یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

درد ما فراوانی ماست


درد ما فراوانی ماست
مدارس ما فقیرند چون آموزش و پرورش ما فقیر است. آموزش و پرورش ما فقیر است چون به منابع پولی نزدیک نیست. آموزش و پرورش نه نفت دارد و نه بانک است تا از منابع پولی برخوردار باشد یا حداقل در جریان گردش پولی عظیم، سهمی از آن ببرد.
موضوعاتی چون کسر بودجه، نداری دولت، اندک بودن سرانه مدارس و وضعیت نابسامان معیشتی معلمان همیشه سایه تلخ خود را بر آموزش و پرورش افکنده‌اند و ظاهرا امید چندانی هم به بهبود شرایط نمی‌رود. بیشتر مدارس ما از حداقل‌های کیفیت در ساختمان و فضای آموزشی محرومند، حتی بهترین مدارس شهرهای بزرگ و تهران، در قیاس با مدارس دیگر بهترین هستند وگرنه با استانداردهای بین‌المللی و جهانی مدارس قابل مقایسه نیستند. گاهی در مناطق آموزشی معروف تهران مانند ۱، ۳ و ۶ مدارسی یافت می‌شوند که تصور وجود آنها سخت است.
اقتصاد ضعیف آموزش و پرورش ایران باعث شده است که مدارس با امکانات بسیار محدود به همراه ترفندهای ابتکاری و در بیشتر موارد غیراصولی مدیران مدارس مانند ساخت و سازهای متفرقه اداره شوند در حالی که به عنوان مدرسه، از جاذبه‌های لازم برخوردار نیستند. استادی در تحلیل شرایط آموزش و پرورش جمله جالبی به کار برد: «درد ما فراوانی ماست». آموزش و پرورش و فرهنگیان هر زمان که خواسته‌اند مدعی چیزی باشند با این تحلیل عالمانه اما غیرموجه روبه‌رو شده‌اند که شما زیاد هستید. معضل فراوان بودن در کنار سوءمدیریت‌ها باعث لنگی اقتصاد آموزش و پرورش شده است اگرچه کار دیگر از لنگی هم گذشته است! ناهمگونی‌ها و عدم انسجام داخلی مجموعه وزارت آموزش و پرورش، شرایطی را به وجود آورده است که نه توانسته‌ایم از امکانات موجود استفاده بهینه‌ای ببریم و نه برای آینده به صورت مناسب برنامه‌ریزی کنیم. با وجود اندک بودن بودجه آموزش و پرورش که می‌گویند بخش عمده آن هم صرف حقوق می‌شود در هزینه‌کرد همین ارقام اندک هم تدبیر خاصی اعمال نشده است. به عبارت دیگر، دخل و خرج آموزش و پرورش با تدبیر همراه نبوده و نیست. آموزش و پرورش فقیر ما، گاهی خرج‌هایی کرده که نباید می‌کرد و گاهی باید جایی پول خرج می‌کرد که نکرده است. موضوع به ظاهر ساده بخاری‌های مدارس را فراموش نکرده‌ایم؛ مسئله‌ای که حتی باعث تناقض‌گویی‌های وزیر پیشین آموزش و پرورش شد. از همین الان هم منتظر می‌مانیم تا ۷-۶ ماه دیگر که فصل سرما دوباره از راه می‌رسد اگر معضل بخاری‌های مدارس و به خصوص مدارس روستایی و محروم به طور کامل حل شد که آموزش و پرورش شاهکار کرده است و اگر هم حل نشد اتفاق غیرمنتظره‌ای نیفتاده است. مشکل عمده بسیاری از مدارس ایران، تامین هزینه‌های تعمیر و نگهداری ساختمان و تجهیزات آن است و چون از پس هزینه‌ها برنمی‌آید اوضاع هر سال بدتر می‌شود. با استهلاک و فرسودگی امکانات و تجهیزات، مدیر مدرسه ماتم می‌گیرد که با دست خالی به کدام اولویت مدرسه برسد. بالاخره با کلی این در و آن در زدن، مبلغی جور شده و یکی از چندین مشکل مدرسه به نوعی رفع می‌شود اما داستان ماتم‌های مدیر پایان نمی‌یابد. بیشتر هم و غم مدیران مدارس دیوار، در و پنجره، شوفاژ، بخاری، فاضلاب، آسفالت، لوله‌کشی و امثال آن است و دیگر فرصتی برای مدیریت آموزش باقی نمی‌ماند. بعد از سال‌ها تجربه مدرسه‌داری در ایران، هنوز موضوع مشارکت مردم در تامین هزینه‌های مدارس، سامان نیافته است. رفتار متناقض متولیان آموزش و پرورش در قبال موضوع مشارکت‌های مردمی فضایی غیرصادقانه، آشفته و مبهم ایجاد کرده است که در آن نه تکلیف مردم روشن است، نه مدیران مدارس و نه حتی آموزش و پرورش.
تحلیل‌های متفاوت وزرا از قانون اساسی، به رفتارهای متفاوت و متناقض دامن می‌زند. گاهی آنقدر تند رفته‌ایم که کار به تهدید مدارس غیرانتفاعی برخی از آنها را به تعطیلی کشیده است؛ گاهی پشت تریبون‌های رسمی به مردم چیزی گفته‌ایم و پشت پرده به مدیران مدارس چیزی دیگر؛ و گاهی هم به ضرورت پول گرفتن از مردم تاکید کرده‌ایم. مصادیق سوءمدیریت آموزش و پرورش در مسائل اقتصادی زیاد است و در کنار ضعف‌های دیگر، یکی از ضعف‌های پایه‌ای به شمار می‌رود. این در حالی است که بعضی از شرکت‌ها و موسسات خصوصی، به‌رغم آنکه از تجربه و تخصص آموزشی بهره‌مند نبوده‌اند با نگاهی تجاری وارد میدان شده و از همین آموزش و پرورش فقیر، به درآمدهای میلیاردی و کهکشانی رسیده‌اند. این را مقایسه کنید با مدیریت آموزش و پرورش در مواردی مانند صندوق ذخیره فرهنگیان، بیمه، مسکن و امثال آن که هرکدام می‌توانند به خوبی نشان دهند که به کدام دلیل آموزش و پرورش فقیر است. بله آموزش و پرورش فقیر است؛ هم از نظر اقتصادی و هم از نظر مدیریتی. آموزش و پرورش از شرایط و ویژگی‌هایی برخوردار است که امکان طراحی و ایده‌پردازی در آن را آسان می‌نمایاند. از این نظر، دیوار آموزش و پرورش بسیار کوتاه است! آموزش و پرورش؛ صنعت نفت، وزارت بازرگانی، بانک، بورس و امثال آن نیست ظاهرا آموزش و پرورش شرایطی دارد که به راحتی می‌توان درباره همه موضوعات آن ابراز عقیده کرد و حتی اگر در عمل امکان‌پذیر نباشد می‌توان برای آن افق‌های ذهنی گشود. در حالی که آموزش و پرورش در دخل و خرج عادی خود درمانده است می‌توان از تفکیک جنسیتی کتاب ها، تغییر معماری مدارس، مدرسه زندگی و ده‌ها ایده دیگر حرف زد بدون آنکه معلوم باشد هزینه‌های میلیاردی این ایده‌ها از کجا تامین خواهد شد؟ نمی‌دانم چرا سخن گفتن از ایده‌آل‌ها و آینده بدون شناخت شرایط موجود تا این حد کار ساده‌ای است؟ در و دیوار مدرسه مشکل دارند آنگاه از تغییر معماری مدارس حرف می‌زنیم. فراموش نکنیم آموزش و پرورش مجموعه‌ای بزرگ است و هرگونه اصلاح و تغییر هرچند کوچک، هزینه‌های کلانی را طلب می‌کند.
ابراهیم اصلانی، کارشناس ارشد روان‌شناسی تربیتی
منبع : روزنامه کارگزاران