جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا
بهشت کلمات
«لابد خیال نمیکنی که تو، تنها داستاننویس این دنیا هستی. دیر یا زود کسی – دروغگویی بزرگتر از بائودولینو – آن را تعریف میکند.» صفحه ۶۳۶ کتاب
● دانشنامه کلمات و تصویر
اکو مشهورترین نویسنده، فیلسوف، استاد دانشگاه، و... الان مشهورترین ایتالیایی زنده دنیاست؛ کسی که فرهنگ اروپایی را توی مشت خودش دارد. اهل بحث و جدل است. آدم کلهگندهای است. آدمی است که به قول خودش، تئاتر برود، خبرش صفحه اول روزنامه فردا خواهد بود. اِکو چهار رمان نوشته است. سالها پیش «نام گل سرخ» را به فارسی منتشر کردند و هیچ وقت تجدید چاپ نشد (چرا؟) و سال گذشته «بائودولینو» آمد و میگویند «آونگ فوکو» هم در دست ترجمه است. رمانهای اِکو از یک تصویر توی کله مو مشکی آقای نویسنده شروع میشوند که هی بسط پیدا میکند و یک دفعه ایشان خودشان را وسط یک دنیای عجیب و غریب پیدا میکنند. بعد چند سالی طول میکشد تا کلی اطلاعات و داستان و نشانه از اینور و آنور جمعآوری شوند و قاطی این تصویر قرار گیرند. بعد اثر منتشر میشود و جای تردید نیست، میلیونها نسخه میفروشد و به (تقریبا) تمام زبانهای زنده دنیا ترجمه میشود. اِکو آدم مهمی است. جدیدا یک نظرسنجی او را در میان مهمترین متفکران دنیا قرار داد و در موردش به طعنه نوشت نویسندهای که رمانهایش را با دانشنامه مقایسه کردهاند، کسی که کتابهای سنگین مینویسد. آدمی که آنقدر ذهنش پیچش دارد که آدم فقط میتواند بگوید: آه خدای من! این دیگر چیست! رمانهای آقای اِکو بهشتاند. بهشت ِ کلمات. «بائودولینو» یک بهشت واقعی است که با ترجمه درخشان رضا علیزاده (مترجمی که نشان داده سراغ کتابی نمیرود، مگر اینکه بداند جانش موقع ترجمه آن در میآید، او بهترین مترجم پنج جلد «ارباب حلقهها» است،) خواننده را بهتزده میکند. کتاب یکی از نامزدهای ترجمه جایزه روزی روزگاری در بهار ۸۷ هم بود، جایزهای که به این کتاب نرسید، هر چند کتاب واقعا از نظر ترجمه حیرتانگیز است، مخصوصا در فصل اول که با ترکی قاجاری لحن خیرهکنندهای به نثر اثر داده شده است و انبوه کلمهسازیهای که مترجم مجبور به انجام آنها شده است.
● دروغ و دروغهای بیشتر و گندهتر
فرم در رمان اِکو یک چیز خاص است. از شروع(های) مکرر رمان میشود این را فهمید. تقریبا تا صفحه ۵۰ کتاب، رمان هی دارد شروع میشود تا روند عادی خودش را پیدا کند: پسر بچهای دارد با زبان بومی خود، داستان لافی را میزند که منجر به آشنایی او با فردریک ریش قرمز میشود... قسطنطنیه سقوط کرده و مبارزان صلیبی در حال غارت شهراند، یکی از بزرگان به طرز معجزهآسایی توسط بائودولینو نجات پیدا میکند... داستان روزی است که سالها بعد بزرگزده بائودولینو را ناگهان مییابد... زمان گم شده یا مکان یا داستان... دو نفر دارند با کلی آدم دیگر از شهر در حال غارت میگریزند و بائودولینو دارد داستان زندگیاش را تعریف میکند... رمان شناور است. شناور بودن در همه چیز، واقعا همه چیز. اِکو خیلیخیلی جدی همه چیز را به گردش در میآورد تا هر نوع ساختار ممکن را بشکند و از دل صدها داستان و روایت، رمان شگفتآور خود را بسازد. اصل این است: دنیای مدهوشکننده قرون میانه. جایی که هر چیزی ممکن بود. شخصیت اصلی داستان، فردی است که از کودکی با دروغ گفتن دنیا را تغییر میدهد و اینقدر به دروغگوییهای خود و لافهایش ادامه میدهد که خودش اسیر داستانهای خود میشود و دست به سفری طولانی میزند تا کشیش یوحنا و سرزمین بهشتیاش را پیدا کند و در این سفر، هر چیزی روبهرویش قرار میگیرد، هر چیزی. آقای اکو آنقدر جزئیات در لابهلای کلمات خود قرار دادهاند که روایتشان از یک سفر تبدیل میشود (تقریبا) به تمام نمادهای اصلی زندگی و فرهنگ قرون میانه: ایشان خیلی راحت نشستهاند و همه چیز را تبدیل به شوخیهای گنده بیمزه میکنند. اصول مذهبی و فرهنگی را به دروغهای آدمهای معمولی تبدیل میکنند. تقریبا چیزی از زیر انگشتان قوی آقای اِکو نمیتواند بگریزد. ایشان آمدهاند تا دنیا را آنگونه که دیدهاند توصیف کنند، دنیایی سراسر شگفتی و زیبایی. دنیایی دوپهلو که در آن هر چیزی از معنای خود میگریزد تا معنیهای جدید و جدیدتری را پیدا کند. تاریخ میشود یک پهنه برای هر کاری که دلت میخواهد. و همه چیز در تخصص آقای نویسنده: دکتری نشانهشناسی. هر چیزی در رمان یک نشانه است که خواننده را به افقهای تازهتری رهنما میشود. افقهایی که روی سطحی ژلهای شناورند: همه چیز شناور است، کلمات، روایت، فرم، و انبوه بیپایان جزئیات.
● راهروهای عجیب و غریب
کتاب مملو از بحث و گفتوگو است. دو شخصیت اصلی که دارند با گفتوگویشان رمان را میسازند، یکی متعلق به فرهنگ ایتالیا (لاتین) و دیگری متعلق به فرهنگ قسطنطنیه (یونان) است و هر دو در هر زمان سعی دارند خود را برتر نشان بدهند و به این شکل هی عملا و خیلی واضح دارند زیرآب هم را میزنند: هر چه یکی میگوید بدل میشود به مضحکهای برای دیگری. فرهنگها و جامعهها به این شکل در رمان خرد میشوند و راه باز میشود تا دیگر موضوعات پیش کشیده شوند: جهل قرون میانه خود را نشان میدهد. جهلی زیبا. مثلا در باب نقشه دنیا مفصل در کتاب بحث میشود و هر بار دنیا یک شکلی پیدا میکند – با کلی توجیه منطقی – که چشم آدم را خیره میکند. کتاب لبریز از اطلاعات است که در هر صفحهای که جلوتر بروی شکلی تازه پیدا میکند. هیچ چیزی در کتاب مطلق نیست. هیچ چیزی ثابت نیست. هیچ چیزی سر جای خودش نیست، آنطور که ما عادت داریم. هیچ چیز. از رمان آقای اِکو فقط میشود تعریف کرد. خیلی ساده: فقط خواندن کتاب است که به شما کمک میکند بفهمید با چه شاهکاری روبهرو هستید. بحث کتاب یعنی هزار کلمه که باید پشت سر هم قطار کنی تا شکلی قابل فهم از روایت و فرم رمان قابل تصور شود. آقای اِکو نشستهاند و شاهکاری دیگر آفریدهاند که خواننده را میخکوب خود قرار میدهد؛ یک رمان واقعی، لبریز از هر چیزی که دلت بخواهد: و جذاب، دوستداشتنی و روان. در اثر غرق میشوی و لبخند از لبانت دور نمیشود؛ خوشمزهترین کتابی که میشود فکرش را کرد.
سیدمصطفی رضیئی
منبع : روزنامه کارگزاران
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران رئیس جمهور دولت سیزدهم رئیسی گشت ارشاد افغانستان توماج صالحی سریلانکا دولت پاکستان رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی
تهران حجاب سیل هواشناسی آتش سوزی سازمان سنجش شهرداری تهران پلیس سلامت کنکور اصفهان فراجا
قیمت خودرو قیمت طلا خودرو بازار خودرو دلار قیمت دلار ارز بانک مرکزی کارگران مسکن ایران خودرو قیمت سکه
موسیقی ترانه علیدوستی تلویزیون مهران مدیری سینمای ایران سحر دولتشاهی سینما کتاب بازیگر تئاتر
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
آمریکا اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه جنگ غزه فلسطین روسیه حماس چین اوکراین طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال استقلال بازی بارسلونا جام حذفی فوتسال تیم ملی فوتسال ایران لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس تراکتور
تیک تاک همراه اول ناسا رونمایی اپل فیلترینگ وزیر ارتباطات
مهاجرت مالاریا کاهش وزن زوال عقل سلامت روان داروخانه