شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
کماندار ایرنی
گاهان راهجویانی که می جستند آرش را به روی قله ها پیگیر
/ باز گردیدند/ بی نشان از پیکر آرش/ با کمان و ترکشی بی تیر./آری/ آری، جان خود در تیر کرد آرش/
کار صدها صدهزاران تیغه شمشیر کرد آرش...
آرش کمانگیر، سیاوش کسرایی
● مقدمه :
آرش معروف به کمانگیر، از پهلوانهای باستانی و اسطورهای ایران است که در تیراندازی بسیار زبردست و بیمانند بود. او پس از شکست ایرانیان از تورانیان برای تعیین مرز دو کشور تیری را از نقطهی شکست،که ساری یا آمل بود پرتاب کرد. تیر آرش پس از زمان درازی بر تنه درختی در مرو فرود آمد. مرز ایران این گونه تعیین شد، اما پیکر آرش، که همهی نیروی خود را برای پرتاب آن تیر گذاشته بود ، پاره پاره شد و او جان خود را در راه میهن از دست داد. جشن تیرگان که به ستاره تیر و ایزد تیشتر مربوط است. بیاد قهرمانی آرش کمانگیر برگزار میشود ودر این روز مردم به یکدیگر آب میپاشند.
● داستان آرش
در اوستا بهترین تیرانداز را «اَرَخش» نامیدهاند و تصور میرود که مقصود آرش است، برخی محققان این کلمه را تصحیف عبارت اوستایی «خشوی وی ایشو» میدانند زیرا معنی این عبارت «صاحب تیر سریع» است که صفت یا لقب آرش بوده و در تیریشت بند ۶-۷ چنین آمده است:
«تیشتر ستاره زیبا و با شکوه را میستائیم که به جانب فراخکرت به همان تندی روان است که تیر از کمان «آرش» آریایی. که از همه آریائیان سخت کمان تر بود.»
در شاهنامه مستقیماً از داستان آرش نامی نرفته، چرا که فردوسی به روال معمول خود، به درستی آن را حذف کرده است، تا رقیبی که نتوان او را به دست رستم کشت، برای رستم وجود نداشته باشد.
در نوشته های دوران اسلامی نظیر مجمل التواریخ که برگرفته از روایات کهن پارسی است، چنین آمده که:
منوچهر، پادشاه پیشدادی، در سالهای پایانی فرمانروایی خود از افراسیاب تورانی شکست خورد و به مازندران پناهنده و در آنجا محاصره شد.
سرانجام، هر دو به صلح گرایش پیدا کردند و منوچهر از افراسیاب خواست که به اندازهی یک تیر پرتاب از خاک ایران را به او بازگرداند. افراسیاب درخواست او را پذیرفت سپندارمذ به منوچهر فرمان می دهد که تیر و کمان خاصی برای این کار تهیه کند . چوب این تیر و کمان از جنگلهای خاص ، پر آن از پر عقاب برگزیده و آهن آن از کانیهای ویژه آماده می شود. ایرانیان آرش را که در تیراندازی چیره دست و پرآوازه بود، برای پرتاب آن تیر سرنوشتساز برگزیدند و او نیز این مهم را بر عهده می گیرد ، او همه نیرو و وجود خود را با یاد سرزمین ایران به تیر می بخشد ، آرش بر فراز کوهی برمی آمده تیر را در کمان گذاشته کمان را می کشید و تیر پرتاب می شود.
اما سپندارمذ به ایزد باد فرمان داد که تیر را از آن کوه بردارد و به آن سوی خراسان ببرد ، تیر سپیده دم رها می شود و از کوهها می گذرد سرانجام در غروب آفتاب ، در سرزمین بلخ ، در ناحیه ای بنام گوزگان در کنار جیحون تیر بر درخت گردویی که بلندتر از آن در جهان نیست می نشیند و مرز ایران و توران مشخص می گردد.
بیرونی نیز در آثار الباقیه همین داستان را آورده است : فرشتهای به نام اسفندارمذ به منوچهر فرمان داد که تیر و کمان ویژهای بسازد. سپس، آرش برهنه شد و تن خود را به مردم نشان داد و گفت:"ببینید که پیکر من هیچ گونه زخم و بیماری ندارد، اما پس از تیراندازی نابود خواهم شد." گویند که اسفندارمذ تیروکمان را به آرش داد و گفت هر که آن را بیفکند، به جای بمیرد و آرش با این آگاهی تن به مرگ داد. او همهی نیروی خود را در چلهی کمان گذاشت و با پرتاب تیر، پیکرش پاره پاره شد.
● تاریخ آرش
کهنترین نوشتهای که در آن از آرش سخن رفته است، کتاب اوستا(یشت هشتم، بند ششم) است. در این کتاب از قهرمانی به نام ارخشه با ویژگیهایی مانند تیزتیر و تیزتیرترین ایرانیان، یاد شده است. در نوشتههای پهلوی آگاهی چندانی از این قهرمان به دست نمیآید و تنها در رسالهی ماه فروردین روز خرداد، آمده است که در روز خرداد(روز ششم) از ماه فروردین، منوچهر و ایرش شیباگتیر، سرزمین ایران را از افراسیاب پس گرفتند.
در نوشتههای دورهی اسلامی آگاهی بیشتری پیرامون آرش وجود دارد. از آن قهرمان نامدار در تاریخ طبری، تاریخ ابن اثیر، آثار الباقیه، شاهنامه، ویس و رامین، مجمع التواریخ، غرر السیر، البدء و التاریخ و کتابهای دیگر، یاد شده است.
جایی که آرش تیر خود را از آنجا پرتاب کرد، در اوستا کوهی به نام ایریوخشئوثه است. در نوشتههای اسلامی، تیر از جایی در طبرستان، کوه رویان، قلعهی آمل، کوه دماوند یا ساری پرتاب شده است. جایی که آن تیر فرود آمد، در اوستا کوهی به نام خونونت است که شاید همان کوهی باشد که در شاهنامه و کتاب ویس و رامین از آن با نام هماون یادشده و کوهی در شرق کوههای شمال خراسان است. نویسندهی مجمع التواریخ آن را در جایی بین نیشابور و سرخس میداند، در ویس و رامین و تاریخ طبرستان آن را جایی در مرو دانستهاند. فخرالدین اسعد گرگانی در ویس و رامین این گونه آورده است:"از آن خوانند آرش را کمانگیر که از آمل به مرو انداخت یک تیر".
منبع
http://www.phalls.com/vbulletin/showthread.php?t=۲۶۰۲۲
http://www.phalls.com/vbulletin/showthread.php?t=۲۶۰۲۲
منبع : آتیه
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران دولت حجاب رئیس جمهور پاکستان گشت ارشاد رئیسی دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی کارگران رهبر انقلاب سریلانکا
سیل سلامت قتل کنکور تهران سردار رادان سازمان سنجش آتش سوزی شهرداری تهران پلیس اصفهان زنان
قیمت دلار دلار سایپا خودرو قیمت خودرو تورم قیمت طلا بازار خودرو ارز مسکن بانک مرکزی ایران خودرو
کیومرث پوراحمد خودکشی تلویزیون سینمای ایران فیلم ترانه علیدوستی سریال گردشگری موسیقی مهران مدیری کتاب
اینترنت کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه روسیه چین حماس طالبان اوکراین ایالات متحده آمریکا طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس جام حذفی آلومینیوم اراک استقلال فوتسال بازی تراکتور بارسلونا باشگاه پرسپولیس تیم ملی فوتسال ایران لیگ برتر انگلیس
هوش مصنوعی سامسونگ گوگل الماس همراه اول ناسا فیلترینگ
سازمان غذا و دارو مالاریا کاهش وزن آلزایمر زوال عقل