سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

بلا‌یی که نفت بر سر ملت‌ها می‌آورد


بلا‌یی که نفت بر سر ملت‌ها می‌آورد
عده زیادی در واشنگتن حمله روسیه به گرجستان را نقطه تحولی در روابط بین‌المللی ارزیابی می‌کنند. آنها داد و قال می‌کنند که ما در حال بازگشت به عصر کشمکش‌های قدرت‌های بزرگ هستیم. جهانی شدن و ادغام کشورها در اتحادیه‌های بزرگ از دید شمار زیادی از مردم ساختگی به حساب می‌آید. از دید آنها روسیه این بازی بزرگ را با زیرکی ظالمانه‌ای انجام می‌دهد و ما - اتحادیه اروپا و اروپا - در حال غرق شدن هستیم اما اگر کمی صبر پیشه کنیم و با دقت به ماجرا بنگریم می‌بینیم که این تحلیل‌ها شتابزده و سطحی‌اند. بدون تردید دنیای امروز دنیای اوج‌گیری قدرت‌هایی مثل چین و روسیه و هندوستان است. (پدیده‌ای که نام <اوج‌گیری دیگران> را بر آن گذاشته‌ام.) این روند نه‌تنها تناقضی با جهانی شدن ندارد، که نتیجه آن است.
رشد اقتصادی باعث به وجود آمدن مراکز تازه تاثیرگذاری شده‌اند و این به گسترش غرور ملی، اعتمادبه‌‌نفس و خویی تهاجمی منجر می‌شود. اما در همین حال نیروهای خنثی کننده این روندها نیز همچنان قدرتمندانه به حضور خود ادامه می‌دهند (منظور همان جهانی شدن و تشکیل اتحادیه‌ها است)؛ جهانی شدن باعث آرام شدن روند ملی‌گرایی و یک‌جانبه‌گرایی می‌شود. ‌
حمله گرجستان به اوستیای جنوبی نه آغازگر عصر جدید قدرت روسیه، که یک اشتباه بزرگ استراتژیک بود. به آنچه اتفاق افتاد خوب دقت کنید. روسیه همسایگانش را می‌ترساند و آنها را به آغوش غرب می‌اندازد. در طول دو سال اخیر، ورشو با طرح آمریکا برای استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در خاک لهستان کج‌دار و مریز برخورد می‌کرد، اما پس از حمله روسیه در کمتر از چند روز با استقرار سپر آمریکا موافقت کرد. به همین ترتیب، اوکراینی‌ها که اخیرا بر سر مساله نزدیکی به غرب دچار چنددستگی شده بودند چند روز پس از حمله به گرجستان خواستار پیوستن به ناتو شده‌اند. ‌
حالا‌ می‌توانیم بگوییم که ولا‌دیمیر پوتین بیشتر از باراک اوباما در نزدیکی اروپا و آمریکا نقش بازی کرده است. در طول دو دهه گذشته هیچ‌گاه مانند امروز بروکسل و واشنگتن اینچنین اشتراک استراتژیک نداشته‌اند. حتی دولت‌های نه چندان دموکراتیک در قفقاز هم به حمله واکنشی منفی نشان دادند و از اقدام روسیه حمایت نکردند. حتی چین هم از روسیه حمایت نکرد و کرملین در این میان چه به دست آورد؟ هفتاد هزار اهالی اوستیای جنوبی. ‌
چندین دیپلمات و تحلیلگر، حمله روسیه به گرجستان را با اشغال مجارستان و چکسلواکی در سال‌های ۱۹۵۶و ۱۹۶۸ توسط اتحاد جماهیر شوروی مقایسه کرده‌اند، اما به اعتقاد من ماجرا به اشغال افغانستان توسط روس‌ها در سال ۱۹۷۹ شبیه‌تر است. در آن زمان، مانند حالا‌، نخبگان کرملین که از قیمت‌های بالا‌ی نفت سرمست شده بودند، با اشتباهی محاسباتی به افغانستان حمله کردند. ‌ اما واقعیت اینجا است که ما در قرن نوزدهم به سر نمی‌بریم که مداخلا‌ت روسیه در امور کشورهای دیگر امری عادی باشد. جالب اینجا است که پس از سرنگونی اتحاد جماهیر شوروی این اولین باری است که روس‌ها به یک کشور همسایه نیرو می‌فرستند و واکنش‌های جهان نشان می‌دهد که قواعد بازی عوض شده است. به نظر می‌رسد جورج بوش هم با وجود حمله به عراق، این را درک کرده باشد، وقتی که می‌گوید <اقدام روسیه در قرن بیست و یکم غیر قابل قبول است.>
دیپلمات‌ها حالا‌ به دنبال راهی هستند که هزینه این اقدام روسیه را بالا‌ ببرند، مسکو را در نهادهای بین‌المللی تضعیف کنند و تعدادی از توافقنامه‌های دوطرفه را به حالت تعلیق درآوردند. ما دو دهه گذشته را به تلا‌ش برای بهبود رابطه با آنها گذرانده‌ایم و حالا‌ نمی‌توانیم یک شبه آنها را کاملا‌ منزوی سازیم و به عقب برانیم. ‌
مشکل بزرگ ما این است که هنوز روسیه در نظم جهانی ادغام نشده است، پس راحت‌تر می‌تواند قوانین را بشکند. ممکن است بخشی از این دوری روسیه نتیجه سیاست خارجی غرب باشد، اما علت اصلی ماجرا <نفت> است. بهای بالا‌ی نفت و کشف منابع گازی در روسیه در طول دهه گذشته باعث شده که روس‌ها بیشتر از گذشته به فساد، پنهان‌کاری و کم‌کاری تمایل پیدا کنند. کشورهای دیگر هم مثل ونزوئلا‌ و... همین روند را تجربه می‌کنند. آنها به کمک نفت از هنجارها، بازارها و قوانین بین‌المللی فاصله می‌گیرند و این به نفع مردم نیست. ‌
شاید بهترین استراتژی برای به راه آوردن روسیه پایین آوردن اساسی بهای نفت باشد. ما باید از گرجستان، لهستان و اوکراین حمایت کنیم و در همین حال با روسیه وارد تعامل شویم و همچنان با آنها بر سر نگرانی‌های مشترکمان - مانند مقابله با گسترش سلا‌ح‌های اتمی- همکاری کنیم. انزوای بیشتر مسکو باعث می‌شود که آنها غیرقابل پیش‌بینی‌تر شوند. ‌
حتی اگر ما روسیه را از جی‌۸ بیرون می‌انداختیم و روابط‌مان را با آنها قطع می‌کردیم - آن طور که جان مک‌کین، نامزد جمهوریخواهان می‌خواهد - پس از حمله روسیه به گرجستان باز دو راه پیش رویمان بود؛ یا تماشا یا جنگ. ‌
فرید زکریا سرپرست بخش بین‌المللی هفته‌نامه آمریکایی نیوزویک است. او در هندوستان و در خانواده‌ای مسلمان‌زاده شد. پدرش رفیق زکریا سیاستمداری برجسته بود و مادرش فاطیما ویژه‌نامه روزهای یکشنبه تایمز آو ایندیا را سردبیری می‌کرد.
فرید زکریا دکتری علوم سیاسی‌اش را از دانشگاه هاروارد و زیر نظر ساموئل هانتینگتون دریافت کرد. نشریه اسکوایر در سال ۱۹۹۹ نام او را در فهرست ۲۱ شخصیت مهم قرن بیست‌ویکم قرار داد. از زکریا کتاب <آینده آزادی: اولویت لیبرالیسم بر دموکراسی> در ایران ترجمه شده است. ‌
فرید زکریا‌
ترجمه: کاوه شجاعی
منبع : روزنامه اعتماد ملی