شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


امروز دوشنبه ۱۹ فروردین سال ۱۳۸۷ هجری شمسی، در تاریخ


امروز دوشنبه ۱۹ فروردین سال ۱۳۸۷ هجری شمسی، در تاریخ
امروز دوشنبه ۱۹ فروردین سال ۱۳۸۷ هجری شمسی مقارن است با ۳۰ ربیع الاول سال ۱۴۲۹ هجری قمری و برابر است با هفتم آوریل سال ۲۰۰۸ میلادی .
● چرچیل و اشغال ایران
چرچیل نخست وزیر وقت انگلستان در این روز در سال ۱۹۴۱ (۱۸ فروردین ۱۳۲۰) دستور انتقال یک لشکر از هندوستان آن کشور را به بصره داد. بهانه اعزام این لشکر که عده نفرات آن به چهار هزار تن هم نمی رسید محافظت از حوزه های نفتی بیان شده بود، ولی در واقع، ماموریت این نیرو اشغال نظامی ایران در فرصت مناسب بود؛ زیرا که دولت تهران عمیقا متمایل به آلمان شده بود و دیکته های لندن را مانند گذشته نمی نوشت.
چرچیل از دو جهت هراس داشت؛ یکی سقوط شمال آفریقا و رخنه نیروهای آلمان به شرق سوئز و دیگری عبور نیروهای آلمانی از قفقاز و سرازیر شدن به مناطق نفتی خاورمیانه و تصرف منطقه با کمک ارتش ایران. چرچیل می دانست که تصرف خاورمیانه توسط آلمان، بدون کمک ایران امکان پذیر نخواهد بود، و به این دلیل ایران را هدف قرار داده بود و به تطمیع و خرید برخی مقامات نظامی و سیاسی ایران و اطرافیان رضا شاه دست زده بود تا در اقدام نظامی انگلستان، ارتش ایران که برای تجهیز آن ۲۰ سال سرمایه گذاری شده بود وارد عمل نشود.
چرچیل در همان زمان در پارلمان انگلستان گفته بود که بدون موافقت و همراهی ایران، و یا وجود یک ایران ضعیف و ناآرام، هیچ قدرتی نمی تواند برخاورمیانه و حتی آسیای جنوبی مسلط باشد.
«تاریخ» نشان که چهار ماه و دو هفته بعد (شهریور ۱۳۲۰) لشکر اعزامی چرچیل از هندوستان، پس از مرخص شدن خائننامه سربازان پادگانهای ایران، بدون برخورد با مانع چشمگیر وارد ایران شد و در اشغال «ایران بی دفاع!» مشارکت جست.
● در میان ناآرامی، علاء رفت و مصدق آمد
آوریل ۱۹۵۱ (فروردین ۱۳۳۰) در ایران با ناآرامی آغاز شده بود. چون در نیمه دوم مارس، قانون ملی شدن نفت به تصویب رسیده بود؛ انگلیسی ها با همه توان و امکانات به آغاز و گسترش این ناآرامی ها کمک کرده بودند، ازجمله با قطع پرداختی به کارگران صنایع نفت در خوزستان و انتشار شایعات و تحریکات دیگر در سراسر کشور.
در آبادان، هر روز تظاهرات بود و این بار تظاهرات کارگران نفت به خاطر قطع درآمد و مبهم بودن آینده و وضعیت استخدامی شان بود. میان این کارگران در موارد متعدد با روشنفکران و جوانان برخورد روی داده بود و ماموران انتظامی مداخله و شماری از دو طرف و عده ای انگلیسی را کشته بودند و دولت حسین علاء را مجبور به اعزام یک هیات عالی نظامی به آبادان کرده بودند. اعزام این هیات و ترمیم کابینه هم نتوانست دولت علاء را نجات دهد و وی در ۲۶ آوریل جای خود را به دکتر مصدق داد و از آن پس، وزیر دربار شاه شد.
● مهاجرت اسلاوها و چگونگی استقرار آنان در بالکان
اسلاوهای مهاجر که از روسیه و اوکراین به حرکت در آمده و وارد بالکان شده بودند و قصد تصرف قسطنطنیه را داشتند هفتم آوریل ۶۹۰ در شرق مقدونیه (مکدونیا) از ارتش حکومت روم شرقی شکست خوردند و موقتا به عقب رانده شدند. مرور زمان نشان داد که این شکست مانع استقرار اسلاوها در بالکان نشد.
اسلاوها که پس از استقرار در اراضی شمال شرقی آدریاتیک (از جمله اسلونیای امروز) با ایتالیا همسایه شده بودند از طریق اسلواکی خط اتصال خود را با مناطق اسلاو نشین (لهستان، اوکراین، روسیه و بلاروس) امروز قطع نکردند و به پیشروی خود در اروپای جنوبی ادامه دادند که صربستان اینک بزرگترین سرزمین اسلاو نشین در این منطقه است.
اسلاوهای جنوبی در پایان جنگ جهانی اول کشور واحدی در جنوب اروپا برای خود تاسیس کردند که در سال ۱۹۲۹ نام یوگوسلاوی (سرزمین اسلاوهای جنوبی) برخود نهاد. تیتو پس از جنگ جهانی دوم یوگوسلاوی را به صورت یک کنفدراسیون سوسیالیستی در آورد که در دهه دوم پس از مرگ او به تدریج تجزیه شد و قدرتهای بزرگ غرب که منافعشان در تقسیم کشورها به قطعات کوچکتر است به این فروپاشی کمک کردند. جاه طلبان محلی که با تقسیم کشورها به مقام و منزلت می رسند، با کمک خارجی، عامل عمده تجزیه کشورها هستند. تیتو در ایجاد کنفدراسیون یوگوسلاوی همان اشتباهی را مرتکب شد که لنین در جماهیریه کردن امپراتوری روسیه و هر دو اتحادیه هم به یک صورت فروپاشیدند.
قرنها بود که کشورهای اسلاونشین به ویژه روسیه در صدد ایجاد یک کنفدراسیون بزرگ اسلاو بودند که با گسترش «ناتو» و عضویت چند دولت اسلاو در آن، به نظر می رسد که تحقق اندیشه وحدت اسلاوها در دهه اول قرن ۲۱ دشوارتر از هر زمان دیگر شده است. احتمالا تلاش غرب و به ویژه دولت واشنگتن در گسترش ناتو که در معرض تهدید نظامی هم نیست، جلوگیری از تحقق اتحاد اسلاوها به ریاست روسیه باشد.
● فرضیه «دامینو» و ادامه آن در سیاست خارجی آمریکا
ژنرال آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا هفتم آوریل سال ۱۹۵۴ در یک مصاحبه مطبوعاتی، فرضیه «دامینو» را که به نام او باقی مانده و هنوز از دستور کار سران آن کشور (به عنوان یک «فارین پالیسی») خارج نشده است مطرح ساخت. تا زمان فروپاشی شوروی، کمونیستها و اینک تروریست ها! هدف (بهانه) ادامه این پالیسی هستند.
در آن روز آیزنهاور گفت: اگر یک کشور و حتی یک ناحیه از یک کشور تحت سلطه و یا نفوذ کمونیستها درآید این سلطه به سرعت فراگیر می شود مگر این که در نطفه خفه شود و دولت آمریکا عزم جزم دارد که نگذارد حتی یک ناحیه کوچک به دست کمونیست ها افتد. به عبارت دیگر، هر تغییر و تحول کوچک از این دست، سریعا گسترش می یابد و پس از گسترش، مقابله با آن دشوار است. بنابراین، چنین حرکت هایی پیش از قوت گرفتن باید سرکوب شوند.
وی دراستدلال فرضیه خود گفت که اگر ترومن در دهه گذشته (پس از جنگ جهانی دوم) با دادن کمک نظامی و اقتصادی انبوه به یونان و ترکیه و حمایت سیاسی از محافظه کاران ایتالیا و تهدید شوروی در مسئله آذربایجان ایران وارد عمل نشده بود خاورمیانه و منطقه مدیترانه تا کنون کمونیست شده بود، و ما اینک در آسیای شرقی با چنان اوضاعی رو به رو هستیم.
با این مصاحبه،Domino Theory («دامینو تیوری = تئوری دومینو) وارد دستور کار دولت آمریکا در سیاست خارجی این کشور شده است.
● انفجار یک کاباره که بهانه حمله نظامی آمریکا به لیبی قرار گرفت
پنجم آوریل ۱۹۸۶ براثر انفجار بمب در دیسکوتک (کاباره) لابل در برلن غربی که پاتوق نظامیان آمریکایی مستقر در آلمان غربی وقت بود دو تن کشته و بیش از صد نفر مجروح شدند. یکی از مقتولان، یک نظامی آمریکایی و دیگری یک زن تبعه ترکیه بود.
رونالد ریگن رئیس جمهوری وقت آمریکا که درصدد حمله نظامی به لیبی بود، از این فرصت استفاده کرد و بمب گذاری را کار عوامل لیبی اعلام داشت. دولت آمریکا سپس یک هفته از دولت لیبی انتقاد کرد و سپس به بهانه این که دو هواپیمای لیبیایی در نزدیکی یک ناو آمریکایی در مدیترانه پرواز کرده اند، خاک لیبی را مورد حمله هوایی قرارداد و تلفات و زیانهایی وارد ساخت.
این حمله درعین حال ضعف هواپیماهای ساخت شوروی را به ثبوت رسانید. نیروی هوایی لیبی مجهز به هواپیماهای ساخت شوروی بود. مورخان نظامی نوشته اند که همین ضعف باعث شد که گورباچف در مذاکرات بعدی خود با ریگن کوتاه بیاید. این رویداد موقتا باعث کاهش صادرات جنگ افزار ساخت شوروی شد که پس از گذشت ۲۱ سال، ۲۱ مارس ۲۰۰۷ ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه اعلام داشت که این کشور در سال ۲۰۰۶ بیش از ۳۰ میلیارد دلار اسلحه صادر کرده و دارد از این لحاظ صادرکننده شماره یک جهان می شود و امسال یک چهارم بیش از سال گذشته صادر خواهد کرد و خریداران عمدتا خواهان خرید دستگاههای دفاع موشکی و هوایی و هواپیمای جنگنده هستند.
منبع : سایت خبری ایران


همچنین مشاهده کنید