰۰۶
(در آغاز تجاوز اسراییل به لبنان)
□□□
فرهنگ
علامت قابیل، پنهان است و آشکارا دیده نخواهد شد
بر پیشانی آن سرباز که شلّیک می کند
به سوی سر یک کودک.
از تپه یی بر فراز حصاری
پیرامون اردوگاه پناهندگان.
از آن رو که:
برای سخن گفتن از یک مفهوم مجاز
در زیر کلاه نظامی او
سری است مقوّایی.
از سوی دیگر:
افسر، کتاب «شورشی» را خوانده است ۴))
و کله اش چراغانی شده است و روشنفکر است
و به همین دلیل
به علامت قابیل باور ندارد

او وقتش را در موزه ها گذرانیده است.
و وقتی که تفنگش را به سوی یک کودک نشانه می گیرد
همانند یک سفیر فرهنگی
« آب های تیز تک» گُیا را ۵))
به روز می کند و به چرخه در می آورد.
و نیز «گرونیکا» را. ۶))
www.ghoghnoos.org
محمد علی اصفهانی
توضیحات:
۱- «این بایکوت، راهی است برای تفهیم این موضوع به جهان و به اسراییل که: جنایات جنگی، قتل های نشانه گیری شده و از پیش برنامه ریزی شده و هدفدار، به بند و حصار کشیدن مستبدانه ی یک ملت، سرقت خاک، سرقت آب، سرقت حقوق گمرکی، و محروم ساختن مردم سرزمین اشغال شده، از ابتدایی ترین حقوق خود، نباید بی مجازات بماند...»
(اطلاعیه ی سازمان وحدت یهودی فرانسه برای صلح، در تأیید و تشریح قطعنامه ی پنجمین کنوانسیون سالانه ی فدراسیون «یهودیان اروپایی برای یک صلح عادلانه»)
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar۰۳/boycott.html
۲ ـ «چند کودک دیگر باید همچنان در حملات هوایی اسراییل، مثل آدم های تئاتر، به نمایش گذاشته شوند، تا ما اصطلاح وقیح «احساس تأثر همسان و همسنگ» را کنار بگذاریم و شروع به سخن گفتن از تعقیب و تنبیه جنایت علیه بشریت کنیم ؟... حمله های هوایی اسراییل، با اراده ی از پیش تعیین شده ی کشتن بی گناهان انجام می پذیرند».
رابرت فیسک
پیکر یک کودک، همچون عروسکی پارچه یی و مندرس: سمبل جنگ اخیر لبنان
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar۰۲/fisk_child.html
۳ ـ «در خلال اجلاس G۸ در سن پترزبورگ [۲۰۰۶] جرج بوش، ژاک شیراک را از دخالت در لبنان منع کرد و به او گفت که آنچه در حال حاضر در لبنان و فلسطین می گذرد، یک عملیات اسراییلی مورد حمایت آمریکا نیست؛ بلکه یک عملیات آمریکایی است که به وسیله ی اسراییل انجام می پذیرد... به گفته ی کاندو لیزا رایس: درد های لبنان، دردهای زایمان یک خاورمیانه ی جدیدند».
تری میسان
نئوکنسرواتور ها و سیاست «هرج و مرج سازنده»
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar۰۲/liban_voltaire.html
در همان زمان و پس از آن، ورشکستگان سیاسی شناخته شده و رسوای خاص و عام، به دلیل نفرت توده ها و دست در کاران مبارزات داخل میهن از آن ها، و احساس ناتوانی مطلق در ایفای نقشی سیاسی به جز نقش کارگزار موساد و پنتاگون جرج بوش پسر، کوشیدند تا عملیات بسیار طبیعی و متداول پارتیزانی مقاومت لبنان را که برای آزادی زندانیان سیاسی انجام گرفته بود، اجرای دستور رژیم ایران بنامند؛ و رزمندگان مقاومتی سترگ، متشکل از نیروهای شیعی، سنی، مسیحی، کمونیست، و ناسیونالیست، با آن ابعاد را «مزدوران رژیم» معرفی کنند تا در کنار انجام وظایف عملی یی که برای اثبات صداقتشان در توابیت از گذشته شان، و مورد عفو و احیاناً استعمال بیشتر قرار گرفتنشان، به آن ها محول شده است، یک وظیفه ی تبلیغاتی و تئوریک را نیز یا مطابق دستور، و یا به خاطر خوش رقصی ـ از سویی ـ و توجیه آستانبوسی کثیف ترین موجودات قابل یافت در آمریکا و اسراییل ـ از سوی دیگر ـ به عهده بگیرند.
هرزه درآیی های اینان در برابر جنبش صلح جهانی، و همراهان ایرانی آن، و هجوم گله وار و ناگهانی و به ظاهر بی دلیل و غیر منتظره ی خود و حشرات الارض گردان و چرخان در پیرامون مرداب رو به خشکی نهاده شان، از جمله به من که سهم بسیار کوچکی در نوشتن و ترجمه‌ی آثاری در این زمینه دارم را هم به جز در همین دایره نه می توان توجیه کرد و نه می توان حتی توضیح داد. و تمامی این هرزه درآیی ها نیز خود، در همین دایره است که دور می زنند... تماشای چهره و رفتار مسخ شدگان، اگرچه تلخ، اما سخت عبرت آموز است و هشدار دهنده...
۴ ـ کتاب معروف آلبرکامو
۵ ـ اثری معروف از نقاش برجسته ی اسپانیایی Francisco José de Goya (۱۷۴۶-۱۸۲۸)
۶ ـ Guernica پایتخت تاریخی منطقه ی باسک اسپانیا بود که در ۲۶ آوریل ۱۹۳۷ به منظور کمک به ژنرال فرانکو، به وسیله ی نیروی هوایی هیتلر بمباران شد. این عملیات که از آن به عنوان «نخستین بمباران تروریستی» نیز یاد می شود، موضوع یکی از تابلو های بسیار معرف پیکاسو، و یکی از مجسمه های تکان دهنده ی رنه ایچه است؛ و همچنین شعری از پل الوآر با نام «پیروزی گرو نیکا».
* با پوزش بسیار از آقای اصفهانی که ده دوازده سطری از این نوشته‌ و ترجمه ی بسیار ارزشمند ایشان حذف شده است!.
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید