چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


کتابی که هرگز نوشته نشد


کتابی که هرگز نوشته نشد
انتشار هر کتابی از «محمدرضا شفیعی کدکنی» بدون شک رویدادی مهم در مطالعات ادبی و شعرشناسی به حساب می آید. آنچه از او در سال های مختلف منتشر شده به موج هایی شبیه بوده پرتلاطم که رونقی دوباره بخشیده به آب های آرام و جلبک گرفته ادبیات کهن و معاصر فارسی. اگر شعری گفته به دل ها نشسته، اگر متنی تصحیح کرده برای همه پذیرفتنی بوده، اگر نقدی نوشته بی غرضانه داوری کرده، اگر تحقیقی کرده به کنه موضوع راه یافته و اگر نظریه یی داده از روی شناخت و آگاهی بوده است. واقعیت این است که ریزبینی ها، دقت و وسواس علمی او آثارش را تبدیل کرده به کتاب هایی مرجع و بالینی. گمان نمی کنم کسی را بتوان نشان داد که در این چند دهه در ادبیات کهن و معاصر به کاری پرداخته باشد و از کتاب های او بی نیاز بوده باشد. داوری های او در باب شعر کهن و معاصر همیشه راهگشا، منصفانه و پذیرفتنی بوده اند.
آنچه او سال ها پیش درباره ماندگاری شعر و ارزش آن گفته بود روز به روز مقبول تر و باورکردنی تر به نظر می رسد. حرف او این بود که شعر اگر به حافظه ها رسوخ کرد در تاریخ می ماند و اگر نکرد باید جور دیگری به آن نگاه کرد. او اواخر دهه پنجاه با دانشجویان دانشکده ادبیات حرف هایی را درباره شعر معاصر در میان گذاشته بود. کتابش چندی بعد با عنوان «ادوار شعر فارسی» بیرون آمد. کسی که آن حرف ها را زده بود به پیشگویی می مانست. ولی حالا می توان به همان پیشگویی ها ایمان آورد. همان دهه وقتی کتاب بیرون آمد، سر و صدای برخی هم درآمد. «شفیعی کدکنی» در همان کلاس ها بی پروا شعر هر شاعر را به میدان نقد آورده بود و آن را محک زده بود. همان حرف ها بود که باعث شد بعد از دو دهه «شفیعی کدکنی» در مقدمه همان کتاب بنویسد؛ «نه کسانی که با تجلیل و احترام از ایشان یاد کرده ام، با این کتاب و از رهگذر این گونه کتاب ها جاودانه می شوند و نه کسانی که حقاً شاعرند و نام شان در این کتاب نیامده است، از تاریخ ادبیات حذف خواهند شد.»
اینها را همه گفتم تا بگویم کتاب های چنین کسی تا چه اندازه جلوی چشم هستند و تا چه اندازه در میان این همه کتاب دیده می شوند. تازگی ها کتاب جدیدی از «محمدرضا شفیعی کدکنی» منتشر شده با عنوان «زمینه اجتماعی شعر فارسی». کتاب حرف تازه یی ندارد. تکرار همان چیزهایی است که او از چهار دهه قبل در کتاب هایش آورده است. کسی که با کتاب ها و نوشته های «شفیعی کدکنی» در طول این سال ها آشنا بوده باشد با اولین نگاه این را درمی یابد. منتها مطالب این کتاب در اینجا صورت غریبی دارند و اصلاً همین مطالب و شکل کتاب است که توی ذوق می زند. داستان این کتاب آن طور که خود «شفیعی کدکنی» گفته از یک اندیشه دیروزی آب می خورد. او می خواسته مطالبی را که سال های پیش درباره شعر فارسی نوشته یکجا در کتابی جمع کند. ولی به این شرط که زیر عنوان «زمینه اجتماعی شعر فارسی» بتوان آنها را پذیرفت.
از دیرباز این رسم در بین محققان بوده که بعد از آنکه تعدادی مقاله در نشریات چاپ می کردند، همه آنها را از نو در کتاب دیگری به فراخور موضوع منتشر می کردند. اما این رسم، سنتی هم داشته و آن این بوده که همیشه به زادگاه آن مقاله اشاره یی می شده. مقاله هر کجا که برای اولین بار منتشر می شود زادگاهش به حساب می آید. اگر قرار باشد از آن زادگاه به هر جای دیگری برود رسم این طور است که یادی هم از آن زادگاه می کنند. در مورد کتاب «زمینه اجتماعی شعر فارسی» این رسم فراموش شده است. آنچه در این کتاب آمده آمیزه یی است از مقالات مختلفی که در کتاب های صور خیال شعر فارسی، موسیقی شعر، تازیانه های سلوک، مفلس کیمیافروش و شعر معاصر عرب آمده، به اضافه مقالاتی که در نشریاتی مثل نامه بهارستان، گلستان و بخارا در این سال ها چاپ شده. طرفه اینجا است که این کتاب ها هم از یک ناشر نیستند. سه تای اول از «آگه» هستند و سه تای بعدی از انتشارات «سخن». آنچه در آن کتاب های شش گانه آمده ناگهان به دست ناشر دیگری سپرده شده و در این کتاب آمده. اگر بگوییم که ناشر پدر کتاب است، اینجا در واقع نه پدر آن پدر است و نه زادگاه آن زادگاه. نه اسمی از پدر برده شده و نه اسمی از زادگاه.
از اینها گذشته غیر از چند مقاله، محور باقی آنها ربط چندانی به موضوع زمینه های اجتماعی شعر فارسی ندارند. اگر بخواهیم با گستردگی یی که در این کتاب آمده به این موضوع نگاه کنیم باید از فصل های دیگری که در سایر کتاب های استاد آمده نیز یاد کنیم. فصل «نمودار شعر فارسی در قرن اخیر» از جمله این فصل ها است؛ همان فصلی که در کتاب «ادوار شعر فارسی» آمده. در این کتاب غیر از چند فصل مثل «راه های انتشار یک شعر در قدیم»، «روانشناسی اجتماعی شعر فارسی»، «قصاید و مدایح انوری»، «صبغه اشرافی صور خیال»، «معناشناسی نام مجموعه ها»، «طنز حافظ» و یکی دو مقاله دیگر ربط باقی فصل ها به این موضوع قدری دشوار به نظر می رسد.
تنها زحمتی که برای این کتاب کشیده شده و ای کاش آن هم کشیده نمی شد فهرست واره یی است که در پایان کتاب گنجانده شده. نام های افراد، نام های جغرافیایی، نام کتاب ها و مفاهیم موضوعی این فهرست واره را شکل داده اند.
«شفیعی کدکنی» از سال ها پیش مدام به کتاب هایی اشاره می کند که در دست انتشار هستند و در مقدمه همان کتاب «ادوار شعر فارسی» از کتاب تازه یی درباره زمینه های شعر معاصر فارسی صحبت کرده است. در مقدمه ها و کتابنامه های دیگرش از کتاب های «تکامل شعر عرفانی فارسی» یا «زبان شعر در نثر صوفیه» یا «چشم انداز شعر ایران در قرن بیستم» یاد کرده ولی بیش از یک دهه است که از آن زمان ها می گذرد و خبری از آنها نیست. ای کاش به جای صرف وقت برای ساخت این کتاب «زمینه اجتماعی شعر فارسی» که محتویاتش در دسترس همه بود مقدمات انتشار آن کتاب ها فراهم می شد. کتاب «زمینه های اجتماعی شعر فارسی» کتابی است که هرگز نوشته نشد، بلکه کتابی است که با دست ماشین های چاپ امروزی ساخته شد.
علیرضا غلامی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید